چگونه روا داشتی که زبان تو
وحشی، رامنشده، رمیده
از حصار دندانگون
دستآموز گردد؟
کلمات را لیس میزند
همچون ببر که زخمهایش را
اما در قفسی کلید شده.
رسالتش، جوشش ناگاه
در خون خویش
غرّشی در آستانهٔ انفجار
وحشی، رامنشده، رمیده
از حصار دندانگون
دستآموز گردد؟
کلمات را لیس میزند
همچون ببر که زخمهایش را
اما در قفسی کلید شده.
رسالتش، جوشش ناگاه
در خون خویش
غرّشی در آستانهٔ انفجار
آخرین ویرایش توسط مدیر: