به انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان خوش آمدید!

در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید.

نظارت اثـر رمان کاراکال | ناظر: ستاره سربیی

سادات.۸۲

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مـدرس
مدیر بازنشسته
عضویت
2/10/23
ارسال ها
2,322
امتیاز واکنش
9,317
امتیاز
148
محل سکونت
اردکان - یزد
وضعیت پروفایل
تخیل من جای پیچیده ای است، بگذارید آسوده در آن غرق شوم.
negar_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4%DB%B0%DB%B2%DB%B1%DB%B3_%DB%B0%DB%B0%DB%B1%DB%B0%DB%B4%DB%B7_xqpt.png

نویسنده عزیز، از اینکه انجمن کافه نویسندگان را برای ارتقای قلم خود و انتشار آثار ارزشمندتان انتخاب کردید، نهایت تشکر را داریم.

لطفا پس از هر پارت گذاری در گپ نظارت اعلام کنید. تعداد مجاز پارت در روز 3 پارت می باشد. در غیر این صورت جریمه خواهید شد.

پس از هر ده پارت، رمان شما باید طبق گفته های ناظر ویرایش گردد وگرنه رمان قفل می شود.

پس از ویرایش هر پستی که ناظر در این تاپیک ارسال کرده است، آن را نقل قول زده و اعلام کنید که ویرایش انجام شده است.

از دادن اسپم و چت بی مربوط جدا خودداری کنید.

نویسنده: @Saorsa
ناظر: @ستاره سربیی
لینک رمان:

با تشکر
|مدیریت بخش کتاب|
 
آخرین ویرایش:
۲۹ بهمن
کاراکال
صفحه‌ی ۵
پارت ۷

با دیدن کاروی که با دهان بسته و خون جاری شده از بینی‌اش، در آستانه‌ی ورودی دخمه ایستاده بود( کلمه‌ی دهان از فونت رایج خارج شده است)
پارت‌۸
با وجود بسته‌های کو*ائین درون جیبش، اگر دستشان به او می‌رسید( کو*ائین)
پارت۹
موردی نبود.
پارت۱۰
موردی نبود.

صفحه‌ی ۶
پارت ۱

موردی نبود.
پارت ۲
موردی نبود.
پارت ۳
موردی نبود.
پارت۴
موردی نبود.
پارت ۵
موردی نبود.
 
۱۲ اسفند
صفحه‌ی ۶
پارت۷

_ الان مشکل چیه، رفیق؟
_ اصلا حس خوبی به کارهات ندارم؛ خصوصا درمورد اون دختره، اسمش چی بود؟
_ دومینیکا. اوه پسر! کارش روی تخ‍...( دیالوگ‌ها نباید پشت سرهم باشند)
_ هی! به کجا زل زدی عو*ضی؟! دست رو بنداز( دستت رو بنداز).
پارت۸
چشمانش را زیر کرد و دستانش را روی سی*نه‌اش، گره زد. پیرمرد خرفت!( چشمانش را ریز کرد)
_ ما باهم همکاری فوق‌العاده‌ای داشتیم.
_ چون تو باهوش‌تر از رفیقت بودی، مرد.( چند دیالوگ‌ نباید پشت سر هم باشن).
پارت ۹
خیره به چشمان سرخ‌شده و صورت خیس از عرق مرد، دست‌هایش روی چوب گذاشت و...( دست‌هایش را روی چوب گذاشت)
پارت ۱۰
مطمئنی که به استراحت لازم نداری؟( مطمئنی که استراحت لازم نداری؟)

صفحه‌ی ۷
پارت ۱

موردی نبود.
پارت۲
من و چه به این حرف‌ها؟ ما داریم توی قرن بیست و یک زندگی می‌کنیم.( بیست‌‌و‌یک... نیم‌فاصله)
پارت۳
، چشمانش را در حدقه چرخاند و در حالی که( درحالی‌که...نیم‌فاصله)
پارت ۴
نفسش را به آرامی از میان ل*ب‌هایش ترک خورده‌اش، به بیرون فرستاد( ل*ب‌های ترک‌خورده‌اش)
باید بگم که از دسامبر سال گذشته متوجه‌ی روابط مشکوکی بین هدف مأموریتم، ماتیو اسمیت با مارک دی ژلدرود شدم( متوجه روابط ..‌.)
پارت ۵
موردی نبود.
پارت۶
موردی نبود.
پارت۷
موردی نبود.
پارت ۸
تا جایی که یادش می‌آمد، در چنین جمع‌های دوستانه‌اش شرکت نکرده بود( دوستانه‌ای)
_ من معمولا زود به رخت خواب نمی‌رم.( رخت‌خواب...نیم‌فاصله)
پارت۹
موردی نبود.
پارت۱۰
سرش را چرخاند به دومینیکا خیره شد.( سرش را چرخاند و به دومینیکا خیره‌شد)
صفحه‌ی ۸
پارت ۱

موردی نبود.
پارت ۲
موردی نبود.
پارت ۳
_ دینکا! زده به سرت؟ اگه کسی بفهمه که این‌جایی... . دومینیکا، نفسش را با کلافگی به بیرون فرستاد و از قسمت باز ماشین، بالا رفت.( دیالوگ را از مونولوگ جدا کنید.)
 
۱۷ فروردین
رمان کاراکال

صفحه ۸
پارت ۴
موردی نبود.
پارت ۵
موردی نبود.
پارت ۶
_ اوه، فرشته‌‌ی عزیز! من رو ببخش که نمی‌تونم بال‌های درخشانت رو ببینم؛ خون جنازه‌هایی که روی هم تلنبار کردی، جلوی چشمام رو گرفته!
اخم‌هایش را در هم کشید و با جدیت ادامه داد:
_ این اداها رو بذار کنار؛ حتی نخواستی بری بالای سر جنازه‌ی نیر.... .
_ این همه سال با امثال تو کلنجار نرفتم که آخرش سر هیچی بمیرم. خودت اومدی و بهم گفتی همشون مردن.( دیالوگ‌ها نباید اینطور پشت سرهم بیان چون ممکنه خواننده گیج بشه که هر کدوم از زبان کدام شخصیت هستن)
پارت ۷
موردی نبود.
پارت ۸
موردی نبود
پارت ۹
موردی نبود
پارت ۱۰
موردی نبود
صفحه ۹
پارت ۱
موردی نبود.
پارت ۲
موردی نبود.
پارت۳
موردی نبود
پارت ۴
موردی نبود.
پارت ۵
موردی نبود.
پارت ۶
موردی نبود.
پارت۷
موردی نبود.
پارت ۸
موردی نبود.
پارت ۹
موردی نبود.
پارت ۱۰
سایز را به ۱۸ تغییر دهید و در تمام متن فونت گندم را اعمال کنید.
در همین حین، دومینیکا چشم از آن‌ها گرفت و تکانی به خودش داشت.( تکانی به خودش داد)
یک بار دیگه بهم دست بزن تا با انگشت‌های کریحت، گردن‌بند درست کنم...( انگشت‌های کریه‌ات)
میگل، نفسش عمیقی کشید و شانه‌هایش را بالا انداخت ( نفس عمیقی)
صفحه ۱۰
پارت ۱
میگل، بدون آن که قدم از قدم بردارد، پوزخندی زد و چشم‌هایش را پر حدقه چرخاند ( چشم‌هایش را در حدقه چرخاند)
پارت ۲
تمام متن رو با سایز ۱۸ و فونت گندم بنویسید.
پارت۳
موردی نبود.
 
۴ خرداد
صفحه ۱۰
پارت ۴

موردی نبود
پارت ۵
در همان خدمه‌ی سلطنتی‌اش بماند ( احتمالا منظور از خدمه، دخمه بوده؟!)
پارت ۶
نکنه ازشون می‌ترسی، نیکیتا؟( دومینیکا، یا دینکا)
پارت ۷
موردی نبود.
پارت۸
موردی نبود
پارت۹
موردی نبود
پارت۱۰
موردی نبود.

صفحه ۱۱
پارت ۱

موردی نبود.
پارت ۲
موردی نبود.
پارت ۳
موردی نبود.
پارت ۴
موردی نبود.
پارت۵
سایز متن باید ۱۸ باشد.
 
۱۳ مرداد ۱۴۰۳

کاراکال
صفحه ۶
پارت ۶
همه‌چیز برای آن که دنیا را در پیش چشمانش سیاه و سفید ببیند، محیا بود. ( مهیا بود).

پارت ۷
موردی نبود.

پارت۸
موردی نبود

پارت ۹
موردی نبود.

پارت ۱۰
موردی نبود.

پارت ۱۱
فی‌الواقع، کارهای زیادی برای انجام دادن باقی مانده اما حالا او کجا بود؟ ( باقی‌مانده، ... علامت ویرگول یا نقطه قرار داده‌شود).

پارت ۱۲
موردی نبود.

پارت۱۳
موردی نبود.

پارت۱۴
موردی نبود.

پارت۱۵
موردی نبود‌.

پارت۱۶
موردی نبود.

پارت ۱۷
موردی نبود.

پارت ۱۸
موردی نبود.
 
۹شهریور

صفحه ۶
پارت ۱۹
علاوه بر آن، چشم‌انداز نوارهای باریکِ شیشه‌ای و معلق در هوا که سقف ورودی خانه را مزین کرده بودند، بی‌نظیرتر از آن بود که تا قبل از بلند شدن صدای قژقژ درب اصلی، بتواند چشم از آن‌ها بردارد.( تا اضافه است)

پارت ۲۰
موردی نبود

صفحه ۷
پارت ۱
موردی نبود
پارت۲
اگر در تمام این سال‌ها در حماقت کامل به سر نمی‌برد و عزمش را برای دنبال کردن احساسات ضد و تقیضش جمع می‌کرد، ( ضد و نقیضش)
پارت۳
موردی نبود.
پارت۴
موردی نبود.
 

چه کسی این موضوع را خوانده است (مجموع: 1) دیدن جزئیات

عقب
بالا