تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

||°موضوع‌شناسی فقهی و را*بطه آن با علوم°||

  • شروع کننده موضوع HILDA
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 598
  • پاسخ ها 51
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
با توجه به گسترش دامنه نیازهای فقهی و مسائل نو پیدای اجتماعی، پیدایش حکومت اسلامی در ایران و گستردگی سؤالات و خواسته‏ها، لزوم تجدید نظر در کیفیت دریافتهای فقیهان و تحول در کیفیت نگاه به مسائل، جهت پاسخگویی به آنها را ملموس و عینی می‏نماید و این نکته را در ذهن و اندیشه یک کاوشگر دینی بر می‏نشاند که آیا برای پاسخ به نیازمندی‏های جامعه اسلامی، نیازی به موضوع‏شناسی فقهی وجود دارد یا خیر؟ و اینکه آیا برای شناخت موضوعات، می‏توان به علوم تهیوئی و مقدمی همچون لغت‏شناسی، ادبیات، صرف، نحو، منطق، معانی، بیان و علم رجال بسنده نمود، یااینکه علاوه بر این علوم، که همگی در خدمت حکم‏شناسی می‏باشند، به علوم دیگری که دخیل در موضوع‏شناسی هستند، همچون ریاضی، نجوم، پزشکی، روانشناسی و... نیاز می‏باشد یا خیر؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
این مسأله از برآیندهای مطلوبی در فتوی و پاسخگویی به شبهات برخوردار است و منجر به بالندگی فقه در عرصه‏های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خواهد گردید. بدین روی در این نوشتار دو نکته را مورد ارزیابی و تحلیل قرار می‏دهیم.
1ـ نقش موضوع‏شناسی در استنباطهای فقهی.
2ـ نقش علوم بشری و تجربی در موضوع‏شناسی و در نتیجه در استنباطهای فقهی.

امید، که چنین گامی مؤثر افتد.


مفهوم موضوع

چون بحث اساسی در خصوص موضوع‏شناسی است، مناسب است که ابتدا به تعریف موضوع پرداخته شود.
افعال مکلفینی که احکام بر آنها تعلق می‏گیرد، دو صورت دارد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
الف: پاره‏ای از افعال، لازم است و به چیز دیگری ارتباط پیدا نمی‏کند، مانند نماز، روزه، قیام، رکوع، دروغ، نفاق و غیره. در این گونه موارد، حکم، عبارت است از وجوب، که متعلق آن، نماز، روزه، قیام، رکوع و... است و گاهی از اینها به موضوع تعبیر می‏شود، پس در این تعریف، موضوع با متعلق حکم برابر دانسته شده است.
ب: پاره‏ای دیگر از افعال مکلف، متعدی است. یعنی فعل او با چیز دیگری ارتباط پیدا می‏کند، مانند خو*ردن، آشامیدن، تصرف نمودن، غصب کردن و... در اینگونه موارد، حکم شرعی به فعل مکلف تعلق می‏گیرد، مانند خو*ردن، و خو*ردن نیز به چیزی ارتباط پیدا می‏کند، مثل خو*ردن غذا، نوشیدن آب یا مسکرات، در این مثال، خو*ردن، متعلَّق است و آن چیزی که خورده می‏شود، متعلَّق متعلَّق یا موضوع نامیده می‏شود و برای بیان حکم، باید از همدیگر تفکیک شوند، پس به طور خلاصه، می‏توان گفت، موضوع حکم شرعی در اصول، قیود و شرایطی است که حکم شرعی برآنها بارشده و فعلیت حکم، متوقف بر فعلیت و تحقق آنها است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
شهید صدر، در خصوص تعریف موضوع می‏نویسند:
«متعلَّق متعلَّق، عبارت است از اشیای خارجی که متعلَّق آن، بر آن تعلق گرفته است، مانند قبله و وقت نماز، خمر در لاتشرب الخمر و عقد در اوفوا بالعقود و این همان چیزی است که موضوع نامیده می‏شود.»
موضوع حکم، به اموری گفته می‏شود که در حکم، وجود او مفروض گرفته شده باشد، یعنی در صورتی شارع مکلفان را وامی‏دارد که این موضوع، محقق شده باشد. از این روی، را*بطه میان موضوع و حکم را*بطه میان شرط و نتیجه شرط یا مقدم و مؤخر است و شبیه را*بطه‏ای است که میان علت و معلول است مانند ماه رمضان که موضوع تکلیف به روزه است و استطاعت، که موضوع تکلیف به حج است و بلوغ که موضوع هر تکلیفی است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
میرزای نائینی در تعریف موضوع می‏فرماید:
«و هو الامر الذی رتب الحکم الشرعی علیه.»
آن، عبارت است از امری که حکم شرعی الهی بر آن مترتب گشته است.
و در موردی دیگر می‏نویسند:
«و المراد بالموضوع هو ما اخذ مفروض الوجود فی متعلق الحکم کالعاقل البالغ المستطیع مثلاً و بعبارة اخری، المراد بالموضوع هو المکلف الذی طولب بالفعل او الترک بماله من القیود والشرایط من العقل و البلوغ و غیر ذلک.»4

«موضوع، چیزی است که در متعلق حکم، وجودش مفروض و قطعی در نظر گرفته شده همچون عاقل بالغ و مستطیع، به عبارت دیگر، موضوع، عبارت است از مکلفی که از او فعل شیئی یاترک شیئی خواسته شده البته با شرایط معتبره‏ای کهدر مکلف قرار دارد مانند عقل و بلوغ و مسائلی از این نوع.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
ضرورت موضوع‏شناسی در فقه
یکی از مباحثی که در زمینه استنباطهای فقهی مطرح است، مساله موضوع‏شناسی است، در واقع، موضوعات مهبط احکامند و نقشی کارساز و راهگشا و جهت‏دهنده در نوع استنباطها و نحوه برخورد با مسائل دارند یعنی فقیه، بدون شناخت موضوع نمی‏تواند حکم متناسب را بیان کند، موضوع‏شناسی را پیشینیان شاید به اشتباه و یا غفلتی که بوده است، در ردیف بایسته‏های اجتهاد قرار نداده‏اند و فقط در حصار حکم‏شناسی اجتهاد محصور ساخته‏اند و لذا به علومی همچون صرف و نحو و لغت و معانی و بیان و منطق، اکتفا کرده‏اند و تنها به شناخت احکام، از درون نصوص دینی موجود، بسنده کرده‏اند و فراگرفتن پاره‏ای از علوم را که در خدمت موضوع‏شناسی قرار می‏گیرند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
غیر لازم و غیر ضروری تلقی نموده‏اند، در حالی که اگر در ساز و کار مسائل فقه و محتوای آن و میدانهای گسترده‏ای که فقه فرا روی مکلفان می‏گشاید، دقت کنیم درخواهیم یافت که تنها حکم‏شناسی حلال مشکل نیست و تنها حکم‏شناسی نیست که ما را در درک احکام الهی یاری می‏کند، بلکه فراتر از آن، مسأله موضوع‏شناسی است، به گونه‏ای که حتی طرفداران چنان نظریه‏ای به طور غیر مستقیم، به سراغ موضوعات می‏روند و موضوع‏شناسی کرده و سپس به سمت حکم‏شناسی سیر می‏کنند، زیرا لزوما بدون شناخت دقیق موضوع، نمی‏توان از شناخت احکام سخن گفت و این مساله کاملاً امری غیر ممکن است، چه آنکه تمام اندیشه‏های فقهی نوینی که در عرصه فقاهت منشأ تحولات فکری و عملی شده است، از ناحیه موضوع‏شناسی بوده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
مسأله موضوع‏شناسی از چنان اهمیتی برخوردار است که تمام حوزه‏های نظری و عملی را شامل می‏شود و تأثیری بسزا در بیان مسائل دارد، به عنوان مثال در مسائل سیاسی، موضوع‏شناسی می‏تواند چنین نقشی را ایفا نماید، آرای سیاسی و اندیشه‏های سیاسی یک فقیه صرفا ربطی کامل به مساله موضوع‏شناسی می‏یابد، مثلاً مرحوم نائینی در جریان مشروطیت، اوضاع واحوال سیاسی و روابطی که بر کشور اسلامی گذشته به طرح آراء و اندیشه‏های سیاسی خودش مبادرت می‏ورزد و یا اینکه امام خمینی، در سایهموضوع‏شناسی است که چنان آراء و اندیشه‏هایی بلند را در باب سیاست و حکومت عرضه می‏نماید که منجر به پیدایش پدیده مبارک انقلاب اسلامی می‏گردد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
امـام خـمینی در بـاب ضـرورت مـوضوع‏شـناسـی یـک مـجتهد مـی‏فرماید:
«مجتهد باید به مسائل زمان خود اطلاع داشته باشد، برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهار نظر نمی‏کنم، آشنایی به روش برخورد با حیله‏ها و تزویرها، فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با فرهنگ حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان، درک موقعیتها و نقاط قوت و ضعف غول سرمایه داری که در حقیقت استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می‏کند، از ویژگی‏های یک مجتهد جامع است، یک مجتهد باید زیرکی، هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شأن مجتهد است، واقعا مدیر و مدبّر باشد.»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
علامه شهید مطهری، در این خصوص می‏گوید:
«فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام است، اما داشتن استعداد، جهان‏بینی و اطلاع و احاطه او به مسائل و موضوعات گوناگون در فتواهایش بسیار تأثیر دارد، فقیه باید احاطه کامل به موضوعاتی که برای آن موضوعات فتوا صادر می‏کند داشته باشد، اگر فقیهی فرض کنیم که همیشه در گوشه خانه یا مدرسه بوده، او رابا فقیهی مقایسه کنیم که وارد جریانات زندگی است، این هر دو نفر به ادله شرعی و مدارک مراجعه می‏کنند، اما هر کدام به گونه‏ای مخصوص استنباط می‏کنند، به گونه‏ای که فتوای دهاتی بوی دهاتی می‏دهد و فتوای شهری بوی شهری.»6
فقیه بـرجسته شیعه، علامه حلّی، توانایی بـر استنباط مـسائل جـدید و کشف مـوضوعات را از شـرایط لازم افـتا مـی‏داند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا