پارت ۱٠
قبل از اینکه فکری به ذهنت برسه تو کی هستی؟
قبل از اینکه اسم یا صفتی به ذهنت برسه چی هستی؟
اگر فکرت با «من» شروع شه، مثلاً بگه: من اینم یا من اونم؛ چه چیزی یا چه کسی در حال توجه به این «من» هست؟
دقّت کن!
قبل از هر چیزی فقط هستیِ آگاه بدون شکل و فرم، صفت و بدون شناخت هستی.
بعدش که...
پارت ۹
همه برای خودشون تو رو میخوان، منم تو رو بخاطر خودم آفریدم، حتی والدین و همسر و عزیزترین کسانت تو رو فقط برای خودشون میخوان، نه برای خودت، پس تو هم باید برای خودت باشی! بخاطر خودت.
هیچکس برا دیگری زندگی نمیکنه و اگه کسی کمکت میکنه یا لطفی به تو داره فقط برای خودشه، مسئولیت همهی...
پارت ۸
بیشتر عمرت با ذهنت ارتباط داشتی نه با من عزیزم، تصویری ذهنی به اسم «خدا» خدای ذهنی که همیشه سد بین من و تو بوده علی. هم بیرون از تو و هم درونتم و خودمو در حد اشکال دنیای مادی محدود کردم، من محدود به شکل این جهان مادی نیستم عزیزم، بی شکل و رنگ و یکی هستم نه مجزا و به شکلهای مختلف، نه...
پارت ۷
گوش کن علی!
بالاخره که یه روز همهی آدما میمیرن عزیزم، تو هم همینطور؛ مرگ نه به معنای نابود شدن و از بین رفتن بلکه به معنای زندگی همیشگی، جاودانه و شروع تازه. بدن و حسها یعنی لم*س و شخصیتها همه میمیرن و فقط وجود آگاه و هوشیار میمونه که منم. دنبال چی میگردی، هان؟ تو مالک هیچ چیز نیستی...