- Aug
- 6,474
- 12,612
- 219
هوالمحبوب
با سلام
درخدمت فاطمه یوسفی عزیز هستیم، نویسنده کتاب لبخندی برای خنده
@تِلـمـآ
یک معرفی کوتاه برای کسایی که شما رو نمیشناسند:با سلام
درخدمت فاطمه یوسفی عزیز هستیم، نویسنده کتاب لبخندی برای خنده
@تِلـمـآ
من فاطمه یوسفی، فاطیما صدام میزنن.
۱۸ سالمه و اهل شیرازم
چه زمانی استارت نویسندگی را زدید؟
فکر میکنم ۵ بهمن سال ۹۶ بود.
تا حالا اسم خودتون رو در گوگل جستجو کردید؟
اره چندین بار
هر روز می نویسید یا منتظر الهام می مانید؟
هر روز که فعلاً خیلی شلوغتر از اینحرفهام ولی نه، منتظر الهام نیستم و مینویسم و کلمهها باهام همکاری میکنند. قسمت مهم نویسندگی تمرین کردن هست.
در اشخاص داستان های شما، کدام شخصیت برگرفته ای شخصیت خودتان است؟
یک قسمتهایی از هر شخصیتی به خودم شبیه هست، مثل درگیریهای ذهنی دریا و آرام بودن آلا... ولی همه خصوصیاتشون رو شبیه خودم نمیسازم چون بههرحال آدم تا یه حدی خودش رو میشناسه...
آیا نویسنده برای خودش می نویسد؟
نویسندهها مخاطب ضمنی دارن؛ یادم نیست اسم این بزرگوار رو که میگفت ما کتابها رو انتخاب نمیکنیم، این کتاب و نویسندس که ما رو انتخاب میکند.
برای چه می نویسید؟
برای اینکه بتونم یکم درگیریهای ذهنیام رو به بیرون راه بدم.
نظرتان را در مورد جامعه نویسندگان در کشور ما بفرمایید.
جامعه نویسندگان بازاری منظورت هست یا کلاً نویسندگان؟ خب صادق چوبک و صادق هدایت نویسندههایی هستند که قبولشون دارم و از زمان خودشون خیلی جلوتر بودند، فکر میکنم هدایت اولین کسی بود که داستان مدرن رو نوشت در ایران.
از کدام نویسنده یا شعر الهام میگیرید؟
الهام گرفتن که، من فیلم زیاد میبینم و کتاب زیاد میخونم، اون اوایل نویسنده مورد علاقم رو الیف شافاک میدونستم ولی هرچقدر که جلوتر میرم میبینم کمی تا قسمتی اشتباه میکردم، فعلاً منبع الهام خاصی ندارم.
آیا فرمول و قاعده ای هست که بتوان نویسنده ی خوبی شد؟
فرمول و قاعده آموزش دیدن و تمرین و کتاب خوندن هست که من به شدت دنبالهی اینکارها رو گرفتم...
در حال حاضر چه مینویسید؟
خب دریای خمود الان درحال تایپه تقریبا؛ و روی پیرنگ دو نفس مانده به بیهوشی هم کم و بیش کار میکنم به علاوه چندین داستان کوتاه
حرفی برای نویسندگان تازه کار ندارید؟
به نظر من باید نویسندگی رو جز اولویتهای اول زندگیمون قرار بدیم تا بتونیم موفق بشیم، همین که قصد کردیم نویسنده باشیم خیلی خوبه ولی با قصد داشتن چیزی جلو نمیره.
اینکه صرفا یه کتاب چاپ کردیم و یه رمان نوشتیم ما رو نویسنده نمیکنه.
مغرور نشیم، سعی کنیم زیاد ببینیم زیاد بخونیم و زیاد تحلیل کنیم، ما هنوز خیلی عقبیم...
ایدههای داستانهایتان چطور و از کجا به ذهنتان میرسد؟
ایدههای داستانهام رو گاهی از کتابها به ذهنم میرسه گاهی خواب گاهی فیلم و...
حدودا چند ساعت از روز درگیر نویسندگی میشوید؟
من کارهایی میکنم در طول روز که همشون به موضوع نویسندگی ختم میشن، نمیگم الان زیاد مینویسم، نه ولی دارم تلاش میکنم.
به چه موضوعاتی علاقهمندید و چه موضوعاتی ذهن را شما درگیر میکند و وسوسهتان میکند که دربارهاش بنویسید؟
من به اختلالات روانی علاقه دارم، اینقدر که دلم میخواد درباره همشون داستان بنویسم ک صرفا داستان نباشه، حرفی برای گفتن داشته باشه و به چند نفر حداقل آگاهی بده...
چقدر طول میکشه تا یه کتاب بنویسی؟
بستگی به محتواش داره
لبخندی برای خنده یکسال البته بینش هم زیاد وقفه افتاد که ولش کردم و...
جلد اول دلبر دلمرده حدود هفت ماه
و الانم دریای خمود خیلی طول کشید چون بینش کلاسای نویسندگی و مدرسه و... اومد و مانع از ادامه دادنش شد
داستان کوتاه هیناپ هم چند هفته
کتاب اول چگونه منتشر شد؟
کتاب اولم لبخندی برای خنده، خیلی ناگهانی و بدون برنامه برای مسابقه نشر نامه مهر فرستادم و به عنوان رمان اجتمایی رای اورد، همون وقت به فکر چاپ کردنش افتادم هر چند همون نشریه هم چاپ میکرد ولی ترجیح دادم خودم پیگیر چاپش باشم...
کتاب منتشر نشده یا نصفه دارید؟
بله دو سه تا دارم که پیرنگشون ضعیف بود و ادامه ندادم، شاید دوباره استارتشون رو بزنم
نوای زندگی
بوم سفید نقاشی
دلداده دریا
درباره چه رده سنی بیشتر مینویسی؟
جوانی شاید
کتاب اولم شاید بدرد یه نوجوان نخوره
آیا کتابی در دست چاپ دارید؟
بله، دلبر دلمرده جلد اولش الان برای مجوز رفته ارشاد
نظر خانواده شما برای نویسنده و نویسندگی چیه؟ نویسنده بودنتون رو حمایت میکنند؟
خب، من شغلی که انتخابش کردم و میخوام ادامش بدم همینه، خیلی جدی؛ ولی خانوادم معتقدن که نویسندگی شغل نیست و من نباید از درس و کنکور و همه چی بخاطرش میزدم و هربار هم با دیدن کتابایی که پست میاره ممکنه یه دعوای کوتاه داشته باشیم ولی خب من یکبار به حرف اونها جلو رفتم و دیگه ترجیح میدم کاری که دوستش دارم رو دنبال کنم و براش وقت بزارم.
متشکرم که وقتتون رو در اختیار من گذاشتید
موفق باشید
۱۸ سالمه و اهل شیرازم
چه زمانی استارت نویسندگی را زدید؟
فکر میکنم ۵ بهمن سال ۹۶ بود.
تا حالا اسم خودتون رو در گوگل جستجو کردید؟
اره چندین بار
هر روز می نویسید یا منتظر الهام می مانید؟
هر روز که فعلاً خیلی شلوغتر از اینحرفهام ولی نه، منتظر الهام نیستم و مینویسم و کلمهها باهام همکاری میکنند. قسمت مهم نویسندگی تمرین کردن هست.
در اشخاص داستان های شما، کدام شخصیت برگرفته ای شخصیت خودتان است؟
یک قسمتهایی از هر شخصیتی به خودم شبیه هست، مثل درگیریهای ذهنی دریا و آرام بودن آلا... ولی همه خصوصیاتشون رو شبیه خودم نمیسازم چون بههرحال آدم تا یه حدی خودش رو میشناسه...
آیا نویسنده برای خودش می نویسد؟
نویسندهها مخاطب ضمنی دارن؛ یادم نیست اسم این بزرگوار رو که میگفت ما کتابها رو انتخاب نمیکنیم، این کتاب و نویسندس که ما رو انتخاب میکند.
برای چه می نویسید؟
برای اینکه بتونم یکم درگیریهای ذهنیام رو به بیرون راه بدم.
نظرتان را در مورد جامعه نویسندگان در کشور ما بفرمایید.
جامعه نویسندگان بازاری منظورت هست یا کلاً نویسندگان؟ خب صادق چوبک و صادق هدایت نویسندههایی هستند که قبولشون دارم و از زمان خودشون خیلی جلوتر بودند، فکر میکنم هدایت اولین کسی بود که داستان مدرن رو نوشت در ایران.
از کدام نویسنده یا شعر الهام میگیرید؟
الهام گرفتن که، من فیلم زیاد میبینم و کتاب زیاد میخونم، اون اوایل نویسنده مورد علاقم رو الیف شافاک میدونستم ولی هرچقدر که جلوتر میرم میبینم کمی تا قسمتی اشتباه میکردم، فعلاً منبع الهام خاصی ندارم.
آیا فرمول و قاعده ای هست که بتوان نویسنده ی خوبی شد؟
فرمول و قاعده آموزش دیدن و تمرین و کتاب خوندن هست که من به شدت دنبالهی اینکارها رو گرفتم...
در حال حاضر چه مینویسید؟
خب دریای خمود الان درحال تایپه تقریبا؛ و روی پیرنگ دو نفس مانده به بیهوشی هم کم و بیش کار میکنم به علاوه چندین داستان کوتاه
حرفی برای نویسندگان تازه کار ندارید؟
به نظر من باید نویسندگی رو جز اولویتهای اول زندگیمون قرار بدیم تا بتونیم موفق بشیم، همین که قصد کردیم نویسنده باشیم خیلی خوبه ولی با قصد داشتن چیزی جلو نمیره.
اینکه صرفا یه کتاب چاپ کردیم و یه رمان نوشتیم ما رو نویسنده نمیکنه.
مغرور نشیم، سعی کنیم زیاد ببینیم زیاد بخونیم و زیاد تحلیل کنیم، ما هنوز خیلی عقبیم...
ایدههای داستانهایتان چطور و از کجا به ذهنتان میرسد؟
ایدههای داستانهام رو گاهی از کتابها به ذهنم میرسه گاهی خواب گاهی فیلم و...
حدودا چند ساعت از روز درگیر نویسندگی میشوید؟
من کارهایی میکنم در طول روز که همشون به موضوع نویسندگی ختم میشن، نمیگم الان زیاد مینویسم، نه ولی دارم تلاش میکنم.
به چه موضوعاتی علاقهمندید و چه موضوعاتی ذهن را شما درگیر میکند و وسوسهتان میکند که دربارهاش بنویسید؟
من به اختلالات روانی علاقه دارم، اینقدر که دلم میخواد درباره همشون داستان بنویسم ک صرفا داستان نباشه، حرفی برای گفتن داشته باشه و به چند نفر حداقل آگاهی بده...
چقدر طول میکشه تا یه کتاب بنویسی؟
بستگی به محتواش داره
لبخندی برای خنده یکسال البته بینش هم زیاد وقفه افتاد که ولش کردم و...
جلد اول دلبر دلمرده حدود هفت ماه
و الانم دریای خمود خیلی طول کشید چون بینش کلاسای نویسندگی و مدرسه و... اومد و مانع از ادامه دادنش شد
داستان کوتاه هیناپ هم چند هفته
کتاب اول چگونه منتشر شد؟
کتاب اولم لبخندی برای خنده، خیلی ناگهانی و بدون برنامه برای مسابقه نشر نامه مهر فرستادم و به عنوان رمان اجتمایی رای اورد، همون وقت به فکر چاپ کردنش افتادم هر چند همون نشریه هم چاپ میکرد ولی ترجیح دادم خودم پیگیر چاپش باشم...
کتاب منتشر نشده یا نصفه دارید؟
بله دو سه تا دارم که پیرنگشون ضعیف بود و ادامه ندادم، شاید دوباره استارتشون رو بزنم
نوای زندگی
بوم سفید نقاشی
دلداده دریا
درباره چه رده سنی بیشتر مینویسی؟
جوانی شاید
کتاب اولم شاید بدرد یه نوجوان نخوره
آیا کتابی در دست چاپ دارید؟
بله، دلبر دلمرده جلد اولش الان برای مجوز رفته ارشاد
نظر خانواده شما برای نویسنده و نویسندگی چیه؟ نویسنده بودنتون رو حمایت میکنند؟
خب، من شغلی که انتخابش کردم و میخوام ادامش بدم همینه، خیلی جدی؛ ولی خانوادم معتقدن که نویسندگی شغل نیست و من نباید از درس و کنکور و همه چی بخاطرش میزدم و هربار هم با دیدن کتابایی که پست میاره ممکنه یه دعوای کوتاه داشته باشیم ولی خب من یکبار به حرف اونها جلو رفتم و دیگه ترجیح میدم کاری که دوستش دارم رو دنبال کنم و براش وقت بزارم.
متشکرم که وقتتون رو در اختیار من گذاشتید
موفق باشید
آخرین ویرایش توسط مدیر: