تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

انجمن کافه نویسندگان

نمی‌خواهم شماره کنم

خال‌هایی را

که بر نقره شانه ات کاشته ام

چراغانی را

که در خیابان چشمانت آویخته ام

ماهیانی را

که در خلیج‌های تو پرورده ام

ستارگانی را

که لای پیراهنت یافته ام

یا کبوترانی را

که میان سینه ات پنهان ساخته ام.

که چنین کاری

شایسته غرور من نیست



و کبریای تو
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
May
6,568
15,411
218
میان ستاره‌ای
دشنه ات را از سینه ام بیرون بکش
بگذار زندگی کنم
عطر تنت را از پوستم بگیر و
بگذار زندگی کنم
بگذار با زنی تازه آشنا شوم که
نامت را از خاطرم پاک کند و
کلاف حلقه شده گیسوانت را از دور گلویم بگشاید
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,687
193
رَهـایـی
بیش از این نمی توانم
در حلقه های زلف تو گم شوم
سال‌هاست که روزنامه ها مرا مفقود خوانده‌اند
و تا اطلاع ثانوی
مفقود خواهم ماند

[نزار قبانی]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,933
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
امروز همه ی نیاز من این است،
که تو را به نام بخوانم!
و مشتاق حرف حرفِ نام تو باشم؛
مثل کودکی که مشتاق تکه ای حلواست!

می خواهم تو را به نام بخوانم،
آتش کوچکی روشن کنم،
چیزی بپوشم،
و تو را ای پیراهنِ بافته از گل پرتقال
و شکوفه های شب بو،
صدا کنم...

نزار_قبانی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Sep
5,845
14,933
218
21
همین حوالی
وضعیت پروفایل
هیچ حالے را بقایی نیست" بےصبری نکن'
پاییز،
از کجا بداند،
هر بار، چند برگ از دست می دهد؟!

و من،
چطور بگویم که،
چه‌قدر دوستت دارم ...

?نزار_قبانی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا