تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

رمان خلسه شکار اثر نسترن دهقانی

دانلود رمان خلسه شکار اثر نسترن دهقانی 2021-12-26

دانلود رمان خلسه شکار اثر نسترن دهقانی.در این بخش از سایت کافه نویسندگان , رمان خلسه شکار را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان خلسه شکار از نسترن دهقانی با ما همراه باشید

خلاصه رمان خلسه شکار اثر نسترن دهقانی:​

و از چکمه هایش بر طلسم خاموشی شب طنین می اندازد و بوی شکار از کنار گوش هایش چون بادی میوزد . خنجری که لابه لای انگشتانش جا گرفته و چشمانی که عمیق در پی شکار میچرخد. عشق بی فرجامی که از ارتفاع چشمانش به پست ترین نقطه قلبش سقوط میکند و اینجا نقطه ی آغاز نفرتیست که از عشق ناسنجیده دختر بر قلب شکارچی رخنه کرده است. و در اختتام این سرگرمی تمسخر وار مردیست که در دل شب به دنبال شکار نوک خنجرش را لم*س میکند. اینجا فقط ترس حکومت میکند، ترس از شکارچی! پ.ن: این رمان مقدمه ی جنایتیست که به دست شکارچی آغاز شده و پس از پایان این جلد رمان اصلی استارت خواهد خورد. همچنین جلد دوم این اثر »اپیزود آخر« میباشد.

بخشی از رمان خلسه شکار اثر نسترن دهقانی :​

طنین گام های محکم و استوارش تمام نگاه های کنجکاو آنسو را به خود دوک زده بود. گویی صلابت آهنی به مانند جوی طلای در کل جسم و افکارش جریان یافته بود.
زهرخندی که گوشه ی لبش می درخشید، عجیب در ته چهره ی بیرمق و در عین حال پرصلابتش نشسته بود. رخ سردش گویا از تنفر عمیق نمایی که در انتهای وجودش خاک میخورد، منجمد گشته بود! وارد ساختمان بانک شد و مسیرش را به سمت اتاق مدیریت کج نمود. سری به نماد ادب برای منشی تکان داد. ثانیه ای کنار میز منشی توقف نمود.
-با آقای توفیقی یه ملاقات داشتم!
-شما آقای هدایت هستید؟
نگاهی به ساعت مچ دستش انداخت و سپس رو به دخترک ریزنقش پشت میز گفت:
-بله خودم هستم!
دختر عینک ته استکانی اش را کمی جابه جا کرد، سپس با زبانش ل*ب خود را نمناک کرد.
-آقای توفیقی داخل اتاقشون منتظرتون هستن!
بی تعلل سری به نماد سپاسگزاری تکاند و با به آواز درآوردن دو تقه، به در کنار میز وارد اتاق شد. نگاه سردش یک آن رنگ محبت به خود گرفت. پوزخندی که گوشه ی لبش جا اسیر نموده بود، جایگاهش را با تبسمی ملایم تعویض نمود. یک رو تماما صورتش حالتی تغییر داد. سلامی در کنار تبسم بر روی لبش جا نهاد، گرمی کلامش سبب شد، مرد نسبتا پیری که پشت میز پا روی پا انداخته بود؛
  • پسندیدم
Reactions: خانومِ شین
ارسال کننده
شکارچی
دانلود ها
124
بازدیدها
375
اولین انتشار
آخرین بروزرسانی
امتیاز
5.00 star(s) 2 امتیاز

آخرین نقد و بررسی ها

عالی
شکارچی
شکارچی
تشکر بانو
عالی
شکارچی
شکارچی
مرسی دا❤️‍?✨
بالا