ورود
عضویت
تازه چه خبر
جستجو
جستجو
جستجو فقط در عنوان ها
توسط:
منو
کافه نویسندگان
انجمن
ارسال های جدید
جستجو در انجمن ها
تازه چه خبر
ارسال های جدید
جدیدترین آثار
دانلود کتاب الکترونیکی
آخرین نقد و بررسی ها
جستجوی آثار
ورود
عضویت
تازه چه خبر
جستجو
جستجو
جستجو فقط در عنوان ها
توسط:
منو
ورود
عضویت
خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان
برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید
ورود
عضویت
کافه نویسندگان
انجمن
بخش کتاب
تالار رمان
رمانهای درحال تایپ
رمان جنون هم گناه | نویسنده شکارچی
جاوا اسکریپت غیر فعال است برای تجربه بهتر، قبل از ادامه، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
متن پیام
[QUOTE="شکارچی, post: 298598, member: 542"] [SIZE=18px][FONT=Gandom]کوبش رگباری قلبم افسار لرزش بیموقع بدنم رو به دست گرفته بود، قطرهای که قصد آزادی از گوشهی چشمم داشت رو با نوک انگشت سبابهم از بین بردم. این اضطراب نباید زیاد دووم میآورد، مردمک چشمهام بین ساعد و محمد توی گردش بود و نگاه ساعد به بیرون پنجره بود. هوای گرگومیش بیرون خبر از تاریکی شب میداد. چارهای نداشتم، باید انتخابش میکردم! بیشتر لفتش ندادم: - این رسما یه غوله! چقد زمان مونده؟ ساعد جواب داد: - شماره یک فقط ۲۱ دقیقه مونده! کوچیکه؛ این مال خودمه. صداش رفتهرفته پر اوج میشد. نگاهم به سمت محمد چرخید، مثل ربات فقط بیل میزد بدون درنگ! نفسهای عمیق و پیدرپی که آزاد میکرد به اندازه کافی گویای حالش بود. چشمهام رو توی اتاقی که بیشتر به صحنه حمله شبیهسازی شده بود، چرخوندم و در نهایت کلاهخود خونیش رو روی زمین دیدم. این وسیله توی این آزمون برای من و تیمم قطعا بدردنخورترین چیز ممکن بود! دست و پاگیر، منزجرکننده… اما قانون چیز دیگهای رو تعبیر میکرد و ما توی این مکان باید از قانون و دستورات پیروی میکردیم. نه وقت تشر زدن و یادآوری قانون رو به محمد داشتم و نه حوصلهاش رو. ابداً خونریزی زخم کثیف گردنش حالم رو بهم نمیزد. من به این کارش حق میدادم گرچه باید برای اشتباهش مجازات میشد، اما نه حالا! ما فعلا وقتی برای این کارها نداشتیم. هنوز بیل میزد! نگاهم چرخید و میخ روی ثانیهشمار ثابت موند! ۱۴ دقیقه و ۱۳ ثانیه![/FONT][/SIZE] [/QUOTE]
وارد کردن نقل و قول ها…
تایید
پایتخت ایران کدام شهر می باشد؟
ارسال پاسخ
کافه نویسندگان
انجمن
بخش کتاب
تالار رمان
رمانهای درحال تایپ
رمان جنون هم گناه | نویسنده شکارچی
This site uses cookies. By continuing to use this site, you are agreeing to our use of cookies.
قبول
بیشتر بخوانید.…