ورود
عضویت
تازه چه خبر
جستجو
جستجو
جستجو فقط در عنوان ها
توسط:
منو
کافه نویسندگان
انجمن
ارسال های جدید
جستجو در انجمن ها
تازه چه خبر
ارسال های جدید
جدیدترین آثار
دانلود کتاب الکترونیکی
آخرین نقد و بررسی ها
جستجوی آثار
ورود
عضویت
تازه چه خبر
جستجو
جستجو
جستجو فقط در عنوان ها
توسط:
منو
ورود
عضویت
خوش آمدید به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان انجمن رمان نویسی | کافه نویسندگان
برای دسترسی به تمام امکانات انجمن و مشاهده تمامی رمان ها ثبت نام کنید
ورود
عضویت
کافه نویسندگان
انجمن
بخش ادبیات
تالار شعر
تخصصی
اشعار درحال تایپ
مجموعه اشعار ابتلال | به قلم شاعر ارغنون
جاوا اسکریپت غیر فعال است برای تجربه بهتر، قبل از ادامه، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
پاسخ به موضوع
متن پیام
[QUOTE="سِرمه., post: 291100, member: 6671"] [SIZE=18px][FONT=Gandom]۷. پیراهن روشن. با تو که سخن میگویم به صدای نیمخوردهام بنشین که میگوید دوستت دارد... و از دستان آفتزدهام نردبانی بکش بالا، بالا، بالا، تا نقطهی شکست اندوه آنجا که نور، تو را منعکس نمیکند تویی که منعکس میشوی به دیده و پیراهن سپید تو بر تنت روشنای سپیدهی دم کردهی من است... آه، سپید نه، قصیده است این واقعه! نوری که میتابد و کوکبهای سوختهام را باز میگرداند و نشان تو راه میرود بر بینشانگیام هنگامی که پیراهن روشنت را به تن میکنی![/FONT][/SIZE] [/QUOTE]
وارد کردن نقل و قول ها…
تایید
پایتخت ایران کدام شهر می باشد؟
ارسال پاسخ
کافه نویسندگان
انجمن
بخش ادبیات
تالار شعر
تخصصی
اشعار درحال تایپ
مجموعه اشعار ابتلال | به قلم شاعر ارغنون
This site uses cookies. By continuing to use this site, you are agreeing to our use of cookies.
قبول
بیشتر بخوانید.…