- دسته بندی: ادبیات | دلنوشته
- عنوان: اقلیم من و تو
- نویسنده: نارسیس یوسفی
- ژانر: تخیلی
- سطح اثر: منتخب
- سبک اثر: سورئالیسم(فراواقعی)
- خلاصه دلنوشته اقلیم من و تو از نارسیس یوسفی:بوی متعفن خون جاری از سیه رگهای پیکرشان در سر تا سر اقلیمهای من و تو پراکنده شده… . تنها مسبب مرگ رجم شدهی آن جفاپیشگان، همان قوم و خویش یکدیگر بوده. به راستی تا زمانی که از برای نفع آن خار و گلبوتهپرستان خود را قربانی آذر میکنند، بدین گونه باقی عمرشان را در جسمی سنگگون تر از قلب آبی خود میگذرانند…! توجه: این دلنوشته بر اساس پیشبینیهای پیشگویان نوشته شده است… .
بخشی از دلنوشته اقلیم من و تو از نارسیس یوسفی:در زمانهای که دیاری با نشان سرخ آبی داعیهی تسلط و چیرگی بر جهان را داراست، به وضوح آوازههای لزرش زمین را خواهد شنید. تصاویر فروریختن سقف سرزمین پهناورش در جای جای رویهی دست آدمیان قابل مشاهده است و قلبشان را به لرزه در میآورد… . یکایک راهکارهایی همانند بدیومی خود و تیرهتر از آن شبهای تار را وارسی میکنند. گاهی ویروس مرگ، گاهی تکهی آهنین فرو رفته در اذهان، و گاهی کنترل جعبهی جادویی… . بررسی میکنند تا دانهی ستارهای آتشین را در افکار مردمان اقلیم من و تو فرو ببرند؛ لیک بیفایده است! ه ندرت آدمیان از نیت و نظر همنوعان ظالم خود با خبرند… . ولیکن اتحاد اقلیمهای سبز من و تو مسبب گسستن دسیسهی روباههای پر طمع که رد خونآلود سرخ و آبی در گوشه کنار الگویشان حک شده است، میشوند! آن ظالمان وقتی دستان نیرومندشان را در هر دو جیب ثروت فرو میبرد، به دیارهای مظلوم و بیجان دوردست مینگرند. به راستی رایحهی قدرتطلبی نگاه آبیشان را کور کرده است…! لیک آنگاه جماعتی از برای گرفتن انتقام خون خویشاوندان خود، راهی اقلیم آله نقش میشوند. حتی با وجود همیاری و همدستی ستمکاران حکومت نیکی به گوشه کنار و اندورن آنان نفوذ میکند… .