تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

معرفی باغ کوچک درمانگاه | مهند یعقوبی

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,361
20,124
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
⊙ن و القلم و ما یسطرون⊙

در این تاپیک به بررسی کتاب °در باغ کوچک درمانگاه° اثر °مهند یعقوب° می پردازیم.

°⊙°⊙°⊙°
سایت وینش، سعید توکلی
با خواندن شعرهای مهند یعقوب یاد خیام می‌افتم و دهانم گس می‌شود. انسان تنهاست، همیشه تنها بوده و مدام تلاش کرده از تنهایی‌اش عدول کند، اما در نهایت دوباره پناه می‌برد به تنهایی و تنها با خویش سخن می‌گوید. تفاوتی ندارد اهل کدام سرزمین باشی یا از کدام خانواده سر برآورده باشی. کتاب در باغِ کوچکِ درمانگاه با وجود حجم کم و شعرهای کوتاهی که دارد پُرکشش است. می‌تواند ساعت‌ها مخاطب را روبه‌رویش بنشاند و حرف بزند، و در تجربه‌ی زیست خود شریک کند.

شعرهای این مجموعه طعم فلسفه می‌دهد، طعم جست‌وجوی حقیقت، طعم سرگردانی و گمشدگی انسان. انسان در آن لحظه که به هر دلیلی از هستی‌اش خسته است و دنبال چیزی می‌گردد شبیه به خوشبختی و آسایش، اما هیچ کجا نمی‌یابدش:

درون انسان/ صدای حیرت‌آور زیادی/ به هستی می‌آید که آشنا و ناآشناست/ او را از جواب‌های مطمئن آگاه می‌سازد…​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,361
20,124
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
مهند یعقوب شاعر عراقی و متولد سال 1971 در بصره است. از دوران دیکتاتور ترک وطن کرده و اکنون در یکی از شهرهای بلژیک، نزدیک بروکسل زندگی می‌کند. در همین حد اما کافی است تا حق بدهم به مهند یعقوب که چرا چنین از جهان مأیوس شده و برای چه به قرص افسردگی عادت کرده است! این‌گونه شعرها بیشتر می‌تواند از یک مهاجرِ اهل خاورمیانه سر زده باشد، وقتی که پس از دیدن ویرانی سرزمین، مرگ دوستان و جدایی از خانواده‌اش، احتمالاً سرگردان و دلتنگ، هوای غربت را به درون می‌کشیده و در همان حال شعری می‌سروده است:

می‌آیی/ و می‌بینی هستی‌ام/ بر روی علف‌های بادخورده پراکنده است/ در حالی که بعدها / قسمتی از علف‌های رقصنده می‌شوم/ و زندگی را / از دور نظاره می‌کنم…​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,361
20,124
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
تفاوتی ندارد اهل کدام سرزمین باشی یا از کدام خانواده سر برآورده باشی؛ و همین است که وقتی شعر شاعر دیگری را می‌خوانی و رنج‌هایش را می‌شنوی می‌توانی با او هم‌ذات‌پنداری بکنی:

فیلم‌های زیادی ساخته‌اند/ پیرامون افسردگی / مانند اسم‌های بسیاری/ که نام به انسان تنها نهاده‌اند…

کتاب در باغِ کوچکِ درمانگاه با وجود حجم کم و شعرهای کوتاهی که دارد پُرکشش است. می‌تواند ساعت‌ها مخاطب را روبه‌رویش بنشاند و حرف بزند، و در تجربه‌ی زیست خود شریک کند. همین نکته بر موفقیت دو مترجم این کتاب، علی باب‌المراد و رضا باب‌المراد صحه می‌گذارد. ترجمه‌ی شعر پیش از هرچیز باید شعر باشد، خود شعر! و تا شاعر یا شعرشناس نباشی نمی‌توانی از پس آن تنگناها و ظرافت‌ها بر بیایی. اگرچه در دسترس نبودن متن اصلی اشعار قطعاً مانع داوری درست ما خواهد بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
گرافیست انجمن
Nov
2,361
20,124
193
20
خم یک کوچه?
وضعیت پروفایل
-پس زخم‌هامان چه؟ - نور از محل این زخم‌ها وارد می‌شود!
می‌توان دغدغه‌های مهند یعقوب را در این مضامین خلاصه کرد: هستی، انسان، زندگی، گذشته، شهر، مرگ و… این‌ها جهان‌بینی مهند یعقوب هستند، دریچه‌هایی که با آن به دنیا می‌نگرد. حجمی از تیرگی و تاریکی است اما هرچه باشد پاره‌پاره‌های زندگی شاعر است، ساده و صمیمی، بی‌آنکه خواسته باشد ادای کسی را در بیاورد یا سخنِ دیگری را بر زبان براند. همین است که می‌توانی از لغزش‌های گاه‌گاهش چشم‌پوشی کنی. گمان می‌کنم انسان تا همیشه اندوهش را به دوش می‌کشد، رنج‌هایش را حمل می‌کند و از تنهایی‌اش به تنهایی دیگرش پناه می‌برد، در حالی که در تمام طول زندگی دنبال خوشبختی گمشده‌ای می‌گردد. همین تناقض است که لاینحل برای همیشه، چون عقده‌ای درون انسان باقی می‌ماند و اگر اشتباه نکنم، در جهان دیگری دوباره سر باز می‌کند، تازه و کُشنده:

وقتی مُردم/ مرا ببرید کنار رود کوچکی / که همجوار باغِ کدخدا محمد آل‌حمود است/ باغی با دیوارِ گِلی و گُل‌های انبوه/ می‌خواهم آن‌جا پنهان بمانم / میان بوی شکوفه‌ها و خربزه‌ها / مانند سکه‌ای که از دست افتاد / و چرخید و دور شد…​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا