تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر اشعار بروژ آکره‌ای | شاعر کرد

  • شروع کننده موضوع Blue berry
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 223
  • پاسخ ها 2
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,565
15,336
218
میان ستاره‌ای
ممکن است چند روز دیگر
جیب هایم پر شود از برف.
ممکن است چند روز دیگر
نامه های گرسنه برسند
و شرم سیگاری برایم بگیرند.
ممکن است ناگهان چایی ام سرد شود.
ممکن است زیر سیگاری در بالکن بگذارم
و پر شود از مه
سی*نه ام از دل
دلم از صدا
صدایم از گریه
ممکن است … .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,359
20,099
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
پنهان نمی كنم

پيش از اين

درخت سبز رنگ را در چشمانت آب داده‌ام

والا‌ّ چه فرقی می‌كرد ؟

اين تابلو از من باشد

يا جادوگری كه لبخند زنی را دزديد !

و با كمی دموكراسی

انداخت در دهان اين مردم

كه شام آخرشان باشد !

حالا برگرد !

دوباره نگاهم كن !

رنگ های رفته ی دنيا

در چشمانت قشنگ می ‌ماند .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,359
20,099
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
بامداد است و چمدانت را بسته ای

نه! نمیخواهم در بقچه ی دلت پنهانم کنی

می دانم

حالا سالهاست دلت را هم تفتیش می کنند

مرا سرمه کن و بر چشمت بکش

تا سیر ببینمت،تا سیر ببینیم

شاید

تنهایم که گذاشتی

انگار مادرم در دلم رخت می شست

از دستهایش نمی گویم

دستهای کبود و لرزان که گفتن ندارد

تو رفتی برای همیشه

همیشه به سوی همیشه می روی

این بار اما

همیشه رفت درهرگز آب شد

تا در ابتدای سطر دیگر برنمی گردم بلغزد

مثل…نمیدانم

شاید مثل من

که در این بالکن سیگار می کشم

و این سطرها را می نویسم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا