- Jun
- 9,056
- 24,694
- 238
- وضعیت پروفایل
- مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک
•[?]• سویِ تاریکِ نوشتن!
•[?]• از این پس در چند پستِ دنبالهدار، از نویسندگانی حرف میزنیم که خودکشی کردند.
•[?]• سیلویا پلات (Sylvia Plath)
?• در سال ۱۹۶۳، پلات برای بچههاش شیر و کلوچه گذاشت. در اتاقشون رو بست و مسدود کرد که گاز به اتاقشون نفوذ نکنه. سرش رو در فِر گذاشت و خودش رو با گاز خفه کرد. سی سالش بود.
?• بر اساس شعری که دو هفته پیش از مرگ نوشت، گفته شده که مشکلات جدی ذهنی داشته. همسر اون، تد هیوز، گفته که سه خط پایانی شعر پلات از «چشمبهراهِ مرگ بودن» حرف زده.
?• خیلیها علت از هم پاشیدگیِ روانی پلات رو بیبندوباری شوهرش تد هیوز میدونن، اون با زن دیگهای به پلات خیا*نت کرد. بارها افرادی سنگ قبر پلات رو بهخاطر عنوان «هیوز» تخریب کردن تا تنها اسم «سیلویا پلات» روش بمونه. اما پس از هر تخریب، هیوز سنگ خر*ابشده رو عوض میکرد.
?• سیلویا پلات خودکشیهای ناموفق هم داشت. در ۲۴ اوت ۱۹۵۳ با قرص در سرداب خانه مادرش اوردوز کرد. در ژوئن ۱۹۶۲ ماشینش رو از جاده منحرف کرد و داخل رودخانه انداخت.
?• اون در یادداشتی که از اولین خودکشیش مونده، نوشته: «رفتهام برای یک پیادهروی طولانی. فردا بر میگردم».
• در ژانویه ۱۹۶۳ با جان هوردر، پزشک عمومیش و یک دوست صمیمی صحبت کرد. به توصیف وضعیت افسردگیش پرداخت که ۶، ۷ ماه اسیرش شده بود. در این مدت، اغلب تونست به کارش ادامه بده ولی افسردگیش بدتر و شدیدتر شد. مدام پریشان بود، به خودکشی فکر میکرد و نمیتونست به زندگی روزانهش رسیدگی کنه.
?• پلات درگیر بیخوابی بود و شبها قرص خواب میخورد و مدام، صبح زود بیدار میشد. ۲۰ پوند وزن کم کرد. اما همچنان ظاهر خودش رو حفظ کرد و به وضوح اظهار عذاب وجدان یا بیارزش بودن نکرد.
?• هوردر چند روز قبل از خودکشی پلات، براش قرص ضدافسردگی و بازدارنده مونوآمین اکسیداز تجویز کرد. میدونست که پلات به تنهایی و با دو فرزند کوچک در معرض خطره پس هر روز بهش سر میزد و تلاش داشت بستریش کنه.
?• بعضیها معتقدند سه هفته طول میکشه تا داروی ضدافسردگی تاثیر بذاره، برای همین تجویز هوردر نتیجهای نداشت.
?• پلات درموندگی خودش رو اینطور توصیف میکرد: «انگار جغدی چنگالهایش را در قلبم فرو میکند.»
⚰• ال الوارز در کتابی با موضوع خودکشی در سال ۱۹۷۱ میگه که خودکشی پلات فریادی بیپاسخ برای کمک بود. همچنین در مصاحبهای با بیبیسی از شکستش در تشخیص افسردگی پلات گفت و پشیمون بود که نتونسته از نظر احساسی اون رو حمایت کنه: «من ناامیدش کردم. ۳۰ ساله و احمق بودم. چه چیزی درباره افسردگی مزمن بالینی میدانستم؟ او به کسی نیاز داشت که مراقبش باشد و این کار از دست من برنمیآمد.»
?• سنگ قبر پلات در کلیسای محلی سینت توماس حاوی سنگ نوشتهایه که هیوز براش انتخاب کرد: «حتی میان شعلههای تند آتش، میتوان نیلوفر طلایی کاشت.»
•[?]• از این پس در چند پستِ دنبالهدار، از نویسندگانی حرف میزنیم که خودکشی کردند.
•[?]• سیلویا پلات (Sylvia Plath)
?• در سال ۱۹۶۳، پلات برای بچههاش شیر و کلوچه گذاشت. در اتاقشون رو بست و مسدود کرد که گاز به اتاقشون نفوذ نکنه. سرش رو در فِر گذاشت و خودش رو با گاز خفه کرد. سی سالش بود.
?• بر اساس شعری که دو هفته پیش از مرگ نوشت، گفته شده که مشکلات جدی ذهنی داشته. همسر اون، تد هیوز، گفته که سه خط پایانی شعر پلات از «چشمبهراهِ مرگ بودن» حرف زده.
?• خیلیها علت از هم پاشیدگیِ روانی پلات رو بیبندوباری شوهرش تد هیوز میدونن، اون با زن دیگهای به پلات خیا*نت کرد. بارها افرادی سنگ قبر پلات رو بهخاطر عنوان «هیوز» تخریب کردن تا تنها اسم «سیلویا پلات» روش بمونه. اما پس از هر تخریب، هیوز سنگ خر*ابشده رو عوض میکرد.
?• سیلویا پلات خودکشیهای ناموفق هم داشت. در ۲۴ اوت ۱۹۵۳ با قرص در سرداب خانه مادرش اوردوز کرد. در ژوئن ۱۹۶۲ ماشینش رو از جاده منحرف کرد و داخل رودخانه انداخت.
?• اون در یادداشتی که از اولین خودکشیش مونده، نوشته: «رفتهام برای یک پیادهروی طولانی. فردا بر میگردم».
• در ژانویه ۱۹۶۳ با جان هوردر، پزشک عمومیش و یک دوست صمیمی صحبت کرد. به توصیف وضعیت افسردگیش پرداخت که ۶، ۷ ماه اسیرش شده بود. در این مدت، اغلب تونست به کارش ادامه بده ولی افسردگیش بدتر و شدیدتر شد. مدام پریشان بود، به خودکشی فکر میکرد و نمیتونست به زندگی روزانهش رسیدگی کنه.
?• پلات درگیر بیخوابی بود و شبها قرص خواب میخورد و مدام، صبح زود بیدار میشد. ۲۰ پوند وزن کم کرد. اما همچنان ظاهر خودش رو حفظ کرد و به وضوح اظهار عذاب وجدان یا بیارزش بودن نکرد.
?• هوردر چند روز قبل از خودکشی پلات، براش قرص ضدافسردگی و بازدارنده مونوآمین اکسیداز تجویز کرد. میدونست که پلات به تنهایی و با دو فرزند کوچک در معرض خطره پس هر روز بهش سر میزد و تلاش داشت بستریش کنه.
?• بعضیها معتقدند سه هفته طول میکشه تا داروی ضدافسردگی تاثیر بذاره، برای همین تجویز هوردر نتیجهای نداشت.
?• پلات درموندگی خودش رو اینطور توصیف میکرد: «انگار جغدی چنگالهایش را در قلبم فرو میکند.»
⚰• ال الوارز در کتابی با موضوع خودکشی در سال ۱۹۷۱ میگه که خودکشی پلات فریادی بیپاسخ برای کمک بود. همچنین در مصاحبهای با بیبیسی از شکستش در تشخیص افسردگی پلات گفت و پشیمون بود که نتونسته از نظر احساسی اون رو حمایت کنه: «من ناامیدش کردم. ۳۰ ساله و احمق بودم. چه چیزی درباره افسردگی مزمن بالینی میدانستم؟ او به کسی نیاز داشت که مراقبش باشد و این کار از دست من برنمیآمد.»
?• سنگ قبر پلات در کلیسای محلی سینت توماس حاوی سنگ نوشتهایه که هیوز براش انتخاب کرد: «حتی میان شعلههای تند آتش، میتوان نیلوفر طلایی کاشت.»
آخرین ویرایش: