نتایح جستجو

  1. سارابهار

    حرفه ای رمان اِل تایلر | سارابهار

    اعصابش را بهم ریخته بودم اما چشمانش چیزی دیگر می‌گفت. نفسش را با صدا بیرون داد و زیر ل*ب گفت: - نمی‌دونم چه‌طور توضیح بدم. از لحاظ علمی هیچ جوابی براش نیست، می‌فهمی؟ انگار طلسمی در کاره و ریشه‌ی مردم کشورم درحالِ خشکیدنه! لحظه‌ای با شنیدنِ واژه‌ی طلسم ابروهایم بالا پرید و بعد با بی‌خیالی، خطاب به...
  2. سارابهار

    حرفه ای رمان اِل تایلر | سارابهار

    تصورِ مکیدن آخرین قطره‌ی خونش باعث می‌شود پوزخندی روی ل*ب‌هایم نقش ببندد. به‌ بال‌هایم تکانی دادم و سپس روی سنگِ بزرگِ مقابل‌مان خم شدم و با حالتی عصبی، دوباره تکرار کردم: - من نمی‌تونم! در چشمانم که می‌دانستم مردمک شعله‌وار درون‌شان خودنمایی می‌کند خیره شد و شمرده‌شمرده گفت: - تو می‌تونی! تو...
  3. سارابهار

    حرفه ای رمان اِل تایلر | سارابهار

    لوکیشن: «قاره‌ی ایکس_شلیت‌لند؛ سرزمینی تاریک در آن‌ سوی اقیانوسِ شوم که از دیدِ بشر پنهان است» (7 مه 2090) *** چند تارِ موی پریشانم را که وزش شدید باد آن‌ها را از لابه‌لای موهای بلند و بافته شده‌ام به بیرون کشانده است، با پشتِ دست از روی صورت رنگ و رو پریده‌ام عقب می‌رانم و درحالی‌که با نوکِ...
  4. سارابهار

    حرفه ای رمان اِل تایلر | سارابهار

    مقدمه: نیازی مبهم به چیزی داشت که احساسش می‌کرد؛ اما نمی‌دانست آن چیست و دقیقاً در کدام سمت قرار دارد؟! مانند لحظه‌ای که به سیاهیِ لابه‌لای ستارگان خیره می‌شود و می‌داند در آن فضا ستاره‌ای هست که دیده نمی‌شود. تمامِ وجودش در تمنای ستاره‌ای ناپیدا بود. ستاره‌ای که فقط برای او بود؛ اما انگار هیچ‌‌...
  5. سارابهار

    حرفه ای رمان اِل تایلر | سارابهار

    عنوان: اِل تایلر ژانر: #فانتزی نویسنده: سارابهار ناظر: @malihe «یاارحم‌الراحمین» خلاصه: دو گونه، هر دو اسیرِ طلسمی تاریک و مبهم! لایکنتروپ‌هایی که در هیچ‌ یک از شب‌های ماهِ کامل تبدیل به گرگِ درون‌شان نمی‌شوند و خون‌آشام‌هایی که با برخوردِ نور آفتاب و حتی نورِ کم‌سوی مهتاب، می‌سوزند! در این...
عقب
بالا پایین