تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی اشعار طنز کاربران

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,404
218
میان ستاره‌ای
||به نام خداوند لبخند||

سلام کاربرای خوش‌ذوق و شاعرای طنزپردازمون
°
°
°
در این تاپیک شعرای طنزتون رو قرار بدین تا هم ما از هنرتون بهره‌مند بشیم...
°
°
و هم خنده‌ای بر ل*ب خواننده‌های عزیزمون بشینه.

◇مدیر تالار شعرکده◇

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
7,074
16,653
237
روزای خوب

صغرا روزای خوبمون چطوری از یادت رفته
یادته نون و ماست میخوردیم هرروز هفته؟

مگه تو نمیگفتی همیشه باهم میمونی
مگه نمیگفتی با ماست بخوریم لیمو عمونی

سرو صورتامو نگاه،همش ماستی شده بانو
اون که باهاشی عباسمونه اخه چرا با اون؟

تو که رفتی انگار همه ماستا سست شدن
همه حرفام موند تو دلم تک تکشون تف شدن

بعضی وقتا هی تف میکنم خالی بشم
مامانم داد میزنه روی فرش تف نکن فدات بشم

واقعا منو گذاشتی با جعفر رفتی برج بسازی؟
چیه ر*ژ قرمز زدی؟فکر کردی خیلی هاتی؟

اگه تو فراموش کردی منو ولی من یادم نمیره
اصلا الان میرم عکسامونو سند میکنم بابات ببینه

هرکی خربزه میخوره خب پای لرزشم بشینه
آخ... بابات ایز تایپینگ.... چشات روز بد نبینه

حالا که حالم بده حال توروم بد میکنم
همینه که هست دلم میخواد لج میکنم
#دارنر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
7,074
16,653
237
دریا

واسه من حرف بزن صغرای زیبای من
با تو عالی میشه این حال دل بیمار من

دیگه از عباس نگو،حرف دلتو راس بگو
بگو من میخوامتو واسه خودت تنهام بگو

عطرت پیچیده اینجا بی تو نمیشه که
بیا بریم دریا،فقط خودمون دوتا تنها

منم محو فیس تو،برم قربون حس تو
میخندی واسه من مثل یه خوابه

بین من تو کلی لاوه،عشقمون چه نابه
دوس داری بریم بشیم سوار اون گاوه ؟


#دارنر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
7,074
16,653
237
آنجلینا جولی

چه بگویم نگفته ام،پیداست
غم این مگر فقط صغراست؟

دیشب آنجلینا جولی پیامم داد
حاضر بود بامن بخورد ماست

باورم نمیشد عکسشم خودش بود
فقط چرا شارژ ایرانسل میخواست؟

دهانم باز ماند،و گوشی را نگاه کردم
باورم نمیشد آنجلینا جولی اینجاست

اگر میفهمید من افشین نیستم اصغرم
یعنی باز هم منو به غلامی میخواست؟

به او گفتم اصغرم ، مرا بخشید
گفت تو شارژو بده، جات اینجاست

به عباس پیام دادم آنجلی جون رلمه
گفت سرت کلاه رفته از اون فیکاست

اشک هایم سرازیر شد و گریستم
اصلا عشق من فقط صغراست

#دارنر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
7,074
16,653
237
(جدایی به سبک شاهنامه)


عباس هرچه باشد مرا دشمن است
خیانتکار و نارفیق و اهریمن است



چوماستش بر روزگارم چیره گشت
همه روزگارم چو مویم تیره گشت



جدا کرد صغرا ز من رسم و راه
دور عباس گشت همچو مهر و ماه



داد زدم صغرا را بگیرید ز چنگم برفت
عطر ز ماست و ماست ز دستم برفت



او برفت و غم و غصه ها شد وبال
او پرکشید و بگشایید پرو بال



بعد از او جهان شد در چشمم سیاه
هر روز پشت سرش میکشم نفرین و آه



همه شعرها را جناب دارنر میسرود
او فرشته ای بود که بر ایران امد فرود


#دارنر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
7,074
16,653
237
فقط بلاک

گیرم که مرا بلاک و ریپورت کردی

با عباس رفتی و استارت چت کردی



من از اونچیزی که فکر کردی پیگیر ترم

بالاخره آبروی هر دوتاتون رو میبرم



میرم توی برنامه دیوار شمارتو میزنم

میخواستی کور شی و نری از برم



منو که میشناسی مخلصت اصغرم

دیگه نمیخوامم قربون صدقت برم



سست ماست میخونم و از اینجا میرم

کاش میشد از اولم ریختتو نمیدیدم

#دارنر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
4,685
22,863
218
ر*ژ و ترکش

عشق، عشقی نابرابر بود
عشق، عشقی فوق باور بود
مع*شوقه‌های جنتلمن و لیدی
خط عشق را، هی جدا می‌کرد
دختره بی‌ریخت بی‌اندام
با زبان بی‌امان خود
من را، هی جا به جا می‌کرد
از میان برگ‌های پاییزی
می‌دوید از هر طرف هر جا
کفش‌های پاشنه بلند زشت
ر*ژ های قرمز و ترکش
این طرف منه بدبخت تنها
این طرف تنها سلاح جنگ ناخن بود
عشق، عشقی نابرابر بود
عشق، عشقی فوق باور بود
کیاناز تنها به روی پیست آمد
لحظه‌ای دیگر کیاناز تنها در دهان دختران افتاد
ناگهان جیغ بنفش پروا شد
کیاناز در میان دختران غوغا کرد
آخه لامصب ناخن در چشم فرو می‌کرد
خونین و مالین از دهان دختران خارج شد
جنگ هم تمام شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
4,685
22,863
218
مگس در خیابون

موقعی تیپ زدم و رفتم بیرون
پر نمی‌زد مگسی در خیابون
موقعی بی‌ریخت رفتم بیرون
همه بودند و مگس ها در خیابون
پریدم در خانه و تیپی زدم
اما همین که رفتم بیرون
همه جفت شده بودند و ر*ل زدند
عاقبت من ماندم و یک تیپ شیک
با پسری که هی میداد کشیک
تا چشمش به من افتاد زد چشمکی
اخم کردم و دادم فحشکی
خنده‌ای کرد و گفت هی خوشگله
لبخندی زدم و گفتم جان خوشگله
بالاخره به ما هم کسی نگاهی کرد
از موقعیت استفاده کردم و گفتم چیزکی
ای عزیزم بستنی می‌خواهم
دستانش را در جیب کرد و گفت پول ندارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کاربر انجمن
کاربر انجمن
May
7,074
16,653
237
اکانت فیک

دیشب ساختم اکانتی فیک
بیو را زدم پارمیدا بیستو یک

استوری داداشم را کردم ریپلی
قلبی فرستادم و پرسیدم رلی؟

جواب داد و از سابقه پاکش گفت
تاکید کرد قلبش را نمیدهد به کسی مفت

فهمیدم دوتا کارخونه و کلی ماشین داره
پدرمونم تو شرکت فولاد سهامداره

من هم در انفجار مرده بودم
این را که شنیدم انگار گلوله خوردم


#دارنر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا