تازه چه خبر

خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان

برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید

آرایه‌های معنوی~

  • شروع کننده موضوع Mr.Rad
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 211
  • پاسخ ها 13

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
(به نام خدا)


يعني زينت و زيبايي كلام كه از طريق معني حاصل شود .

آرايه هاي معنوي عبارتنداز : مراعات نظير ، تضاد ، متناقض نما ، حس آميزي ، تلميح ، تضمين ، اغراق ، ايهام ، ايهام تناسب ، تمثيل ، ارسال المثل ، اسلوب معادله ، حسن تعليل ، لف و نشر .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
مراعات نظير ( تناسب )

اگر گوينده در كلام خويش مجموعه اي از كلمات را بياورد كه به نوعي با هم تناسب و ارتباط داشته باشند ، آن را مراعات نظير گويند .

نكته :
تناسب ميان كلمات مي تواند از نظر جنس ، نوع ، مكان ، زمان ، همراهي و ... باشد .

نكته :
بيشترين كاربرد مراعات نظير در شعر است اما گاهي در نثر هم ديده مي شود .

مثال :
رود شــاخ گـل در بر نيلوفر بـرقصــد به صـد نـاز گلنـار ها

( شاخ ، گل ، نيلوفر و گلنار ــــ مراعات نظير )


نكته :
آرايه هاي مراعات نظير ممكن است بين دو كلمه يا بيشتر اتفاق بيفتد .


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
تضاد ( طباق )

آوردن دو كلمه ي متضاد در سخن به گونه اي كه سبب زيبايي كلام گردد .

نكته :
تضاد هم در شعر و هم در نثر بكار مي رود .

مثال :
صبح اميد كه بد معتكف پرده ي غيب گو بـرون آي كه كـار شب تار آخر شد

نكته :
فعل ها نيز مي توانند آرايه تضاد را به وجود آورند .

مثال :
پروردگارا ! از خصلت طمع كه دنائت آورد و آبرو ببرد ... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
متناقض نما ( پارادكس )

آن است كه در كلام دو امر متضاد را به يك چيز نسبت بدهيم به گونه اي كه ظاهراً وجود يكي نقض وجود ديگري باشد . شاعر اين امر متضاد را چنان هنرمندانه به كار مي برد كه قابل پذيرش است .

مثال :
جامه اش شولاي عريان است .

توضيح :
واژه شولا به معني « لباس » ، كه براي پوشيدن بدن است و وقتي با « عرياني » همراه مي شود معني ضديت خود را از دست مي دهد .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
حس آميزي

آميختن دو حس است در يك كلام به گونه اي كه از يك حس به جاي حس ديگر استفاده شود . و اين آميختگي سبب زيبايي سخن گردد .

مثال :
ببين چه مي گويم .

توضيح :
شما سخن را با حس شنوايي در مي يابيد اما گويند از شما مي خواهد سخن او را ببينيد كه به اين آميختگي حس ها ، « حس آميزي » مي گويند .

مثالهاي ديگر :
خبر تلخي بود- روشني را بچشيم - با مزه نوشتن - آواي سبك و لطيف .

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
تلميح

آن است كه گويند در ضمن كلام خويش به آيه ، حديث ، داستان ، واقعه ي تاريخي ، اسطوري و افسانه اي اشاره داشته باشد .

مثال :
آسمـان بار امانت نتوانست كشيد قـرعه ي فـال به نـام من ديوانه زدن

توضيح :
اشاره به آيه ي « انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض ... . »

نكته :
گاهي در آرايه ي تلميح ، آرايه ي مراعات نظير هم به كار مي رود .

مثال :
بيستون بر سر راه است ، مباد از شيرين خبـري گفتـه و غمگيـن دل فرهاد كنيد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
تضمين

آن است كه شاعر يا نويسنده در ميان كلام ( شعر يا نثر ) خود آيه ، حديث ، مصراع يا بيتي را از شاعر ديگر عيناً بياورد .

نكته :
اگر بيت يا مصراعي از شاعر ديگر به عنوان تضمين بياورد معمولاً نام آن شاعر به گونه اي ذكر مي شود .

نكته :
معمولاً عبارت تضمين شده داخل گيومه قرار مي گيرد .

هدف از تضمين :
1- اعتبار بخشيدن به سخن
2- خلاصه كردن مفاهيم گسترده و طولاني
3- ضمانت براي اثبات ادعا

مثال :
چـه زنـم چو نـاي هـردم زنـواي سـاز او دم كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را

« همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي بـه پيـام آشنـايي بنـوازد ايـن نـوا را »

توضيح :
بيت دوم اين شعر را شهريار از حافظ تضمين كرده است .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
اغراق

آن است كه در وصف و ستايش يا ذم و نكوهش كسي يا چيزي افراط و زياده روي كنند ، چندان كه از حد عادت و معمول بگذرد .

نكته 1 :
اغراق هم در شعر و هم در نثر كاربرد دارد .

نكته 2 :
اغراق مناسب ترين آرايه براي تصوير كشيدن يك دنياي حماسي است .

نكته 3 :
زيبايي اغـراق در اين است كه غيـر ممكن را طـوري ادا مي كنـد كه ممكن و درست به نظر مي رسد .

مثال :
شـود كوه آهـن چو درياي آب اگـر بشنـود نـام افـراسيـاب
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
ايهام

ايهام در لغت به معناي درشك و گمان افكندن است اما در اصطلاح علم بديع ، آوردن واژه اي است با حداقل دو معني مناسب كلام يكي نزديك به ذهن و ديگري دور از ذهن باشد و معمولاً مقصود شاعر معني دور آن است و گاهي نيز هر دو معني مورد نظر مي باشد .


نكته 1 :
ايهام نوعي بازي با ذهن است به گونه اي كه ذهن را بر سر دوراهي قرار مي دهد .


نكته 2 :
انتخاب يكي از دو معني ايهام در يك لحظه بر ذهن دشوار است و اين امر باعث لذ*ت بيشتر خواننده مي شود .

نكته 3 :
شرط شناخت ايهام در آن است كه خواننده معاني مختلف يك واژه را بداند .

مثال :
حكايت لـب شيرين كلام فرهاد است شكنج طره ي ليلي مقام مجنون است

توضيح :
واژه « شيرين » دو معني دارد : 1- خوشمزه و گوارا 2- نام مع*شوقه ي فرهاد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
ايهام تناسب :

به كار گيري واژه اي با حداقل دو معني كه يك معني آن مورد نظر شاعر و پذيرفتني است و معني ديگر با كلمه يا كلماتي از بيت يا عبارت تناسب دارد .

نكته :
ايهام تناسب مجموعه اي از ايهام و مراعات نظير است .

مثال 1 :
چـون شبنم افتـاده بـدم پيش آفتاب مهرم به جان رسيد و به عيوق بر شدم

توضيح :
واژه ي « مهر » ايهام تناسب دارد ، چون معني مورد نظر شاعر عشق و محبت است اما غير از اين معني واژه ي « مهر » به معني خورشيد است كه در اين صورت با واژه هاي « عيوق و آفتاب » تناسب دارد .

مثال 2 :

گـر هـزار اسـت بلبـل اين بـاغ همـه را نغمـه و تـرانه يكـي اسـت

توضيح :
واژه ي « هزار » به دو معني است : 1- بلبل 2- عدد هزار كه در اين جا منظور شاعر معني دوم است اما غير از معني فوق كلمه ي « بلبل » با كلماتي چون « باغ ، نغمه و ترانه » تناسب دارد .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
تمثيل

آن است كه شاعر يا نويسنده به تناسب سخـن خـويش ، حكايـت ، داستـان يا نمونه و مثالي را ذكر مي كند تا از اين طريق ، مفاهيم و نظريات خود را به خواننده يا شنونده منتقل نمايد و آنچه در اين ميان مهم است نتيجه ي تمثيل مي باشد كه مي تواند سرمشقي براي موارد متفاوت باشد .

نكته :
در اين داستان ها و حكايات ( تمثيل ها ) هر يك از حيوانات يا اشيا و جمادات نماد و نشانه ي چيزي هستند .

مثلاً در درس عبرت از كتاب سال اوّل شير نماد حق و قدرت مطلق ، گرگ نماد انسان هاي خود بين و گستاخ و روباه نماد انسان هاي عبرت پذير و تسليم شده مي باشند .

در كتاب پيش دانشگاهي مبحث حسب حال درسهاي ( افسانه ي عاشقي و تسلي خاطر ) هر دو داستاني تمثيلي است كه اوّلي ، شاعر با آوردن داستاني تمثيلي اين نكته را يادآور شده است : « انسان بايد از موحبت عشق بر خوردار باشد ودر داستان تسلي خاطر جامي در پي آن است كه اين نكته ي عرفاني را متذكر شود : « خاطر از ياد مع*شوق پر كرد . »

★★★

ارسال المثل

اگـر گـوينده در كلام خود ضرب المثلي را آگاهانه به كار گيـرد و يا كلام او بعداً ضـرب المثل شود ، مي گوييم داراي آرايه ي ارسال المثل است .

مثال 1 :
آن دم كه دل به عشق دهي خوش دمي بود در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست

مثال 2:
تــو نيكــي ميـكـن و در دجـــله انــداز كـــه ايــزد در بيــابانــت دهـــد بــاز

( همه ي بيت ضرب المثل است )
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
اسلوب معادله

آن است كه شاعر دو مصراع يك بيت را به گونه اي هنرمندانه بيان كند كه در ظاهر هيچ گونه ارتباطي با يكديگر ندارد اما وقتي به دو مصراع خوب دقت كنيم در مي يابيم كه مصراع دوم در حكم مصداقي براي مصراع اوّل است تا جايي كه مي توان جاي دو مصراع را عوض كرد و ميان آن ها علامت مساوي گذاشت و اين ارتباط معنايي نيز بر پايه ي تشبيه استوار است .

مثال 1 :
عيب پاكان زود بر مردم هويدا مي شود موي اندر شير خالص زود پيدا مي شود

مثال 2 :
محـرم اين هوش جز بي هوش نيست مرزبـان را مشتـري جـز گـوش نيــست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
حسن تعليل

آن است كه شاعر يا نويسنده براي سخن خود دليلي زيبا و شاعرانه مي آورد به گونه اي كه اين دليل ادبي قدرت قانع كردن مخاطب را دارد . و اين علّت سازي مبتني بر تشبيه است .

نكته :
دليلي كه شاعر براي ادعاي خود مي آورد در حقيقت دليلي واقعي و عقلاني نيست بلكه دليلي است بر پايه ي ذوق و احساس شاعرانه .

مثال 1 :
نفحات صبح داني زچه روي دوست دارم كه به روي دوست ماند كه برافكند نقابي

توضيح :
شاعر دليل دوست داشتن روشني صبح را در اين مي داند كه به چهره ي مع*شوق او مي ماند آنگاه كه نقاب از چهره بر مي دارد .

مثال 2 :
از صوفي پرسيدن هنگام غروب خورشيد چرا زرد رو است ؟ گفت : از بيم جدايي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Mr.Rad

نویسنده ادبی انجمن
نویسنده
مدیر بازنشسته
عضویت
19/5/20
ارسال ها
1,276
امتیاز واکنش
7,719
امتیاز
169
سن
29
محل سکونت
Tehran
وضعیت پروفایل
آرزو دارم که گیرم در بَرَش...
لف و نشر

لف در لغت به معني پيچيدن و نشربه معني پراكندن است اما در اصطلاح ادب آوردن دو يا چند كلمه است در بخشي از كلام كه توضيح آن ها در بخش ديگر آمده است .

نكته 1 :
كلماتي كه در بخش اوّل مي آيند ، « لف » و كلمـاتي كـه به عنـوان توضيـح در بخـش دوم مي آيند ، « نشر » نام دارند .

نكته 2 :
هرگاه نظم و ترتيب بين كلمات « لف و نشر » رعايت شده باشد ، آن را « لف و نشر مرتب » گويند و در غير اين صورت « لف و نشر مشوش » خوانده مي شود .

مثال 1 :
تا رفتنش ببينـم و گفتنش بشنـوم از پاي تا به سر همه صمع و بصر شدم

توضيح :
واژه هاي « ببينم » و « بشنوم » لف است . و دو واژه ي « سمع و بصر » نشر قرار گرفته است . چون كلمات « نشر» به ترتيب براي توضيح كلمات « لف » قرار نگرفته اند ، لذا به آن « لف و نشر مشوش » گويند . ( بصر شدم تا ببينم ، سمع شدم تا بشنوم )

مثال 2 :
دو كس دشمن ملك و دينند : پادشاه بي حلم و زاهد بي علم .

توضيح:
دوتركيب « دشمن ملك و دشمن دين » لف و دوتركيب « پادشاه بي حلم و زاهد بي علم» نشر هستند . لذا چون توضيح « نشر » با « لف » برابر است . آن را « لف و نشر مرتب » گويند . ( پادشاه بي حلم دشمن ملك و زاهد بي علم دشمن دين هستند.)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8