با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن میگذرد.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید
در میان تمام مناطق ایران خطه خراسان از بقیه وسیعتر است و این وسعت و گستردگی جغرافیایی، تنوع فرهنگی و قومی اهالی این بخش از ایران را قوت بخشیده است. همین تنوع قومی و فرهنگی است که موسیقی در بخشهای مختلف خراسان را رنگ و بوی متفاوت بخشیده است. این تنوع در نوع سازبندیها و جزییات موسیقیها و مقامها مناطق مختلف خراسان هم به چشم میخورد.
حتی میتوان گفت ساختار فیزیکی برخی سازها و نحوه نواختنشان تحت تاثیر این تنوع فرهنگی و قومی بوده است. به طور مثال با اینکه دوتار ساز منحصر به خراسان است، اما نحوه نواختن و پردهبندیهای آن در شهرها و روستاهای مختلف منطقه متفاوت است. نوع روایتها و داستانها هم تحت تاثیر تنوع موجود بوده و بر همین اساس روایت میشود. حتی زبان و گویش نیز در خراسان مقولهای واحد نیست. مثلا کردهای کرمانج که در گذشتههای دور به خراسان مهاجرت کردهاند، همچنان در این استان ساکن هستند و با وجود اشتراک در سازها و مقامها و نواها، موسیقی منحصر به خود را دارند. با وجود همه اینها برخی سازها در مناطق مختلف خراسان در شرف فراموشی هستند و شاید بتوان گفت نوازندگان کمی دارند. این را هم باید در نظر داشت که برخی سازها با اسامی دیگر در مناطق دیگر نیز مورد توجهند. قوشمه یکی از همین سازهاست.
قوشمه یکی از سازهایی است که در مناطق شمال خراسان (بجنورد، قوچان، اسفراین، شیروان، آشخانه و فاروج) کاربرد داشته و حال در دست فراموشی است و اگر توجهی به آن نشود منسوخ خواهد شد. این ساز از دو نی به طول ۲۰ سانتیمتر که در کنار هم چسبیدهاند، تشکیل شده است. از نظر موسیقی این ساز دارای یک اکتاو کامل است و میتواند هفت نت اصلی را بنوازد.
اهالی ترک خراسان و کردهای کرمانج این منطقه معمولا از قوشمه در مجالس شادی و رق*ص استفاده میکنند و کمتر پیش آمده که این ساز در مراسم عزاداری نواخته شود؛ شاید به این دلیل که نوای آن حماسی و شاد است. در مرکز و غرب خراسان (سبزوار و کاشمر) به این ساز «دونیه» میگویند. البته قوشمه تنها به منطقه خراسان تعلق ندارد و در استان کردستان به آن «دوزله» میگویند که معنی فارسی آن دو نی است. از طرفی ساز قوشمه به نی انبان (ساز بادی جنوبی) نیز شباهتهایی دارد.
خانمحمد آدینهپور در ابتدای صحبتهایش درباره سازهایی که این سالها مینوازد، گفت: آن زمان که جوانتر بودم در عرصه رق*صهای محلی و آیینی هم فعال بودم و حال توان این کار را ندارم و به جز قوشمه، سرنا، کمانچه، ویلون و دوتار هم مینوازم و در نواختنشان تبحر دارم.
او با اشاره به اینکه چندسال است از وزارت ارشاد مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) دریافت کرده، افزود: اواخر شهریورماه سال ۱۳۹۴ بود که دچار سانحه رانندگی شدم و آسیب جسمانی دیدم، اما با این حال و با اینکه در ساز زدن دچار مشکل هستم و دستم به درستی بالا نمیآید، همچنان در عرصه موسیقی فعالم و تلاشم این است که موسیقی شمال خراسان را زنده نگه داشته و آن را به دیگران معرفی کنم.
او در ادامه، درباره فعالیتهای اخیرش گفت: دو سال است که کرونا به جان مردم و هنر و هنرمندان افتاده و طبیعتا من نیز تحت تاثیر همین وضعیت بودهام، اما شاید تفاوتم با بقیه این است که سن و سالی از من گذشته است. الان هفتاد و پنج سالهام و عمرم کم کم رو به پایان است. حالا میتوانم بگویم بیشتر زندگیام را صرف موسیقی کردهام.
وی اذعان داشت: از اوضاع فعلی دلگیر هستم و نمیدانم این بیماری کرونا کی تمام میشود و مشکلات کی پایان مییابد تا ما و دیگر اهالی موسیقی نواحی وضعیت بهتری پیدا کنیم.
خان محمد آدینهپور در ادامه درباره قوشمه وسازی که خود با آن مینوازد نیز توضیحاتی داد.
او گفت: قوشمهای که با آن مینوازم پنجاه، شصت سال است در دست من است و هر برنامهای که میروم با آن مینوازم. این ساز از بال عقاب ساخته شده و همچنان سالم است.
این نوازنده موسیقی مقامی خراسان، درباره اجزای فیزیکی ساز قوشمه هم اینگونه گفت: کلا قوشمهسازی برگرفته از طبیعت است. بخش اصلی آن از استخوان شاه بال عقاب است. برای وصل کردن بخش دیگر که سر ساز نام دارد و صدای ساز را درمیآورد از چسبی قهوهای رنگ استفاده میشود که سرشک چشم آهو است.
آدینهپور گفت: فامیلها و نزدیکان و دوستان ما همه نوازنده بودهاند و کارشان موسیقی بوده و من هم راه آنها را رفتهام و تا به امروز این تلاش ادامه داشته است. این قوشمه کهنهای هم که سالهاست دست من است، از پدرم رستم آدینهپور به ارث رسیده و برایم دارای ارزش بسیار است.
او درباره دیگر استادانش در عرصه موسیقی از گذشته تاکنون، گفت: اولین استاد من پدرم بود و بعدها از محضر استادانی مانند رمضان عزیزی، نیازعلی صحرایی و حسینعلی عزیزی هم بهره بردم.
آدینهپور درباره فعالیتهای سالهای اخیرش، گفت: الان دو سال است که به طور کامل خانهنشین شدهام، چون نگرانم از خانه بیرون بروم و خدای ناکرده اتفاقی برایم بیفتد و بیمار شوم. اگر چنین شود هیچ حمایتی نیست و دردی بر دردها اضافه خواهد شد و نمیخواهم اینطور شود.
شاگرد زیاد است اما حوصله آموزش نیست
او در پاسخ به اینکه آیا خانواده و فرزندانش ادامه دهنده راهش هستند یا خیر، گفت: پنج پسر دارم که متاسفانه هیچکدام از آنها دنباله رو راهم نیستند و مشاغل دیگر را برگزیدهاند. فرزندانم میگویند خودت در این همه سال چه کردهای که حال ما آن کارها را انجام دهیم و ادامه دهنده راهت باشیم؟! اصرار هم بیفایده است چون آنها میبینند چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است و خبر دارند که موسیقی چه اوضاعی دارد.
خانمحمد آدینهپور در پایان گفت: البته اینطور نیست که شاگردی نداشته باشم و کسی برای یادگیری موسیقی سراغم نیاید. اتفاقا تعداد اینطور افراد زیاد است، اما مسئله این است که خودم دل و حوصله آموزش دادن ندارم.