آموزش نویسندگی بنویس=)

[TELMA]

197- در زمان‌های مناسب از بازگشت به گذشته استفاده کنید.?

?|• اگه در گرماگرم حادثه، از بازگشت به گذشته استفاده کنید، تاثیر نمایشی صحنه از بین می‌ره.
?|• اگه موقع گفت‌وگو از بازگشت به گذشته استفاده کنید، انسجام متن گفت‌وگو رو از بین بردید.
?|• اگه شخصیت داره چیز مهمی رو می‌فهمه و از بازگشت به گذشته استفاده کنید، تاثیر کشف رو از بین بردید.

 

[TELMA]

198- فایده‌ گفت‌وگوهای رمزی چیه؟?

?|• این نوع گفت‌وگوها پیام‌های مخفی‌ای رو توی ذهن خواننده می‌ذارن که به انتقال درون‌مایه داستان به خواننده کمک می‌کنه.
?|• و اگه داستان خوب پیش بره، این پیام‌ها معنی‌دارند.

?|• مثال در عکس.

 

[TELMA]

199- وسوسه‌ی پز دادن رو بذارین کنار.?

• فرض کنین نویسنده خیلی به نقاشی و هنر علاقه داره، و بعد داستانی درباره‌ی یه مشت‌زن بی‌سواد بنویسه.
• حالا به نظرتون عادیه اگه مشت‌زن به یه نمایشگاه نقاشی بره و درباره‌ی سبک‌های مختلف نظر بده؟
• اینجا معلومه نویسنده حرف رو گذاشته تو دهن شخصیتش.

 

[TELMA]

200- حرفای شخصیت‌ها باید جور در بیاد.?

توی دنیای واقعی، ممکنه یه استاد دانشگاه داد بزنه: «هی احمقا! گورتونو گم کنین از اینجا!»
ولی توی داستان، خواننده این رو باور نمی‌کنه.
استاد دانشگاه باید تو داستان بگه: «آقایان، به نظرم مشکلی پیش اومده. فکر کنم راهتون رو اشتباه اومدین.»
این حرفیه که به شخصیتش می‌آد.

 

[TELMA]

201- تی‌اس‌الیوت:

?|• اگر کسی مجبور شود در چارچوب خاصی بنویسد، تخیل او با تمام توان به کار می‌افتد و غنی‌ترین افکار را خلق می‌کند.
?|• اما اگر تخیل آزادی مطلق داشته باشد، به احتمال زیاد اثر بدشکل می‌شود.

 

[TELMA]

202- چطوری مطالب رو قبل از نوشتن طراحی و ترتیب‌بندی کنیم؟ ?

?|× می‌تونید فکرهاتون رو ضبط کنید یا روی برگه‌های یادداشت، خلاصه‌ای از یادداشت‌ها، تذکرات و خلاصه‌ی صحنه‌ها رو بنویسید و نقشه‌ی شخصیت‌ها و روابط و... رو بکشید.
?|× این‌جوری دیگه نویسنده دنبال چیزی که می‌خواد بنویسه نمی‌گرده، چون کل رمانش جلوشه.
?|× از طرفی بدیش اینه که به خاطر اینکه رمان به هم نخوره ایده‌های جدید توش به کار نمی‌بره.

مثال:
● در یک صفحه تمام ویژگی‌های شخصیت‌ها رو بنویسید.
● صفحه‌ی بعد، درباره‌ی دنیای رمان نکات رو مشخص کنید.
● در صفحه‌های بعدی اهداف، خلق‌وخو، روابط، خصوصیت‌ها و... رو مشخص کنید.
● بعد اسم‌ها رو انتخاب کنید، شجره‌نامه بکشید، در توضیح هر شخصیت یه توضیح کوتاه بنویسید، فضا و ژانر رو مشخص کنید، زاویه‌دید و زمان روایت رو بنویسید...

حتی بنویسید که چرا فکر می‌کنم داستان خوبیه، و پایینش بنویسید که چرا فکر می‌کنم داستان خوبی نیست!?

 

[TELMA]

202- چطوری مطالب رو قبل از نوشتن طراحی و ترتیب‌بندی کنیم؟ ?

?|× می‌تونید فکرهاتون رو ضبط کنید یا روی برگه‌های یادداشت، خلاصه‌ای از یادداشت‌ها، تذکرات و خلاصه‌ی صحنه‌ها رو بنویسید و نقشه‌ی شخصیت‌ها و روابط و... رو بکشید.
?|× این‌جوری دیگه نویسنده دنبال چیزی که می‌خواد بنویسه نمی‌گرده، چون کل رمانش جلوشه.
?|× از طرفی بدیش اینه که به خاطر اینکه رمان به هم نخوره ایده‌های جدید توش به کار نمی‌بره.

مثال:
● در یک صفحه تمام ویژگی‌های شخصیت‌ها رو بنویسید.
● صفحه‌ی بعد، درباره‌ی دنیای رمان نکات رو مشخص کنید.
● در صفحه‌های بعدی اهداف، خلق‌وخو، روابط، خصوصیت‌ها و... رو مشخص کنید.
● بعد اسم‌ها رو انتخاب کنید، شجره‌نامه بکشید، در توضیح هر شخصیت یه توضیح کوتاه بنویسید، فضا و ژانر رو مشخص کنید، زاویه‌دید و زمان روایت رو بنویسید...

حتی بنویسید که چرا فکر می‌کنم داستان خوبیه، و پایینش بنویسید که چرا فکر می‌کنم داستان خوبی نیست!?

 

[TELMA]

203- از احساسات نمایشی استفاده کنید، نه پیش پا افتاده.?

?|• زندگی، مرگ، امید، عشق و تنفر عناصرِ داستانی نمایشی‌اند.
?|• اما محبت‌های زودگذر، احساسات سطحی، و کینه و بدخلقی رفتارهای حاشیه‌ای آدم‌هان.
?|• اگرچه تا حدودی گیرا هستن، اما فاقد محتوای ماندگار و شور نمایشی‌اند.

 

[TELMA]

204- حتما توی داستانتون اشاره کنین که چرا همه‌ی این اتفاقات داره می‌افته.

?|× خواننده ممکنه بپرسه: «چرا؟ چرا این اتفاقات داره برای این شخصیت خاص و در این زمان و مکان رخ می‌ده؟»

?|× داستان خودش باید خودش رو توجیه کنه. دلیل محکم برای این پرسش داشته باشه.

?|× داستانی که توش بی‌دلیل اتفاقات دارن از هوا می‌افتن رو کله‌ی شخصیت‌ها، خوب نیست.

?|× مثلا مدلین روو در مجموعه‌ی تیمارستان توضیح داده که هیچ‌کدوم از اتفاقات رمانش بی‌دلیل نیفتاده و ماجرا به سال‌ها قبل برمی‌گرده.

 

[TELMA]

205- چطور زندگی واقعی رو به داستان تبدیل کنیم؟?

?|• فرض کنیم داستانتون درباره‌ی مردیه که پاش باید قطع بشه، اما بیمارستان کمبود مورفین داره.

?|• خوب، نویسنده نباید حتما پاش رو این‌جوری قطع کرده باشه که بفهمه دردش چه جوریه که بنویسدش!

?|• پس از نوشتن چیزهایی که تجربه نکردید و از نوشتنشون می‌ترسید، نترسید.

شما دوتا کار می‌تونید بکنید:

1) همیشه با توجه به احساسات خودتون بنویسید. وقتی دعوا کردید و موهاتون رو کشیدند، چه دردی داشت؟ اون درد رو به یاد بیارید و بنویسید.

2) حس ابداع رو پرورش بدید. داستان همون ابداعه، نه تفسیر و گزارش زندگی واقعی مردم.

✏