آخرین محتوا توسط Dyva

به اثر شما پیشوند « با کمک هوش مصنوعی» تعلق گرفت. نویسنده عزیز باتوجه به دلایل زیر نظر ما بر این است که رمان کوتاه خیابان چهاردم به کمک هوش مصنوعی نوشته شده است لازم به ذکر هست این پیشوند هیچ تغیری در روند نگارش و تایپ اثر شما ایجاد نخواهد کرد و مانند باقی اثار به اتمام خواهد رسید هدف ما اعلام...

وقت بخیر درخواست جلد تگ حرفه ای داره https://forum.cafewriters.xyz/threads/42754/

پادکست دفترچه خاطرات » ساب پادکست تاپیک پادکست دفترچه خاطرات کاربران https://uploadkon.ir/uploads/8ed929_25دفترچه-خاطرات-سونیا-132748767-132924076.mp3 گوینده: @eli74 میکسر: @Dyva اثر: @سونی آدمای عصبی آدمای جالبین نه؟! عع سلام نکردم که.. سلام ببخشید یکم حالم خوب نیست شایدم یکم بیشتر دیگه...

https://uploadkon.ir/uploads/8ed929_25دفترچه-خاطرات-سونیا-132748767-132924076.mp3 دفترچه خاطرات سونیا - @سونی گوینده: @eli74 میکسر: @Dyva

بسم تعالی در این تاپیک پادکست های ضبط شده از دفترچه خاطرات کاربران قرار می‌گیرد باتشکر مدیریت تیم گویا آذر ۱۴۰۴

پادکست اتمام یافته قصه‌های قاشق کوچولو: https://uploadkon.ir/uploads/f68b28_25قاشق2.mp3 تاپیک تحویل آثار صوتی » کلیک کنید

https://uploadkon.ir/uploads/f68b28_25قاشق2.mp3 مجموعه قصه‌های قاشق کوچولو نویسنده: @سارا مرتضوی گوینده: @سمانه میکسر: @Meli.ka

عنوان: خیابان چهاردهم نویسنده: @حدیثه خانم بررسی شده توسط: @Dyva رمان کوتاه خیابان چهاردهم

وقت بخیر با @Tiam.R و @Gemma گفتگویی جهت آموزش و آزمون نظارت رمان ایجاد کنید

تدوینگر

تو فراخوان جذب گوینده شرکت میکردم15cb28_25512

خاکی ترین

وقت بخیر با @Dayi و @Gemma گفتگویی جهت آموزش و آزمون ویراستاری ایجاد کنید

وقت بخیر با @GRIMQUILL و @Gemma گفتگویی جهت آزمون ترجمه ایجاد کنید

رفتم از بلک فرایدی دیجی کالا خریدم کردم یه ابرسان هم خریدم و چیزی که برام اومده از خود ضد افتاب ها کوچکتر از کف دست من کوچیک نه تنها قد و حجم کم کوچولوعه خیلی دارم میسوزم Mood

چقدر می ارزه؟

هنوز پیشرفت خاصی نکردم

Moodو ادعا دارن سایش چون بالاسر انجمنه ما اینقدرخوبیمMood انتظار دارن فداشون هم بشیمMood

از اولم مشکل خاصی نداشتم Mood فقط زمان مناسب ادم مناسب

خرجم رفته بالا ..Mood

من درحال حاضر عشقی نمیکنم با مجردی -2-35- نمیدونم چرا یه ساله یهو همه چیز تغیر کرد

منکه عشق میکنم وقتی صحبت میکنم باهاتونgirl11-smiley_a03y

خیلی خوش اخلاقن در عین حال جدی من واقعا کیف میکنم باهاشون وقتی صحب میکنم

پادکست پاییز » ساب پادکست‌ تاپیک پاییز یهو میاد | کلیک کنید رفته‌ای و شکوه از دیوارهای این ویرانه رنگ باخته است؛ و آیینه مدام سایه‌های سیاه تابیده به دور بازوانم را به من نشان می‌دهد؛ و زنگارهای هزارساله‌ی این درد را مدام در سینه‌ام تکثیر می‌کند. شب از پی بی‌راهه‌های متروک، مرا فرامی‌خواند؛ و...

ازمونی که چندماه پیش دادم رد شدم خیلی ناراحتم چه وقت اعلام نتیجهMood

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی خواهد شد

بخش سوم @سارا مرتضوی https://uploadkon.ir/uploads/0c1125_25سمانه2.mp3

رفته‌ای و شکوه از دیوارهای این ویرانه رنگ باخته است؛ و آیینه مدام سایه‌های سیاه تابیده به دور بازوانم را به من نشان می‌دهد؛ و زنگارهای هزارساله‌ی این درد را مدام در سینه‌ام تکثیر می‌کند. شب از پی بی‌راهه‌های متروک، مرا فرامی‌خواند؛ و گورهای خاموش برای قلب از دست رفته‌ام، مرثیه‌ی حزن سر می‌دهند...

خدایان… چطور قرار بود اینطوری ادامه بدم؟ هر لحظه فقط یادآوری می‌شد چرا از دادگاه گرگ‌ومیش بیرون زده بودم. جذابیت دیوونه‌کننده‌ی پوستش، بوش، چشم‌هایی که همیشه پر از شور بود… همه‌اش بیش از حد تحملم بود. این‌که انقدر نزدیکم باشه و بدونم هیچ‌وقت مال من نمی‌شه، له‌م می‌کرد. بینمون سکوت بود، ولی حس...

وقت بخیر با درخواست شما موافقت شد اثر شما پس از اتمام مراحل اجرایی بر روی سایت اصلی قرار خواهد گرفت

«فرارسیدن ایام سوگواری حضرت فاطمه‌ زهرا(س)، بانوی پاکی و مهربانی، را تسلیت عرض می‌کنیم. این روزها یادِ مظلومیت و بزرگواری ایشان دل‌ها را به اندوه و احترام فرا می‌خواند. از خداوند می‌خواهیم ما را از پیروان راستین راه نورانی آن حضرت قرار دهد. ایام فاطمیه بر همه‌ی عزاداران تسلیت باد.» «پادکست...

خیلی سر نمونه ترجمه‌هه وقت گذاشتم بعد گفتش که اره لحنش مشکل داره فلان اینا جا انداختی گفتم اوکی نمونه بعدی فرستادم اصلا یه کلمه جا نیفتاده بود بعد گفت چرا این لحن گذاشتی میگم وقتی اون لحن اوکی نیست پس این لحنه میگه نه من همون لحن میخوام اصلا نگفتم لین لحن ولی اون مشکل داشت منم گفتم ممنونم از...

هوالمحبوب @جودی ابوت لطفا آثار فایل شده‌ی خود را در این دفترکار به صورت زیر قرار دهید: اسم نویسنده: اسم‌ اثر: عنوان: «دلنوشته، رمان و…» تاریخ: لینک اثر: «جز شخص تگ شده کسی اجازه‌ی ارسال پستی در این دفتر کار را ندارد»

نه میگه لکه افتاده ینی لکه در نمیاد ؟

من برای داخلش انجام دادم درست شد بیرون راستش امتحان نکردم

خب دیگه همون اگه بیرونش شده با خمیر جوش شیرین رو لکه های سیاه بزن یکم باشه بعد با اسکاچ و چیز مایع ظرفشویی بشور قشنگگگ اگه داخلش شده آب کن داخلش سرکه سفید بریز یکم‌اب جوش بخوره بعد جوش‌خورده جوش شیرین بزن آب خالی کن بازم با مایع ظرفشویی بشور اگر جواب نداد خب بگو حلوا چی دوست داری -2-35-

برقش رفته ؟

خودش نمی‌بینه😏

بهتر😏

نه خب طبیعتاً یکی دخالت نکنه کرم‌نریزه چیزی شروع نمیشه

این تاپیک میخونم ترسم از ازدواج بیشتر میشه Mood

smiliesمن به شخصه اگر شوهر کردم😂😂 عروس سلیطه ای میشم همین الان نسبت به عروس فرضی داداشام سلیطگی نشون میدم🤣

همین عروسا چیزی نمیگن مادر شوهره هرچی میخواد میگهsmiliesیکیم تو میزدی خب smilies

رمان مژدار - کلیک کنید ویراستاران: #۱ تا #۵۰ • @زهرا سلطانزاده #۵۱ تا #۱۰۰ • @.Mahsa تاریخ شروع: ۱ آذر ۱۴۰۴ تاریخ پایان: ۱۵ آذر ۱۴۰۴

بسم تعالی رمان در حصار یک رویا نویسنده: @malihe ویراستاران: @Gemma @حدیثه خانم تاریخ انتقال: ۱ آذر ۱۴۰۴

چگونه پول زیاد داشته باشیم Mood

عکسی هست اصلا گیر بدیم

تولدت مبارک عزیزم

داستان کوتاه قاصدک نارنجی پوش ویراستار: @Dyva تاریخ شروع: ۳۰ آبان ۱۴۰۴ تاریخ پایان: ۳ آذر ۱۴۰۴ کلیک کنید

بسم تعالی رمان شاهزاده شاهدخت نویسنده: @Arjmand ویراستاران: @زهرا سلطانزاده @.Mahsa تاریخ انتقال: ۳۰ ابان ۱۴۰۴

با شما گفتگویی ایجاد خواهد شد

نه نیازی نیست بعد از اتمام ویراستاری به تالار کپیست منتقل میشه

سلام خب دلنوشته چارچوب و اصول ادبی تر داره و این خب حالا روزمره بود در قالب کتاب البته که سعی کردم ادبی باشه سلام ممنونم از نظرتون خیلی ارزشمند بود سلام اختیار دارید ممنونم از نظرتون سلامت باشید و خب همون‌طور که روزمره و زندگی من بپد حداقل افرادی که تقریبا همسن سال و من هستن ممنونم ازت

سلام مچکرم از نظرتون حتما

سلام خیلی خوشحال شدم بابت نظرتون ممنونم از وقتی که گذاشتید ارزشمند بود برام سعی میکنم حتما فصل اول و چهارم تغیراتی بدم در اسرع وقت

جامع هست یا خصوصی-2-35-

برای ثبت نام بایستی چیکار کرد

احساس می‌کردم مفیدم. در کاری که انجام می‌دادم مهارت داشتم و هیچ‌وقت حس سربار بودن نداشتم. بااین‌همه، هرقدر هم احترام یک سرباز را دوست داشتم، کنار تو هیچ‌جا به این اندازه راحت نبودم. فکرِ روزی که ازدواج کنی و با کسی دیگر حکومت کنی از درون خُورَدم می‌کرد. چون مطمئن بودم آن شوهر، هیچ‌وقت من نیستم...

آدیرا خیلی آرام از من فاصله گرفت؛ انگار می‌ترسید کوچک‌ترین حرکتِ تند ما را لو بدهد. زن با لحنی شاد و ذوق‌زده گفت: «وای، چه خوشگل شدی! تو هم موافقی؟» ایرنه با صدایی گرفته و نیمه‌هوشیار جواب داد: «نم… نمی‌دونم. شاید.» زن دست زد و گفت: «خب بیا، همه منتظرن! خیلی مشتاقن ببیننت.» صدای قدم‌ها دور شد و...

صدای زنی مسن و آرام از اطرافم بلند شد؛ صدایی که بیشتر شبیه یک دایه مهربان بود. «می‌دونم سرت گیج رفته. اینو بخور، کمکت می‌کنه.» صدای برخورد لیوان و نفس‌نفس‌زدن کوتاهی آمد. بعد، صدای گرفته‌ی ایرنه: «من کجا هستم؟» زن گفت: «دیوان رویاها، عزیزم. قبلاً هم اینجا بودی، ولی شاید یادت نیاد. نگران نباش،...

صداهای خفه در فضا می‌پیچید و سنگینی گیجی بر سرم فشار می‌آورد. تلاش کردم با پلک‌زدن تاریکی را کنار بزنم، اما پلک‌هایم چنان سنگین بودند که گویی وزنی فلزی به آنها بسته شده بود. دستی شانه‌هایم را تکان می‌داد و کف دست سردی بر گونه‌ام فشرده می‌شد. با تکانی ناگهانی هوشیار شدم. نخستین چیزی که دیدم،...

آهی کشیدم و کوشیدم در برابر هجوم خواب که همچون موجی آرام و بی‌صدا بر ذهنم می‌لغزید، ایستادگی کنم و رشته‌ی افکارم را سرِ پا نگه دارم. گفتم: «شرط می‌بندم پدرت اصلاً نمی‌بردت جلسه‌های شورای خودش، نه؟» «نه. می‌گه جای من اونجا نیست.» «یه روز مجبور می‌شی بری. و اگه سایه‌به‌سایه‌ش نری، هیچ‌وقت یاد...

آدیرا ما را تا اتاق ایرِن رساند. در نیمه‌باز بود؛ گویی پرنسس از پیش انتظار ورودمان را می‌کشید. درست پیش از آن‌که آرام در را به روی تاریکی اتاق بگشاید، لبخند محوی بر گوشه لبش نشست. خستگی همچون مه در ذهنم می‌پراکند؛ پلک‌هایم سنگین می‌شد و با تکان سری کوتاه، خواب را از خود راندم و پشت سرش وارد شدم...

کاربر: @عیار مدت: یک ماه دلیل: به‌واسطه‌ی ایجاد مزاحمت، عدم رعایت تذکرات داده شده، و تداوم ارسال پیام‌های حاوی تنش، دسترسی کاربر به انجمن مسدود گردید.

اعلام آمادگی

@Tiam.R

ازش بپرسین مقامات بالاتر کیا هستنLagh

کیا مثلا jc_ghey

تیام ما دختره

شما خودت متاهلی یا دوست دختر داری تو اون تاپیک اسپم فرستادی @Zeynabgol چون مدیر اجراییم‌ باید به شکایت من زودتر رسیدگی بشه شکایت ایشون اصلا فاقد اهمیت و ارزشه‌ bathtub_7njw

به درخواست شما رسیدگی خواهد شد

وقت بخیر تالارهای نام برده‌ دارای مدیر و کاندید مدیر هستند تالارهای نیازمند مدیر: تدوین رادیو

بالاخره من باید نظارت کنم با مدرک و دلیل صحبت کنید

من به عنوان مدیر اجرایی همه جا میتونم باشم شما چی

شما متاهلی خودت مگه؟

ما هفته و چهلم میگیریم سالم میگیریم سوم نهhvlk_82hvlk_82

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی خواهد شد

مبارکه🌹

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی خواهد شد

۱. عنوان اثر «م مثل مادر» عنوان کوتاه، ساده و قابل فهمیه و فورا حس مادرانه و محور اصلی اثر رو منتقل می‌کنه. این حسن بزرگیه، چون مخاطب همون لحظه می‌فهمه قراره با چه جهانی روبرو بشه. اما خیلی مستقیم و ساده است. یعنی خبری از پیچیدگی یا اشاره به تضادهای تراژیک و دراماتیک متن نیست. برای کسی که دنبال...

به نام خالق زبانی که انتقاد می‌کند مجموعه شعر م مثل مادر شاعر: @ماهک (ماهی ) منتقد: @Dyva لینک تاپیک تایپ نقد به هرجهت باید بر این پایه باشد که صادقانه تمامی کاستی‌های اثر را بازگو کند و درجهت پیشرفت آن، قلمِ نقاد خود را حرکت دهد. به یاد داشته باشید، منتقد شما با دیدی بی‌طرف و به دور از...

وقت بخیر مجموعه شعر به آرشیو شعر منتقل شد موفق باشید

وقت بخیر به مجموعه شعر شما سطح «شاخص» تعلق گرفت موفق باشید

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی خواهد شد

تحویل آثار صوتی انجمن » اتمام یافته «درحال ضبط» قصه‌های قاشق کوچولو گوینده: @سمانه میکسر: @Meli.ka اپیزود کامل شده: https://uploadkon.ir/uploads/f68b28_25قاشق2.mp3 اپیزود‌های قاشق کوچولو: بدون اپنر ثابت https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/قاشق.m4a...

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی خواهد شد

یه تیکه از قلم شما » ساب چالش تاپیک یه تیکه از قلم شما - کلیک کنید دلنوشته خنده‌های حزن انگیز https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/نگین.m4a گوینده: @Gemma میکسر: @Meli.ka و عاقبت دریافتم هست‌ها نیست می‌شوند؛ یاد‌ها بر‌باد می‌روند و ما در فاصله‌ای اندک میان بازوهایمان مچاله می‌شویم! و چقدر...

یه تیکه از قلم شما » ساب چالش تاپیک یه تیکه از قلم شما ـ کلیک کنید دلنوشته محروم از مهر https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/آیدا.m4a گوینده: @آیدا مقدم میکسر: @Meli.ka آرزوهایم را یکی یکی در طاقچه‌ی نادیده‌ها گذاشتم...هر یک،گلی بود که نشکفت.یکی در سایه‌ی بی‌توجهی پژمرد،دیگری در سرماى...

یه تیکه از قلم شما » ساب چالش لینک تاپیک یه تیکه از قلم شما رمان رنگ یک توهم است https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/نادان.m4a گوینده: @مَه نویس؛ میکسر: @Meli.ka نادانی، قفسی‌ست که با آن آزادانه روی ذهن‌ها قدم می‌زنند. بارها فریب‌شان می‌دهند، به بازی‌شان می‌گیرند، آزمایش‌شان...

پادکست پاییز » ساب پادکست‌ تاپیک پاییز یهو میاد | کلیک کنید https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/پاییز.m4a گوینده: @Gemma میکسر: @Meli.ka ای برگ مرا با سبزی خود در آغو*ش بگیر! من درخت بره*نه ی پاییزم، که می لرزم. ای باران مرا سیراب کن! من ماسه های کویرم، از سرزمین‌ گرم و خشک. باد الک می شود...

اعلام آثار منتخب ادبیات » هفته سوم https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/delbartar.8.2.m4a دلنوشته بر مدار جدایی | دلنوشته برتر هفته سوم گوینده: @مَه نویس؛ میکسر: @Meli.ka https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/sherbartar.8.2.m4a مجموعه اشعار رهاب تعشق گوینده: @مَه نویس؛ میکسر...

اعلام آثار منتخب ادبیات » هفته دوم https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/delbartar.7.4.m4a دلنوشته پژواک شبانگاهان| دلنوشته برتر هفته دوم گوینده: @ZeinabHdm میکسر: @Meli.ka https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/sherbartar.7.4.m4a مجموعه اشعار روشن بین | مجموعه شعر برتر هفته دوم...

اعلام آثار منتخب ادبیات » هفته اول https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/delbartar.7.2.m4a دلنوشته زمزمه‌های بی‌خوابی | دلنوشته برتر هفته اول گوینده: @Gemma میکسر: @Meli.ka https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/sherbartar.7.2.m4a مجموعه شعر بر بام خانه‌ی دل ویرانگی می‌رقصد |...

تحویل آثار صوتی انجمن » اتمام یافته دلنوشته سطرهایی برای هیچکس گوینده: @Gemma میکسر: @Meli.ka تاپیک تحویل آثار صوتی | کلیک کنید https://cdn.imgurl.ir/uploads/c53350_.m4a اپیزود های ضبط شده از این مجموعه: بدون اپنر ثابت https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/delbartar.8.1.m4a...

با سلام این تاپیک به منظور جمع‌آوری و دسته‌بندی تمامی فعالیت‌های تیم گویا ایجاد شده است. اینجا می‌توانید به صورت منظم به تمامی پادکست‌ها، اپیزودهایی که در ساب‌ و موضوعات مختلف منتشر شده‌اند دسترسی داشته باشید. هدف این آرشیو، سهولت دسترسی به محتواها و ارائه یک مرجع رسمی و یکپارچه برای کابران...

وقت بخیر درخواست رنک نویسنده رسمی ادبیات داشتم چهارتا اثر اتمام یافته دارم اپیزود بچه های نسل ما - حرفه ای اپیزود رقص استخوان‌های سرد - حرفه ای دلنوشته این مرگ است - حرفه ای دلنوشته گریه ماهی‌ها - شاخص @Tiam.R

https://forum.cafewriters.xyz/threads/42754/ اتمام @Tiam.R

بخش دوم: https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/سمانه.m4a @سارا مرتضوی @سمانه

https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/نگین.m4a گوینده: @Gemma میکسر: @Meli.ka و عاقبت دریافتم هست‌ها نیست می‌شوند؛ یاد‌ها بر‌باد می‌روند و ما در فاصله‌ای اندک میان بازوهایمان مچاله می‌شویم! و چقدر دیر دریافتم که انسان‌ها چیزی جز نیازهایشان را در ما جستجو نخواهند کرد... عشق‌ها افسانه‌ایست در...

https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/آیدا.m4a گوینده: @آیدا مقدم میکسر: @Meli.ka آرزوهایم را یکی یکی در طاقچه‌ی نادیده‌ها گذاشتم...هر یک،گلی بود که نشکفت.یکی در سایه‌ی بی‌توجهی پژمرد،دیگری در سرماى تمسخر یخ بست.به من گفتند: «خیالِ خام!» و من،خیال‌هایم را قایم کردم در پس ذهن. حالا حتی جرئت...

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی می‌شود

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی می‌شود

بخش اول: (بدون اپنر ثابت) https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/قاشق.m4a @سارا مرتضوی

کاربر گرامی @مَه نویس؛ زین پس می‌توانید آثار ضبط شده ی اختصاصی خود را در این تاپیک ارسال کنید خواهشمند است قبل از فعالیت تاپیک زیر را مطالعه کنید ✧نوای ژیکان - فرصتی برای ارائه اثار صوتی غیر انجمن به خوانش شما!✧ باتشکر از حسن ذوق و سلیقه شما

کاربر گرامی @حدیثه خانم زین پس می‌توانید آثار ضبط شده ی اختصاصی خود را در این تاپیک ارسال کنید خواهشمند است قبل از فعالیت تاپیک زیر را مطالعه کنید ✧نوای ژیکان - فرصتی برای ارائه اثار صوتی غیر انجمن به خوانش شما!✧ باتشکر از حسن ذوق و سلیقه شما

ای برگ مرا با سبزی خود در آغو*ش بگیر! من درخت بره*نه ی پاییزم، که می لرزم. ای باران مرا سیراب کن! من ماسه های کویرم، از سرزمین‌ گرم و خشک. باد الک می شود با گذر از میان دستانم. گرم کن مرا ای تو که خورشیدی! من از پیش ترها، اینجا ایستاده ام پنهان شده در کلمات! چون سایه ی درختان بر چشمه های جوشان …...

با شما گفتگویی ایجاد خواهد شد

حرفای مامانم‌میزنی7np5_laie_100

بخدا عین همینه تو خونه ماdsi0_2

مامانم رفته مانتو خریده برام خودش خریده ینی من نبودم باهاش و خیلی خوشگله اومدم بپوشم نههه‌ خیلی کوتاهه حالا دو ساعت میگم خودت خریدی اینو :/ + کل اتاقم ریختم بهم مرتب کنم از اول تمیزتر شه حال ندارم کاری کنم بازار شام میمونه

کاربر گرامی @سونی زین پس می‌توانید آثار ضبط شده ی اختصاصی خود را در این تاپیک ارسال کنید خواهشمند است قبل از فعالیت تاپیک زیر را مطالعه کنید ✧نوای ژیکان - فرصتی برای ارائه اثار صوتی غیر انجمن به خوانش شما!✧ باتشکر از حسن ذوق و سلیقه شما

وضعیت فعلی اثر: تایید توسط تیم انجمن: تایید معرفی به ناشر: تایید بررسی توسط انتشارات: درحال بررسی ارسال برای چاپ: - به محض تغیر وضعیت تاپیک بروزرسانی می‌شود. باتشکر

وضعیت فعلی اثر: تایید توسط تیم انجمن: تایید معرفی به ناشر: تایید بررسی توسط انتشارات: درحال بررسی ارسال برای چاپ: - به محض تغیر وضعیت تاپیک بروزرسانی می‌شود. باتشکر

وضعیت فعلی اثر: تایید توسط تیم انجمن: تایید معرفی به ناشر: تایید بررسی توسط انتشارات: درحال بررسی ارسال برای چاپ: - به محض تغیر وضعیت تاپیک بروزرسانی می‌شود. باتشکر

https://forum.cafewriters.xyz/threads/42754/ @Tiam.R

(سکوت نه نوری نه صدایی فقط فضای خالی که هنوز بوی خاک می‌دهد.) رقص تمام شده است. نه از خستگی نه از مرگ از رسیدن از اینکه هیچ حرکت دیگری باقی نمانده باشد. زمین دیگر نمی‌چرخد زمان روی زانوی خودش افتاده و نفس نمی‌کشد. استخوان‌ها در دل خاک مثل واژه‌هایی ناتمام پراکنده‌اند. هیچ دستی نیست که جمعشان...

(هیچ زمینی نیست، هیچ آسمانی. فقط چرخشی بی‌پایان در خلأ.) جهان می‌رقصد آرام و بی‌دلیلنه به فرمان کسی، نه برای دیده شدن می‌چرخد چون خسته است، چون اگر نرقصد، فرو می‌پاشد. در هر گردش، بخشی از خودش را جا می‌گذارد؛ تکه‌ای نور تکه‌ای سایه تکه‌ای انسان. و زمین، در این میان، فقط تماشاگر است تماشاگر رقص...

گاهی خاک، به خوابِ خودش گوش می‌دهد. در آن خواب، صدایی هست نازک‌تر از نفس باد، که سعی می‌کند خودش را به گوش زمین برساند، اما هر بار میان دانه‌ها گم می‌شود. هیچ‌چیز از آن صدا یادش نمی‌ماند جز طعم نمناک واژه‌ای ناتمام شاید نامی بوده، شاید گریه‌ای مانده از دیشب کسی که دیگر نیست. زمین، آرام...

(مهی غلیظ روی دشت خوابیده است. هیچ نوری نیست. فقط نفس خاک، و صدای خفیف چیزی که شبیه به گریه‌ی باد است.) زمین هنوز داغ رقص پیشین را بر تن دارد، اما حالا… خاموش‌تر از همیشه است. استخوان‌ها در میان خاک پخش‌اند، بی‌صدا، بی‌نام و در انتظار چیزی که دیگر نمی‌آید. نه مرگ، نه زندگی فقط تکرار نفس...

(باد سردی از میان علف‌های خشک عبور می‌کند، زمین نفس می‌کشد. سکوت، کش می‌آید و در گوش جهان می‌پیچد.) هیچ صدایی نبود جز ناله‌ی خاک. انگار قرن‌ها بود که منتظر همین لحظه بود؛ لحظه‌ای که استخوان‌ها آرام از خوابشان برخیزند. نه با فریاد، نه با شکوه… با حرکتی آرام، مثل اعترافِ گناهی فراموش‌شده. (مه در...

وقت بخیر با شما گفتگویی ایجاد خواهد شد

عنوان: رقص استخوان‌های سرد ژانر: تراژدی نویسنده: نازنین لالینی خلاصه: شبی سرد، زمین صدای خفیفی از زیر پوستش می‌شنود. استخوان‌هایی که سال‌ها خاموش بودند، آرام می‌رقصند؛ نه برای زندگی نه برای مرگ هیچ‌کس نمی‌داند این رقص از کجا آغاز شد، یا چه دستی نواختش. تنها صدایی هست؛ صدایی بی‌چهره که از دل...

رو بافت سفیدم که تازه خریدمش و سر پولی که دادم هنوز دارم میسوزم، خورش ریختdead-thread-smiley_13iv

@هویار خیلی جذاب بود خسته نباشی UTetz -8-{}\"

پول همه چیز نیست ولی برای همه چیز پول نیازه

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی خواهد شد

بسم تعالی نویسندگان عزیزی که تمایل دارند رمان آن‌ها جهت انتقال به ساب برترین آثار، بررسی شود در همین تاپیک درخواست خود را ثبت کنند. تاپیک آشنایی با ساب برترین آثار حتما مطالعه شود: کلیک کنید ✓ رمان حتما دارای جلد باشد. ✓ لینک تاپیک رمان در پست درخواست درج شود. باتشکر

بسمه تعالی ساب «برترین آثار نویسندگان انجمن» در این بخش آثار برجسته‌‌ی انجمن معرفی و گردآوری می‌شوند؛ آثاری که فراتر از سطح معمول ظاهر شده‌اند، چه از نظر روایت و یا چه از نظر تاثیر بر خواننده. هدف از ایجاد لین ساب فراهم کردن فضایی برای درخشش نویسندگانی‌ست که در مسیر رشد قدم گذاشته‌اند و...

بسم تعالی گوینده: @سمانه میکسر: @Meli.ka نویسنده: @سارا مرتضوی تاپیک مجموعه قصه‌های قاشق کوچولو توجه داشته باشید اپیزودهای ضبط و ارسال شده در تاپیک بدون اپنر ثابت هستند فایل صوتی کامل شده در اخر تاپیک و در تاپیک تحویل کتاب صوتی قرار می‌گیرد.

به تالار ویرایش منتقل شد باتشکر از اعتماد شما به مجموعه کافه نویسندگان @K.M.A

@حدیثه خانم @GRIMQUILL @..LADY Dyva.. @سنجاقک @Tiam.R @zhina @سارا مرتضوی @مینِرا

میترسم آینده ای که نگرانشم اصلا وجود نداشته باشه

می‌رفتم تو مجلس، خودم رئیس‌جمهور می‌شدم، وزیر هم خودم، ملت هم خودم یه عکس سلفی می‌گرفتم با کپشن اولین و آخرین آدم روی زمین

android

ژوان

😂🎧

۷۱

کلی کار ریخته رو سرم حوصله هیچ کدوم ندارم نشستم براشون گریه میکنم کارام به مشکل خوردم تنها کاری که میتونم کنم منتظر جوابش باشم ای بابا... زخم معده گرفتم hvlk_82 بعد مامانم میگه از بس لواشک میخوری نخور خوب میشی محبت و توجهش موج میزنه

به نام خالق صدا و احساس سلام به همه‌ی قلم‌ به‌دست‌های خلاق و هنرمند! تالار رادیو کافه‌نویسندگان جایی که کلمه‌ها از روی صفحه بلند می‌شوند و به گوش می‌رسند اینجا صدای نویسندگان، مترجمان و اعضای انجمن در قالب پادکست‌هایی شنیدنی منتشر میشه؛ از معرفی آثار گرفته تا گفت‌وگو، خاطره‌گویی و مناسبت‌های...

وقت بخیر به درخواست شما رسیدگی خواهد شد

گفتگویی با شما ایجاد خواهد شد

فعال شیطونه نظراتش هم خیلی خوبه پیگیر و مسئولیت پذیره @دالسین

دارم ماکارونی درست میکنم smilies

گفتگویی با شما ایجاد خواهد شد

وقت بخیر با درخواست چاپ اثر شما تحت عنوان [ شاه‌زاده‌‌ی شاهدخت ] موافقت شد وضعیت فعلی اثر: تایید توسط تیم انجمن: درحال بررسی معرفی به ناشر: - بررسی توسط انتشارات: - ارسال برای چاپ: - به محض تغیر وضعیت تاپیک بروزرسانی می‌شود. باتشکر

ترجمه میکنم برای میان ترم میخونم

تست

از این بستنی های جعبه ای کاله گرفتم نشستم همش خوردم مسموم شدم بعد اینقدر حالم بد بود گفتم الان میفتم اینجا دوباره رفتم تو همون حال یکی دیگرو خوردم نمیخواستم بخورم ولی چون داداشم میخواست بخوره مجبور شدم 3in_sisi3 برای کار ترجمه هر روز دارم بهتر میشم پیشرفت میکنم خیلی ذوق میکنم سرش

وقت بخیر با درخواست چاپ اثر شما تحت عنوان [ گورستان پیوندها ] موافقت شد وضعیت فعلی اثر: تایید توسط تیم انجمن: درحال بررسی معرفی به ناشر: - بررسی توسط انتشارات: - ارسال برای چاپ: - به محض تغیر وضعیت تاپیک بروزرسانی می‌شود. باتشکر

وقت بخیر با درخواست چاپ اثر شما تحت عنوان [ رمان دلیما ] موافقت شد وضعیت فعلی اثر: تایید توسط تیم انجمن: درحال بررسی معرفی به ناشر: - بررسی توسط انتشارات: - ارسال برای چاپ: - به محض تغیر وضعیت تاپیک بروزرسانی می‌شود. باتشکر

غمت پشتِ پنجره نشسته است، با صدای بلند کتاب می‌خوانم، دو فنجان قہوه سرد می‌شود، کتاب را می‌بندم‌، می‌گویی: ادامه نمی‌دهی؟! سرم را بلند می‌کنم، نیستی‌‌...!

۸

دانش اموزه‌ فعالع‌ پیگیر تالارشه @هویار

مترجم

ادکلن

طولانی بودن عنوان

کوچولو بیبی فیس

فرشته زمینی

ماشین جلوی خانه ایستاده بود؛ مادر دستم را گرفت؛ دستش سرد و سفت بود. خیابان‌ها شلوغ بودند، اما در ماشین انگار فقط ما بودیم. گل‌ها روی کاپوت بودند، بویشان تند و سنگین. تور روی صورتم سنگینی‌ می‌کرد قدم‌هایم عقب می‌کشیدند، ولی نمی‌توانستم. گفت: «همه آماده‌اند.» لبخند زدم، اما هیچ صدایی بیرون نیامد...

صبح زود بیدار شدم. نور کم‌رنگ از پنجره روی دیوار افتاده بود و اتاق هنوز سرد بود. لباسم روی صندلی پهن بود مادر کنارم ایستاده و ساکت نگاه می‌کرد؛ چند لحظه فقط به تور نگاه کردم که روی میز افتاده بود. دست‌هایم یخ کرده بود و نفس کشیدن سخت. صدایی از کوچه می‌آمد؛ خنده و گاهی صدای موتور، اما برای من...

ترجمه هام لایک میکردم

ساعت

لپتاپ

۲۱

مدیر ارشد

پیگیرترین

گوینده

عنوان: سپیدی بی‌فردا ژانر: تراژدی نویسنده: دیوا لیان خلاصه: تور سفید پهن شده و همه منتظر، اما زندگی گاهی مسیر خودش را می‌رود و آخرین وعده‌ها را نمی‌رساند. عروسی ایستاده، میان امید و سکوت، و چیزی که قرار بود آغاز خوشبختی باشد اما هرگز کامل نشد.

پس فردا باز شنبس »

https://dl.cafewriters.xyz/forum/mp3/guya/نادان.m4a گوینده: @مَه نویس؛ میکسر: @Meli.ka نادانی، قفسی‌ست که با آن آزادانه روی ذهن‌ها قدم می‌زنند. بارها فریب‌شان می‌دهند، به بازی‌شان می‌گیرند، آزمایش‌شان می‌کنند آن هم آن‌چنان بی‌رحم، که گویی انسان نیستند، که گاوند، در حصاری نامرئی. خوبی را خفه...

بسم تعالی در این تاپیک متن‌های درخواستی از رمانتون که ضبط و تدوین شده‌، تحویل داده میشه همینطور قسمتی از رمان شما به انتخاب تیم گویا بصورت تقدیمی ضبط خواهد شد کاربران رمان‌های انجمن هم استثنا نیستن و اگر از قسمتی از رمان خوششون اومده میتونن‌ درخواست صوتی بودن درواقع بصورت یه یادگار از رمان شما!

نمی‌دونم چرا هرچی آدم تاکسیک جلو راه من میاد نمی‌دونم چرا باید اون برای خودم مهمش کنم که سر حرفای مسخرشون حالم بد بشه اون شنبه که سه هفته پیش قولش به خودم دادم دارم دوباره برای هفته آینده به خودم قول میدم

با درخواست شما موافقت شد اثار نام برده بصورت فروشی بر روی سایت اصلی قرار خواهند گرفت

ممنونم بابت وقتی که گذاشتید

نظرتون به عنوان خواننده برام ارزشمنده بله لطفاً ممنون میشم

وقت بخیر با درخواست شما مخالفت شد به دلیل تکمیل ظرفیت جذب کپیست نداریم مچکرم

تا ساعت ۱۱ و نیم باید تحویل بدم درحالی که یک‌چهارمش انجام دادم فقط حالم بده و سرماخوردم بزور نشستم روی صندلی hvlk_82

تولدت مبارک قشنگم بهترین هارو برات آرزو دارم♥️

به نام واژه قلم، پیش از آن‌که بنویسد، می‌فهمد. نویسنده پیش از آن‌که بیافریند، می‌بیند. و جهان، پیش از آن‌که ساخته شود، در خیال او نفس می‌کشد. به مناسبت روز نویسنده، در کافه‌ای که با واژه‌ها ساخته‌ایم، درود می‌فرستیم به تمام قلم‌هایی که با عشق نوشتن جان می‌گیرند. به ذهن‌هایی که میان تاریکیِ...

با درخواست شما موافقت شد رمان شما بزودی به صورت فروشی بر روی سایت قرار خواهد گرفت

با درخواست شما موافقت شد رمان شما پس از اتمام مراحل اجرایی بصورت فروشی بر روی سایت اصلی قرار خواهد گرفت

ما ادامه داریم ماکان بند

تو رابطه با تو بدون بازنده منم اون با خنده اومد ولی با خنده نرفت تو گرفتی قلبمو هدف گرفتی همه روزای سردمو ب*غل خودم خواستم بدیتو ندیدم بی دلیل شدی تو همه دلیلم با این که من شدم باعث پروازت ولی خودم یادم رفت پریدن

@هویار

کِث گذاشتی ؟ وضعیتت؟

اره دقیقا همون تو ذهنم بود

من چقدر از قافله عقبم😂

@آسِمان؛ تاپیک‌بزنیم برات smilies

عروس شدی؟؟

بفرست smilies -2-42-

جدی؟

-2-42- -2-42- Fight2Fight2Fight2Fight2Fight2اومدم ظهر با عکست پرامپت تولد بزنم بهت بدم دیدم برداشتی-2-42-Fight2Fight2Fight2Fight2

حالا یکیو بذاری -2-42- هرکیو تگ کردم جدا براش گشتم smilies

@~D.R.M~

@malihe