با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.
-
-
خانومِ اِل به موضوع دفترکار دفترکار ژورنالیست| خانوم اِل پاسخ داده‌است.موضوع مقاله: یک جسد در کافه نویسندگان پیدا شد! _ جهت خواندن این مقاله کلیک کنید _ -
خانومِ اِل به موضوع دفترکار دفترکار ژورنالیست| خانوم اِل پاسخ داده‌است.موضوع مقاله: فوری! یکی از مدیران انجمن گم شد! _ جهت خواندن این مقاله کلیک کنید _
-
خانومِ اِل به موضوع دفترکار دفترکار ژورنالیست| خانوم اِل پاسخ داده‌است.موضوع مقاله: افشا شدن دونامه‌ی محرمانه در کافه نویسندگان برای خواندن این مقاله کلیک کنید
-
خانومِ اِل به موضوع در حال تایپ رمان احلامِ بیداری | خانومِ اِل پاسخ داده‌است.صندلی مقابل خالی شد. صدای بسته‌شدن زیپ کیف آتاناز هنوز در گوش علیرضا می‌پیچید. برای چند لحظه، تنها چیزی که می‌دید رد نرمی از حضور او...
-
خانومِ اِل به موضوع در حال تایپ رمان احلامِ بیداری | خانومِ اِل پاسخ داده‌است.آتاناز جعبه‌ها را به نوبت روی میز گذاشت و به هرکدام نگاه مختصری انداخت، سپس نگاهش به علیرضا افتاد و با لبخندی سرد، گفت: ـ خب، اینا چند...
-
خانومِ اِل به موضوع در حال تایپ رمان احلامِ بیداری | خانومِ اِل پاسخ داده‌است.با گام‌هایی لرزان و بی‌صدا از ماشین پیاده شد و در را محکم بست. جیبش را چک کرد، هنوز همه‌چیز در جای خودش بود. تمام بدنش در زیرِ پوستی...
-
خانومِ اِل به موضوع در حال تایپ رمان احلامِ بیداری | خانومِ اِل پاسخ داده‌است.- خب... چی می‌خواین سفارش بدین؟ صدای آتاناز حالا خالی از خشونت بود؛ اما همچنان با آن حاشیه‌ی باریکِ شک و فاصله همراه بود. انگار هر لحظه...
-
خانومِ اِل به موضوع مقـاله زنگ خطر! یک جسد در کافه نویسندگان پیدا شد | ژورنالیست خانومِ اِل پاسخ داده‌است.در اولین اقدام، شروع کرد به ویرایش تمام مقاله‌ها، گذاشتن ویرگول وسط دیالوگ‌ها، حذف شوخی‌ها و نوشتن تیتروارِ زندگی همه‌ی اعضای انجمن...
-
خانومِ اِل به موضوع مقـاله زنگ خطر! یک جسد در کافه نویسندگان پیدا شد | ژورنالیست خانومِ اِل پاسخ داده‌است.بالاخره راز فاش شد... در حالی‌که همگی فکر می‌کردند فقط پنجاه ساعت قطعی وای‌فای باعث گم‌شدن تاریخی شده، ناگهان چیزی عوض شد. چشم‌های...
-
خانومِ اِل به موضوع مقـاله زنگ خطر! یک جسد در کافه نویسندگان پیدا شد | ژورنالیست خانومِ اِل پاسخ داده‌است.انجمن به لرزه افتاد. تا چند ساعت، دکه روزنامه تعطیل شد، خانه مجله در سوگ نشست، و دفترکار ژورنالیست‌ها به جای نوشتن، فقط شمع روشن...
-
خانومِ اِل به موضوع مقـاله زنگ خطر! یک جسد در کافه نویسندگان پیدا شد | ژورنالیست خانومِ اِل پاسخ داده‌است.باستان‌نویسان انجمن با جدیت وارد عمل شدند. ناظرها مجهز به خط‌کش و غلط‌گیر، ژورنالیست‌ها با لپ‌تاپ‌هایی پر از تب‌های باز و مدیر انجمن...
-
خانومِ اِل موضوع مقـاله زنگ خطر! یک جسد در کافه نویسندگان پیدا شد | ژورنالیست خانومِ اِل را در تالار دفتر مقاله فرستادهاستموضوع مقاله: یک جسد مومیایی شده در کافه نویسندگان کشف شد!! گزارشی از یک کشف تاریخی در عمق انجمن درست در یک شب طوفانیِ اینترنتی، زمانی...
-
خانومِ اِل به malihe نوشته در موضوع نظارت همراه رمان خون میراث | ناظر: malihe با
grin واکنش نشان داد.
از این قسمتش خیلی کیف کردم، عالی بود! یهو طوفان بپا کردی 2fc627_25350 -
خانومِ اِل به موضوع نظارت همراه رمان خون میراث | ناظر: malihe پاسخ داده‌است.یک پارت گذاشته شد. @malihe
-
خانومِ اِل به موضوع در حال تایپ رمان کوتاه خونِ میراث | خانومِ اِل پاسخ داده‌است.فصل دوم: تاوان بیداری باد از لای ستون‌های شکسته عبور می‌کرد و ناله می‌کشید. دختر، بی‌آن‌که لحظه‌ای به پشت سر نگاه کند، از پله‌ها پایین...
-
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
-
در حال بارگیری…
