تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

[ بازی‌های دوره ایران باستان ]

  • شروع کننده موضوع رَعد؛
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 111
  • پاسخ ها 2
Feb
1,976
2,560
168
«سَرمامک بازی»

سرمامک بازی را امروز با نام «قایم با شک» می‌شناسیم، البته که تغییراتی در آن رخ داده است. در سرمامک بازی، دو نقش کلیدی وجود دارد، مامک و گرگ. هر دو شخصیت در یک نقطه میایستند، بعد مامک چشم‌های گرگ را می‌بندد و گرگ شروع به شمارش می‌کند؛ بقیۀ بازیکنان پنهان می‌شوند. وقتی شمارش گرگ تمام شد، جستجو برای بازیکنان شروع می‌شود. بازیکنان باید بدون اینکه دیده شوند خود را به مامک رسانده و دست روی سر او بگذارند. اگر گرگ قبل از رسیدن به مامک آنها را بگیرد، باید به گرگ برای پیدا کردن باقی بازیکنان کمک کنند. بازی همین گونه ادامه پیدا میکند تا درنهایت گرگ یا بازیکنان پیروز شوند.

اگر همه بازیکنان با موفقیت خود را به مامک برسانند، گرگ بازی را باخته و باید مجددا گرگ بازی شود. اگر گرگ بتواند تعدادی از بازیکنان را بگیرد، اولین فردی که در چنگال گرگ می‌افتد، گرگ بعدی است. در نهایت گرگ باید به برندگان بازی کولی دهد و از بازندگان کولی بگیرد.

برای انتخاب اولین گرگ، روش‌های مختلفی وجود داشته است. یکی از آنها بازی «گاو، گوساله یا فینگیلی» بوده. در این بازی شخصی به عنوان اوسّا انتخاب می‌شود. این شخص سه سنگ برمی‌دارد که یکی بزرگ، یکی متوسط و آخری کوچک است. این سنگ‌ها در بازی با نام گاو، گوساله یا فینگیلی شناخته می‌شوند. اوسّا دست خود را به پشت می‌برد، یکی از سنگ‌ها را انتخاب و در مشت می‌گیرد و سپس دستش را جلو می‌آورد. بازیکنان باید حدس بزنند کدام یک از سنگها در دست اوسّا است. وقتی همه انتخاب کردند، اوسّا دست خود را باز می‌کند و جواب مشخص می‌شود. کسانی که درست گفتند از بازی حذف می‌شوند و این کار اینقدر ادامه پیدا میکند تا فقط یک نفر در بازی باقی بماند. نفر باقی‌مانده گرگ بازی می‌شود.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Feb
1,976
2,560
168
«دوالک بازی»

دوالک بازی به معنی نیرنگ است. این بازی میان یک دوالک باز (نیرنگ زن) و یک داوزننده انجام می‌شود. ابزار اصلی آن، یک تسمه چرمی (2 سانتیمتر عرض و 1 متر طول) و یک میله (15 سانتیمتر طول که از یک طرف تیز شده) است. در این بازی، ابتدا تسمه را دولا می‌کنند به شکی که یک طرف آن از طرف دیگر کوتاه تر باشد. سپس از بخش انتهایی که حلقه شده، تسمه را دوبار تا می‌زنند. در این حالت سه حلقه به وجود می‌آید. در آخر کل تسمه را از سمت کوتاه‌تر دور حلقه‌ها می‌پیچند.
دوالک باز حلقه‌ها را نزدیک زمین یا زانوی خودش نگه می‌دارد. داوزننده باید یکی از حلقه‌ها را انتخاب کند و میله را داخل آن کرده و روی زمین یا زانوی دوالک باز ثابت کند. نکته بازی اینجاست که فقط یکی از سه حلقۀ ایجاد شده واقعی هستند. در این زمان دوالک باز تسمه را می‌کشد و اگر حلقۀ درستی انتخاب شده باشد، میله در حلقه گیر می‌کند، اما اگر حلقۀ اشتباهی انتخاب شده باشد، میله رها می‌شود. اگر در این بازی تقلب نشود، بر پایۀ شانس است و مانند شرط‌بندی عمل می‌کند. در بیشتر مواقع اما دوالک باز تقلب می‌کند، یعنی حتی اگر حلقۀ درستی انتخاب شده باشد، با تردستی جای میله را عوض می‌کند. گروهی از دوره‌گردان بودند که به شهرهای مختلف سفر میکردند و با این بازی و بازی‌های مشابه مردم را فریب داده و از آنها پول می‌گرفتند.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Feb
1,976
2,560
168
«تُرنا بازی»


ترنا بازی را با نام های دیگری مانند «میرو وزیر» و «شاه و وزیر» هم می‌شناسند. این بازی یکی از بازی‌های محبوب قهوه‌خانه‌ای بوده است. در ترنابازی یک شلاق از جنس کرباس تاب خورده به نام «ترنا» و یک مهره چهار وجهی به نام «قاپ» داریم که به شکل سنتی کشکک پای گوسفند بوده. هر یک از وجوه این مهره یک نام دارند که عبارتند از: شاه، وزیر، دزد و پوچ.
در شروع بازی، بازیکنان دور هم حلقه می‌زنند و به ترتیب مهره می‌اندازند تا نقش هرکس مشخص شود. مهره‌اندازی معمولا از مسن‌ترین فرد جمع شروع می‌شده است. این فرد می‌ایستاده و شروع بازی را به باقی بازیکنان تعارف می‌کرده است. البته که کسی نمی‌پذیرفته و ریش سفید جمع، بازی را شروع می‌کرده است. در پایانِ مهره انداختنِ دست اول، کسانی که مهرۀ شاه انداختند یکی را از میان خود انتخاب می‌کردند. شاه نیز از میان کسانی که مهرۀ وزیر انداخته بودند یکی را انتخاب می‌کند. باقی بازیکنان، به جز شاه و وزیر، مجددا مهره می‌اندازند. وقتی یک نفر مهرۀ دزد بیاندازد، وزیر بلند شده اعلام می‌کند: "قبلۀ عالما، دزدی گرفته‌ام" . پس از آن شاه می پرسد: "جرمش چیست؟" و وزیر طی یک سخنرانی، مجرم را معرفی کرده و جرمش را می‌گوید. شاه براساس این جرم، مجازاتی اعلام می‌کند.
این مجازات می‌توانست سبیل کشیدن باشد که پنبه‌ای و آتشین داشت. یعنی با فشاردادن دست از پشت ل*ب فرد تا گوش‌ها برایش سبیل می‌کشیدند. مجازات دیگر سماور کردن بود. در این مجازات وزیر پشت مجرم می‌ایستاد و گوش‌هایش را مثل دستۀ سماور به بالا می‌کشید. اطو کشیدن هم نوع دیگر مجازات بود که در آن وزیر، کف دستش را در خلاف جهت موهای مجرم به سمت پیشانی می‌کشید. اطو کشیدن هم میتوانست پنبه‌ای یا آتشین باشد.

اگر مجرم فردی مسن، سید یا نیکوکار بود، ممکن بود شاه جرم او را ببخشد یا مثلا جریمه‌هایی مانند شیرینی دادن و میوه دادن حکم کند. هدف از این بازی، بیش از هر چیز، نزدیکی افراد یک محله به یکدیگر و معاشرت با هم بوده است. در قهوهخانه‌ها، پیر و جوان جمع می‌شدند و این بازی‌ها، آنها را به هم نزدیکتر می‌کرده است. نمونۀ مدرن شدۀ این بازی ساخته شده و شما می‌توانید آن را تهیه و دور هم بازی کنید.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا