تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

آموزشی آموزش جامع وزن شعر'

  • شروع کننده موضوع Ally
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 259
  • پاسخ ها 6
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Mar
819
98
119
وضعیت پروفایل
ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
حتی خیلی از بچه های قوی شاعر و داستان نویس،اصول اولیه ی عروض و قافیه را نمی دانند.
کتاب هایی مثل «عروض و قافیه ی دکتر شمیسا» هم بیشتر علمی هستند تا کاربردی. یعنی زیاد به درد کسی که فقط می خواهد وزن و قافیه را در حدّ مقدماتی یاد بگیرد و اشکالات وزنی شعرش را برطرف کند نمی خورد.
پس فعلا تصمیم گرفتیم روش ساده ای را در چند جلسه برای آموزش مقدماتی عروض و قافیه امتحان کنیم. اما یادتان باشد که راز موفقیت شما شعر خواندن زیاد و حفظ کردن و تمرین آموخته هاست:
هر شعری که گفتید را در اولین مرحله تقطیع کنید. یعنی چی؟ یعنی بخش بخش بخوانید و آن بخش ها را زیر مصرع های شعر بنویسید. یادتان باشد که کلمات را آنگونه که می خوانیم تقطیع کنید نه آنگونه که می نویسیم.
مثلا «خواهر به مکّه رفته» می شود: «خا هر ب مک ک رف ت».
این موضوع یکی از اصولی ترین چیزهایی ست که باید همیشه یادتان باشد. حالا به هر کدام از این بخش ها یک «هجا» می گوییم که سه حالت دارد:
1- یک حرفی: که به آن هجای کوتاه می گویند مثلا: تَ تِ تُ
2- دو حرفی: که به آن هجای بلند می گویند مثلا: ما می مو در بز هم سد
3- سه حرفی و بیشتر: که به آن هجای کشیده می گویند مثلا: است، باز، ایست، پودر، سارتر
علامت هجای کوتاه: U علامت هجای بلند: _ علامت هجای کشیده: _U
مثال: توانا بُوَد هر که دانا بُوَد
ت وا نا ب ود هر ک دا نا ب ود
U _ _U _ _ U _ _ U _
فعلا به هر شعری که رسیدید بدون توجه به اختیارات شعری و درست و غلط بودن، این روش را امتحان کنید تا در قسمت دوم با جزئیات عروض و قافیه آشنا شویم. چیزی که اکنون آموختیم پایه و اصل یادگیری وزن بود.

شعر نو
دکتر سید مهدی موسوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Mar
819
98
119
وضعیت پروفایل
ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
با توجه به قسمت اول بحث احتمالا ، حسابی وزن هر مصرع و شعری که گیر آورده اید گرفته اید و حالا می خواهید با دانستن اختیارات و قوانین و استثنائات، دانسته های جلسه ی اول خود را کاربردی کنید.
اولین نکته ی جلسه ی دوم این است که جز دو مورد استثناء، ما همیشه این هجاهای کوتاه و بلند را که حاصل تقطیع هستند «چهارتا چهارتا» جدا می کنیم و به هر چهارتایی یک رکن می گوییم.
پس وقتی می گویند ارکان عروضی همین «چهار تا هجاها» را می گویند.
اما مهم ترین استثنای این جلسه آن است که وقتی هجای کشیده ای (سه حرفی) داشته باشیم که از

«صامت» (حروف الفبا) + مصوت بلند (ا، ای، او) و «ن» تشکیل شده باشد استثنائا به هجای بلند تبدیل می شود.

خب این که خیلی سخت شد به زبان ساده اش اگر هجایی اینجوری بود: جان جین جون، دان دین دون، سان سین سون،...
مثلا طبق آموخته های جلسه اول «باران» می شود: با ران یعنی _ _ U
اما طبق استثنایی که این جلسه خوانده ایم «ران» هجای بلند محسوب شده و «باران» می شود: _ _

در انتهای مصرع ها و نیم مصرع ها (تعریف نیم مصرع را بعدا خواهیم خواند فعلا با آن کاری نداشته باشید) ممکن است سه حالت اتفاق بیفتد:
1- مثلا «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند» هجای آخر می شود «دند» که هجای کشیده بوده و می شود: _ U
2- مثلا «سالها پیروی مذهب رندان کردم» هجای آخر
می شود «دم» که هجای بلند بوده و می شود: _
3- مثلا «من م*ست و تو دیوانه، ما را که برد خانه؟!» هجای آخر می شود «ن ِ» که هجای کوتاه بوده و می شود: U
هجاهای کشیده و بلند در انتهای مصرع بیشترند و کمتر به هجای کوتاه برمی خوریم ولی نکته در اینجاست که هر سه مورد هر هجایی داشته باشیم به هجای بلند تبدیل می شود!
یعنی «زدند» را در انتهای مصرع می نویسیم: U _ (هجای کوتاه پایانی حذف می شود)
یعنی «کردم» را در انتهای مصرع می نویسیم: _ _
یعنی «خانه» را در انتهای مصرع می نویسیم: _ _
یادمان باشد که این اتفاق ها فقط در آخر مصرع
می افتد!

حالا با دانسته های جلسه ی اول و دو استثنایی که در این جلسه آموخته ایم ده مصرع (پنج بیت) ابتدایی مثنوی معنوی را تقطیع کنید و به شیوه ای که اول پست گفتم هجاهای کوتاه و بلند ایجاد شده را چهارتا چهار تا جدا کنید. جلسه ی بعد هم استثنای جدیدی را خواهیم آموخت و هم این تمرین را مرور خواهیم کرد.

شعر نو
دکتر سید مهدی موسوی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Mar
819
98
119
وضعیت پروفایل
ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
در این جلسه ابتدا با انجام تمرین جلسه ی قبل، نکاتی را که یاد گرفته ایم مرور می کنیم.
قرار است دو بیت اول مثنوی معنوی را با دانسته هایمان تقطیع کنیم و بعد در خلال آن درس های تازه ای بیاموزیم:
بشنو از نی چون حکایت می کند
بش ن از نی چن ح کا یت می ک ند
_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _
همانجور که خوانده بودیم چهارتا چهارتا جدا کردیم و سه رکن ایجاد شد.

از جدایی ها شکایت می کند
از ج دا یی ها ش کا یت می ک ند
_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _
کز نیستان تا مرا ببریده اند
کز ن یس تان تا م را بب ری د اند
_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _
می بینید که باید به آن نکته ی طلایی دقت کرد. یعنی خوانش درست شعر! مثلا «که از» را همیشه «کز» می خوانیم یا می گوییم «بب ری ده» یعنی «ب» دوم را با علامت ساکن می خوانیم. البته در شعر معاصر مشکلات اینجوری خیلی کمتر است.
و همچنین در انتهای مصرع هم، هجای کشیده بوده که هجای کوتاه انتهایی را طبق قانون جلسه ی قبل حذف کرده ایم.
از نفیرم مرد و زن نالیده اند
از ن فی رم مر د زن نا لی د اند
_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _
در اینجا هم دقت می کنید که در فارسی «و» را ضمه تلفظ می کنیم و در تقطیع می خوانیم: «مر دُ زن»
خب حالا متوجه شده اید که هجاهای مصرع های تولید شده، دقیقا یکی هستند! پس به یک قانون می رسیم:
وزن همه ی مصرع های یک شعر، دقیقا یکی است!
پس مثلا اگر شاهنامه 50 هزار بیت هم باشد وزن صد هزار مصرعش باید دقیقا یکی باشد!
یک نکته ی جذاب تر آن است که ارکان یک مصرع هم، شبیه هم هستند! و آخرین رکن هم که در این شعر مثل بقیه نیست در واقع همان رکن اول و دوم است که نصفه مانده و اگر ادامه اش دهیم مثل رکن های قبلی می شود.
رکن تکراری در اینجا این است: _ U _ _
در واقع باید گفت که تمامی وزن های شعر فارسی دو حالت دارند:
1- متحد الارکان: تمامی ارکان مصرع، مثل هم هستند
مثلا همین شعر مولوی که در بالا تقطیع کردیم (نیمه تمام بودن رکن آخر مهم نیست)
2- متناوب الارکان: ارکان مصرع، یکی در میان شبیه هم هستند
مثلا وزن این مصرع:
تنها نگاه پشت سری ماند رو به ما (شاعر: سعید آرمات)
_ _ U / _ U _ _ / U U _ U / _ U _
می بینیم که رکن اول و سوم شبیه هم هستند و رکن دوم و چهارم هم شبیه هم (البته رکن چهارم نیمه کاره مانده)
در واقع اگر شعری گفتید که ارکان آن نه متحدالارکان بودند و نه متناوب الارکان! پس این شعر شما وزن غیرعروضی دارد و اصلا گوش نواز نیست. حتی تمامی وزن هایی که «سیمین بهبهانی» در سال های اخیر ساخته همگی از این قانون پیروی می کنند.
اما یک نکته ی آخر که خیلی ها را دچار مشکل کرده بود:
«آ»ی باکلاه اگرچه ظاهرا یک حرفی است اما در واقع همزه ای است که مصوت بلند «ا» دارد. در واقع ما کلاه آن را هم یک حرف محسوب می کنیم.
پس «آ» دو حرفی بوده و هجای بلند است.
مثال: آتش _ _
برای جلسه ی بعد، بیت سوم و چهارم مثنوی معنوی را تقطیع خواهیم کرد و درس جدیدی را خواهیم آموخت. از این به بعد هر مصرعی را که تقطیع می کنید متناوب یا متحد بودن آن را هم مشخص کنید. درضمن با بقیه ی مصرع های آن شعر هم مقایسه کرده و همانندی آنها را بسنجید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Mar
819
98
119
وضعیت پروفایل
ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
امروز شاید سخت ترین روز آموزش وزن باشد. یعنی چهار، پنج تا نکته ای که تا به امروز خوانده ایم قوانین ثابتی هستند که بعد از چند بار تمرین، ملکه ی ذهن می شوند و فوقش آدم روی کاغذ کوچکی یادداشت می کند و هفته ی اول به آن رجوع می کند. اما قانون امروز، نیاز به یک شناساگر فعال دارد! یعنی هوش و دقت شما هم در گرفتن وزن دارای اهمیت می شود. پس مطلب را با دقت بخوانید و تا جلسه ی بعد حسابی تمرین کنید.
قانون امروز: هجای کوتاه آخر کلمه بنا به ضرورت می تواند با شدت خوانده شده و هجای بلند محسوب شود. به این اختیار شاعری «اشباع» می گویند.

مطمئنا کلمات تک هجایی مثل «که»، «به»، «تو» و... چون هجای اول و آخرشان یکیست می توانند هجای آخر محسوب شده و در مواقع ضروری با شدت خوانده شده و هجای بلند محسوب شوند.
راه های شناسایی اختیار اشباع:
برای این کار از سه روش استفاده می کنیم که به «مثلث طلایی» معروف است و برای تشخیص همه ی اختیارهای شعری و حتی درست بودن تقطیع، می توان از آنها استفاده کرد:
1- سماعی (گوشی):
با استفاده از شکل خواندن و تاکید و شدتی که در خواندن هجای کوتاه آخر کلمه برای حفظ ریتم و وزن وجود دارد می توان حتی با گوش این موضوع را تشخیص داد.
امروزه که کار از این هم راحت تر شده و شاعران در خیلی از جاهایی که از اشباع استفاده می کنند زیر هجای آخر کلمه «کسره» را می گذارند تا آن شدت را نشان دهند.
2- مقایسه با دیگر ارکان (متناوب و متحدالارکان بودن):
اگر ارکان حاصل از تقطیع، نه متناوب هستند و نه متحد. و بعد با مقایسه ی رکن ها می بینیم که در یکی از آنها به جای هجای بلند، هجای کوتاه داریم! می توانیم شک کنیم که هجای پایانی کلمه بوده و احتمالا از اختیار اشباع استفاده شده و باید آن را چک کنیم.
3- مقایسه با دیگر مصرع های آن شعر:
تمام مصرع های یک شعر باید وزن یکسان داشته باشند. پس اگر یکی فرق داشت و به جای هجای بلند، هجای کوتاه نشسته بود اولین شکی که باید بکنیم استفاده از اختیار «اشباع» است!
خب حالا مصرع بعدی مثنوی معنوی را تقطیع می کنیم تا این اختیار را مرور کنیم:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
سی ن خا هم شر ح شر ح از ف راق
_ U _ / U _ U _ / _ _ U _
دقت می کنیم که «خواهم» را به شکلی که می خوانیم تقطیع کنیم درضمن هجای کشیده ی انتهای مصرع را هم به بلند تبدیل می کنیم اما هنوز درست درنمی آید و با مصرع های بالایی فرق دارد. اگر یادتان باشد در جلسات قبل، چهار مصرع اول وزنشان این بود:
_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _
از مقایسه ی این دو متوجه می شویم که پایینی متحدالارکان و درست به نظر می رسد اما فرق دو وزن، تفاوت یک هجای کوتاه و بلند است. پس شک می کنیم که در بالایی اختیار «اشباع» به کار رفته است. با چک کردن متوجه می شویم که هجای کوتاه پایان کلمه است و از شکّمان اطمینان حاصل کرده و هجای کوتاه را به هجای بلند تبدیل می کنیم.
یادمان باشد که برای شناسایی وزن یک مصرع، بهتر است آن را با وزن کلّ شعر مقایسه کنیم نه همان بیت! چون ممکن است آن اختیار در هر دو مصرع یک بیت به کار رفته باشد و مصرع ها با هم تفاوتی نداشته باشند.
برای تمرین این اختیار، این بیت حافظ را هم تقطیع کنید:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/ کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها؟!
در جلسه ی بعد، در ادامه ی بررسی ابیات مثنوی معنوی، مصرع بعدی همین بیت را تقطیع می کنیم تا اختیار شاعری دیگری را یاد بگیریم. خبر خوش آن است که بعد از خواندن اختیار جلسه ی بعد، شما می توانید 95% اشعار فارسی را بی هیچ مشکلی تقطیع کنید. یادتان باشد که زیاد شعر بخوانید، زیاد حفظ کنید و به هر شعری که رسیدید غلط یا درست بنشینید و آن را تقطیع کنید. این راز موفقیت است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Mar
819
98
119
وضعیت پروفایل
ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
در جلسات قبلی 5 مصرع ابتدایی مثنوی معنوی را با هم تقطیع کردیم. امروز نوبت مصرع ششم است:
تا بگویم شرح درد اشتیاق
تا ب گو یم شر ح در د اش تی یاق
_ U _ U _ / _ _ U _ / _ _ _
اما در پست های قبلی یاد گرفتیم که وزن اصلی شعر این است:
_ U _ / _ _ U _ / _ _ U _
هجای آخر رکن دوم «د ِ» است و هجای کوتاه انتهای کلمه ی «درد ِ»! پس می تواند به بلند تبدیل شود یعنی:
_ U _ / _ _ U _ _/ _ _ _
اما می بینیم که هنوز هجای دوم رکن سوم با وزن اصلی متفاوت است این به خاطر قانونی است که امروز می خوانیم:

اگر هجای بلند «صامت + ای» (مثل پی، شی، یی و...) در میانه ی کلمه به مصوت دیگری برسد همواره هجای کوتاه محسوب می شود.
مثلا گیاه می شود -> گی یاه U _ U
یادمان باشد که آن «ی» (در «یاه») را برای راحتی تلفظ، اضافه کرده ایم و در واقع «گی» به «آ» رسیده است
مثلا فیوز می شود -> فی یوز U _ U
در اینجا هم هجای بلند «فی» به مصوت «او» رسیده است
مثلا کلمه ای مثل «اشتیاق» می شود:
اش تی یاق _ U _ U
حالا اگر هجای بلند «صامت + ای» (مثل پی، شی، یی و...) در انتهای کلمه به مصوت دیگری برسد در اکثر اوقات هجای کوتاه محسوب می شود.
یعنی ما در موقع تقطیع همواره وقتی مصوت «ای» به مصوت دیگری برسد آن را کوتاه محسوب می کنیم اما اگر این اتفاق در انتهای کلمه باشد گاهی به صورت استثناء و با اختیار شاعری و استفاده از همان مثلث طلایی که جلسه ی قبل گفتیم می توان آن را بلند محسوب کرد.
نکته: در مثال های «میانه ی کلمه» دیدید که در اکثر اوقات مثل «سیاست» مصوت «ای» به «آ» می رسد.
در مثال های «انتهای کلمه» خواهید دید که در اکثر اوقات مثل «بازی ِ» مصوت «ای» به «کسره» می رسد.
مثلا ترکیب «بی خوابی ِ مفرط» می شود:
بی خا بی ی ِ مف رط _ _ U U _ _
می بینیم که هجای بلند «بی» به صورت پیش فرض به علت رسیدن به مصوت «کسره»، کوتاه محسوب شده است.
برای جلسه ی بعدی شعر «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو» «حافظ» را تقطیع کنید. مصرع هایی از آن را که دوستان اشکال داشته باشند تقطیع خواهیم کرد و در خلال آن یک اختیار شاعری بسیار ساده را یاد خواهیم گرفت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Mar
819
98
119
وضعیت پروفایل
ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
احتمالا با تقطیع تمرین این جلسه حسابی گیج شده اید. احتمالا هر کار کرده اید وزن شعر نه متحدالارکان بوده نه متناوب الارکان! ناراحت نباشید... همه چیز زیر سر اختیار شاعری بوده که قرار است در این جلسه آموزش داده شود. اما قبل از پرداختن به آن، با مقایسه ی مصرع ها با هم، اختیاراتی را که قبلا خوانده ایم مرور می کنیم:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
مز ر ع سب ز ف لک دی د م دا س م ه نو
(یادتان باشد که کلماتی مثل «نو» به صورت now تلفظ می شوند و باید دو حرفی به حساب بیایند)
_ U U / U _ U U / _ _ U U / _ U U _
نکته: هیچگاه در هیچ وزن فارسی سه هجای کوتاه پیاپی نداریم. اگر در وزنی این موضوع را دیدید (مثل انتهای رکن سوم در مثال بالا) به اختیار شاعری نظیر اشباع شک کنید.
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
(درست خوانی، مهم ترین نکته ی این مصرع است. شعر را با خودتان بلند بخوانید تا بدانید در کجاها «الف» از خوانش حذف می شوند و باید چه جور تقطیع کنید)
یا د مز کش ت ی خی شا م د هن گا م د رو
_ U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U _
(می بینید که در این مصرع هم سه هجای کوتاه پشت سر هم نداریم هم رکن های دوم و سوم و چهارم شبیه هم هستند پس این مصرع می تواند به وزن اصلی شعر نزدیک تر باشد)
گفتم: ای بخت بخسبیدی و خورشید دمید
گف ت می بخت ب خس بی دی ی خر شید د مید
(به جز درست خوانی «گفتم ای»، نکته ی مهم این مصرع رسیدن «دی» به مصوت ضمه است که باید کوتاه محسوب شود. دقیقا مثل «بازی ِ»)
_ U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U _
(می بینید که این مصرع هم مثل مصرع دوم است و جز رکن اول متحد الارکان است)
در مقایسه ی مصرع اول با مصرع های بعدی متوجه می شویم که تفاوت در دو هجای کوتاه و بلند است که در هر دو مورد اختیار اشباع به کار رفته است. هر وقت در مقایسه ی مصرع ها در بعضی هجای کوتاه و در بعضی هجای بلند دیدید به اختیار اشباع مشکوک شوید.
اما چرا وزن اصلی ما ظاهرا متحدالارکان نیست؟ به خاطر این اختیار شاعری:
اگر در ابتدای مصرع، دو هجای کوتاه پیاپی U U داشته باشیم می تواند با استفاده از اختیارات به یک بلند و یک کوتاه _ U تبدیل شود.
مثال: هر سه مصرع بالا!
پس وزن اصلی شعر که متحدالارکان است از این قرار است:
U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _U U _
نکته ی بامزه آن است که در تمامی مصرع های این غزل از این اختیار استفاده شده است! اما با این وجود، اگر باز هم بخواهیم که وزن اصلی شعر را بگوییم وزن بالا را می نویسیم. چون وزن اصلی شعر، حتما باید متحدالارکان یا متناوب الارکان باشد.
برای جلسه ی بعد، بیت سوم همین غزل را تمرین کرده و در خلال آن اختیار شاعری دیگری را یاد خواهیم گرفت. توصیه ام به دوستان این است که فعلا با غزل های حافظ و سعدی تمرین کنند که از اختیارات شاعری کمتری در آنها استفاده شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Mar
819
98
119
وضعیت پروفایل
ما بد نیستیم ولیکن، دوران با ما بدی کرد.
خب امروز به بیت بعدی غزل حافظ می رسیم:
گر روی پاک و مجرّد چو مسیحا به فلک
گر ر وی پا ک م جر رد چ م سی حا ب ف لک
_ U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U _
که با توجه به آنکه خواندیم دو هجای کوتاه پیاپی اول مصرع U U ، قابل تبدیل به _ U است می فهمیم که وزنی که متحدالارکان بوده و وزن اصلی شعر است این است:
U U / _ _ U U / _ _ U U / _ _ U _

اینم فایلش:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا