جیمز یوجین کری یا به اختصار جیم کری هنرپیشه و کمدین کانادایی-آمریکایی است. وی از سال 1983 تا کنون مشغول فعالیت در عرصه بازیگری بوده است. از مهمترین فیلم هایی که وی در آنها بازی کرده است و در آنها موفق به کسب جایزه گلدن گلوب شده است می توان به نمایش ترومن(1998) و مرد روی ماه (1999) اشاره کرد. ضمن اینکه برای بازی در فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک در سال ۲۰۰۴ کاندیدای بفتای بهترین بازیگر نقش اول مرد نیز گردید.
جیم کری در تاریخ 17 ژانویه سال 1962 در نیومارکت، اونتاریو در کانادا به دنیا آمد. پدرش در ابتدا ساکسیفونیست جاز بود و به همین دلیل از کودکی در نمایشها و برنامههای کمدی حضور داشت اما پس از مدتی و با بیکاری پدرش مجبور شد بعد از مدرسه در یک کارخانه کار کند. او در سال 1981 و در ۱۹سالگی از تورنتو به لس آنجلس نقل مکان کرد. در هالیوود مدتی اجراهای کمدی تک نفره را در کلوبهای شبانه تجربه کرد و آرامآرام وارد سینما شد.در دهه اول فعالیت سینماییش، پس از بازیگری در چندین فیلم کم نام و نشان و اجرای نقش های حاشیه ای از جمله فیلم پگی سو ازدواج کرد(1986) از فرانسیس فورد کوپولا، نقش مهمی به دست نیاورد. وی تا پایان سال ۱۹۹۲ جمعاً در هشت فیلم و چند مجموعهٔ تلویزیونی ایفای نقش کرد.
شروع درخشش بازیگری جیم کری از فیلم ایس ونچورا: کارآگاه حیوانات(1994) به کارگردانی تام شادیاک رقم خورد. در این فیلم وی نقش ایس ونچورا که خود را کارآگاه حیوانات میداند و به دنبال یک دلفین گمشده می گردد را بازی می کند. در اینجا بود که برای نخستین بار قابلیتهای فراوان کمدیاش را به نمایش گذاشت و همین سبب شد با دستمزد کمی بیشتر نقش اول فیلم ماسک(1994) را از آن خود کند. بازی فوق العاده زیبای وی به همراه استقبال زیاد مخاطبین از این فیلم و همچنین فاصله کوتاه اکران دو فیلم این بازیگر باعث شد کری به یک ستاره تبدیل گردد. در همان سال برای فیلم احمق و احمقتر(1994) ۷ میلیون دلار دستمزد گرفت. در سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ کری سعی فراوانی کرد تا تنها یک کمدین موفق در گیشه نباشد.به همین دلیل با قبول نقش ریدلر در فیلم بتمن برای همیشه(1995) که قبلاً توسط رابین ویلیامز رد شده بود نشان داد که میخواهد متفاوت نیز باشد. در ۱۹۹۵ با اکران فیلم ایس ونچورا: هنگامی که طبیعت فرا میخواند(1995) محبوبیتش بیشتر شد. در همین سال پس از هشت سال زندگی با ملیسا وومر که پیشخدمتی ساده بود از وی طلاق گرفت و یک سال بعد با لورن هالی همبازیاش در احمق و احمقتر ازدواج کرد که این هم یکسالی بیشتر دوام نیاورد.
پس از موفقیت ۴ کمدی پیدرپیاش برای فیلم پسر کابلی(1996) ۲۰ میلیون دلار دستمزد گرفت تا لقب گرانترین ستارهٔ کمدی را از آن خود کند. البته به دلیل چرخش بازی او از طنز سطحی به طنز تلخ این فیلم با شکستی تجاری همراه شد تا دوباره جیم کری در فیلم دروغگو دروغگو(1997) با همان چهرهٔ قبلیِ موقعیت کاری خود را مستحکم کرد. کری توانست به خاطر بازی در این فیلم برای دریافت جایزهٔ گلدن گلوب نامزد شود. داستان این فیلم حول آرزوی پسر وکیل دروغگویی به نام فلچر رید میگردد مبنی بر این که پدرش دیگر نتواند دروغ بگوید. در آخر فلچر متوجه میشود که بدون دروغ گفتن هم میشود موکل را تبرئه کرد. سپس با دریافت دستمزدی کم در فیلم نمایش ترومن(1998) به کارگردانی پیتر ویر ایفای نقش کرد که با نقش آفرینی خیرهکننده در این فیلم توانست جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی را از آن خود کند. موفقیت او همچنین ادامه داشت و با بازی در نقش اندی کاوفمن در فیلم مرد روی ماه (1999) که توسط میلوش فورمن کارگردانی شد توانست دوباره جایزه گلدن گلوب را دریافت کند. سپس در فیلم من، خودم و آیرین(2000) در نقش پلیس ساده ای که دوشخصیتی می باشد بازی کرد. هرچند در این سالها آکادمی، او را حتی شایستهٔ نامزدیِ دریافت اسکار هم ندانست، اما او، هم از سوی کانونهای منتقدان و هم از سوی جشنوارهها و هم در مراسم اهدای جوایز سالیانه مورد تقدیر قرار گرفت.
جیم کری در تاریخ 17 ژانویه سال 1962 در نیومارکت، اونتاریو در کانادا به دنیا آمد. پدرش در ابتدا ساکسیفونیست جاز بود و به همین دلیل از کودکی در نمایشها و برنامههای کمدی حضور داشت اما پس از مدتی و با بیکاری پدرش مجبور شد بعد از مدرسه در یک کارخانه کار کند. او در سال 1981 و در ۱۹سالگی از تورنتو به لس آنجلس نقل مکان کرد. در هالیوود مدتی اجراهای کمدی تک نفره را در کلوبهای شبانه تجربه کرد و آرامآرام وارد سینما شد.در دهه اول فعالیت سینماییش، پس از بازیگری در چندین فیلم کم نام و نشان و اجرای نقش های حاشیه ای از جمله فیلم پگی سو ازدواج کرد(1986) از فرانسیس فورد کوپولا، نقش مهمی به دست نیاورد. وی تا پایان سال ۱۹۹۲ جمعاً در هشت فیلم و چند مجموعهٔ تلویزیونی ایفای نقش کرد.
شروع درخشش بازیگری جیم کری از فیلم ایس ونچورا: کارآگاه حیوانات(1994) به کارگردانی تام شادیاک رقم خورد. در این فیلم وی نقش ایس ونچورا که خود را کارآگاه حیوانات میداند و به دنبال یک دلفین گمشده می گردد را بازی می کند. در اینجا بود که برای نخستین بار قابلیتهای فراوان کمدیاش را به نمایش گذاشت و همین سبب شد با دستمزد کمی بیشتر نقش اول فیلم ماسک(1994) را از آن خود کند. بازی فوق العاده زیبای وی به همراه استقبال زیاد مخاطبین از این فیلم و همچنین فاصله کوتاه اکران دو فیلم این بازیگر باعث شد کری به یک ستاره تبدیل گردد. در همان سال برای فیلم احمق و احمقتر(1994) ۷ میلیون دلار دستمزد گرفت. در سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰ کری سعی فراوانی کرد تا تنها یک کمدین موفق در گیشه نباشد.به همین دلیل با قبول نقش ریدلر در فیلم بتمن برای همیشه(1995) که قبلاً توسط رابین ویلیامز رد شده بود نشان داد که میخواهد متفاوت نیز باشد. در ۱۹۹۵ با اکران فیلم ایس ونچورا: هنگامی که طبیعت فرا میخواند(1995) محبوبیتش بیشتر شد. در همین سال پس از هشت سال زندگی با ملیسا وومر که پیشخدمتی ساده بود از وی طلاق گرفت و یک سال بعد با لورن هالی همبازیاش در احمق و احمقتر ازدواج کرد که این هم یکسالی بیشتر دوام نیاورد.
پس از موفقیت ۴ کمدی پیدرپیاش برای فیلم پسر کابلی(1996) ۲۰ میلیون دلار دستمزد گرفت تا لقب گرانترین ستارهٔ کمدی را از آن خود کند. البته به دلیل چرخش بازی او از طنز سطحی به طنز تلخ این فیلم با شکستی تجاری همراه شد تا دوباره جیم کری در فیلم دروغگو دروغگو(1997) با همان چهرهٔ قبلیِ موقعیت کاری خود را مستحکم کرد. کری توانست به خاطر بازی در این فیلم برای دریافت جایزهٔ گلدن گلوب نامزد شود. داستان این فیلم حول آرزوی پسر وکیل دروغگویی به نام فلچر رید میگردد مبنی بر این که پدرش دیگر نتواند دروغ بگوید. در آخر فلچر متوجه میشود که بدون دروغ گفتن هم میشود موکل را تبرئه کرد. سپس با دریافت دستمزدی کم در فیلم نمایش ترومن(1998) به کارگردانی پیتر ویر ایفای نقش کرد که با نقش آفرینی خیرهکننده در این فیلم توانست جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی را از آن خود کند. موفقیت او همچنین ادامه داشت و با بازی در نقش اندی کاوفمن در فیلم مرد روی ماه (1999) که توسط میلوش فورمن کارگردانی شد توانست دوباره جایزه گلدن گلوب را دریافت کند. سپس در فیلم من، خودم و آیرین(2000) در نقش پلیس ساده ای که دوشخصیتی می باشد بازی کرد. هرچند در این سالها آکادمی، او را حتی شایستهٔ نامزدیِ دریافت اسکار هم ندانست، اما او، هم از سوی کانونهای منتقدان و هم از سوی جشنوارهها و هم در مراسم اهدای جوایز سالیانه مورد تقدیر قرار گرفت.
آخرین ویرایش توسط مدیر: