- Nov
- 2,361
- 20,124
- 193
- 20
- وضعیت پروفایل
- -پس زخمهامان چه؟ - نور از محل این زخمها وارد میشود!
ن والقلم و ما یسطرون
در این تاپیک به بررسی مجموعه غزل از امید صباغ نو می پردازیم.
برای آشنایی با اشعار این شاعر به لینک زیر مراجعه فرمایید.
در کتاب «سیب هو*س» ۱۳ غزل چاپ نشده، در کنار ۷۲ غزل انتخابی از ۷ مجموعه غزل منتشر شده بین سال های ۸۸ تا ۹۶ قرار گرفته است.
بخش زیادی از این غزل ها برای چاپ در این گزیده ویرایش و تغییر پیدا کرده اند. بیشتر غزل های این مجموعه عاشقانه هستند، اما تعدادی از غزل های آیینی و اجتماعی هم در آن چاپ شده اند. پیش تر غزل «سیب هو*س» با صدای خواننده جوان، امیر عظیمی منتشر شده است.
درباره شعر های این شاعر باید گفت که امید صباغ نو در طول این سال ها سعی کرده، فضایی شخصی در غزلش خلق کند که نظر مخاطبانش نشان می دهد تا حدود زیادی به هدفش نزدیک شده است.
شعری از امید صباغ نو در کتاب جدیدش را بخوانید.
به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه- خدا گرفت به دست تو امتحان مرا!
نه تو خلیل خدایی، نه من چو اسماعیل بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا!
چه روزگار غریبی ست، بعد رفتن تو ب*غل گرفته غمی کهنه آسمان مرا
تو را به حرمت عشقت قسم، بیا برگرد بیا و تلخ تر از این نکن دهان مرا…
در این تاپیک به بررسی مجموعه غزل از امید صباغ نو می پردازیم.
برای آشنایی با اشعار این شاعر به لینک زیر مراجعه فرمایید.
شعر - اشعار امید صباغ نو
گرچه هرشب استکان بر استکانت می زنند هرچه تنهاتر شوی آتش به جانت می زنند تا بریزی دردهایت را درونِ دایره جای همدردی فقط زخم زبانت می زنند عده ای که از شرف بویی نبردند و فقط نیش هاشان را به مغزِ استخوانت می زنند! زندگی را خشک-مثل زنده رودت-می کنند با تبر بر ریشه ی نصف جهانت می زنند...
forum.cafewriters.xyz
در کتاب «سیب هو*س» ۱۳ غزل چاپ نشده، در کنار ۷۲ غزل انتخابی از ۷ مجموعه غزل منتشر شده بین سال های ۸۸ تا ۹۶ قرار گرفته است.
بخش زیادی از این غزل ها برای چاپ در این گزیده ویرایش و تغییر پیدا کرده اند. بیشتر غزل های این مجموعه عاشقانه هستند، اما تعدادی از غزل های آیینی و اجتماعی هم در آن چاپ شده اند. پیش تر غزل «سیب هو*س» با صدای خواننده جوان، امیر عظیمی منتشر شده است.
درباره شعر های این شاعر باید گفت که امید صباغ نو در طول این سال ها سعی کرده، فضایی شخصی در غزلش خلق کند که نظر مخاطبانش نشان می دهد تا حدود زیادی به هدفش نزدیک شده است.
شعری از امید صباغ نو در کتاب جدیدش را بخوانید.
به فکر معجزه ای تازه بودم و ناگاه- خدا گرفت به دست تو امتحان مرا!
نه تو خلیل خدایی، نه من چو اسماعیل بگیر خنجر و در دم بگیر جان مرا!
چه روزگار غریبی ست، بعد رفتن تو ب*غل گرفته غمی کهنه آسمان مرا
تو را به حرمت عشقت قسم، بیا برگرد بیا و تلخ تر از این نکن دهان مرا…
آخرین ویرایش: