تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته [ سید علی صالحی ]

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سفید
از فراز کوچه‌ی‌ ما می‌گذرد
باد بوی نام‌های کسان من می‌دهد
یادت می‌آید
رفته بودی خبر از
آرامش آسمان بیاوری؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,468
12,465
219
نگران آسمان اخم‌ کرده‌ی بی کبوتر نباش؛ فردا حتما باران خواهد آمد.

-سید علی صالحی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,468
12,465
219
ما را می گردند و می گویند: همراه خود چه دارید؟ ما فقط رویا هایمان را با خود آورده ایم. پنهان نمی کنیم ؛چمدان های ما سنگین است اما فقط رویا هایمان را با خود آورده ایم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Sep
1,299
5,654
148
خلوچلستان
وضعیت پروفایل
وَ دَر نَهایَت این مَن هَستَم که غَرق دَر آرامِشَم اَما سیراب نیستَم و باز خواهان آنَم!
چترت را کنار ایستگاهی

در مه فراموش کن

خیس و خسته به خانه بیا

نمی خواهم شاعر باشی،

باران باش

همین برای هفت پشت

روییدن گل کافیست

چه سرخ

چه سبز

چه غنچه...

_سید علی صالحی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,687
193
رَهـایـی
اگر عشق آخرین عبادت ما نیست
پس آمده‌ایم اینجا برای کدام درد بی‌شفا
شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم؟

•سید علی صالحی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,321
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!
همگان به جست‌ و جوي خانه مي‌ گردند
من کوچه‌ ي خلوتي را مي‌ خواهم
بي‌ انتها براي رفتن
بي‌ واژه براي سرودن
و آسماني براي پرواز کردن
عاشقانه اوج گرفتن
رها شدن

سيد علي صالحي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,321
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!
اول يک جمله بگويم
راستش
گاهي از شدت علاقه به زندگي
حتي سنگها را هم مي‌بوسم
کلمه‌ها را
کتاب‌ها را
آدم‌ها را

دارم ديوانه مي‌شوم از حلول
از ميل حلول در هر چه هست در هر چه نيست
در هر چه که هر چه
چه
و هي فکر مي‌کنم
مخصوصا به تو فکر مي‌کنم
آنقدر فکر مي‌کنم
که يادم مي‌رود به چه فکر مي‌کنم

به تو فکر مي‌کنم
مثل مومني که به ايمانِ باد و به تکليف بيد
به تو فکر مي‌کنم
مثل مسافر به راه
مثل علف به ابر
مثل شکوفه به صبح و مثل واژه به شعر

به تو فکر مي‌کنم
مثل خسته به خواب و نرگس به ارديبهشت
به تو فکر مي‌کنم
مثل کوچه به روز
مثل نوشتن به ني
مثل خدا به کافر خويش و مثل زندان به زندگي

به تو فکر مي‌کنم
مثل برهنگي به لم*س و تن به شست و شو
به تو فکر مي‌کنم
مثل کليد به قفل
مثل قصه به کودک
مثل پري به چشمه و پسين به پروانه
به تو فکر مي‌کنم
مثل آسمان به ستاره و ستاره به شب

به تو فکر مي‌کنم
مثل اَبونواس به مي
مثل نقطه به خط
مثل حروف الفباء به عين
مثل حروف الفباء به شين
مثل حروف الفباء به قاف
همين
هر چه گفتم
انگار انتظارِ آسان رسيدن به همين سه حرف آخر بود

حالا بايد بخوابم
فردا باز هم به تو فکر خواهم کرد
مثل دريا به ادامه ي خويش

سيد علي صالحي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,321
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!
رفتــن هــم حــرف عجيبــي ‌اســت
شبيــه اشتبــاه آمــدن
گفــت بــر مــي گــردم
و رفــت
و همــه‌ پــل ‌هــاي پشــت ســرش را ويــران کــرد
همــه مــي ‌دانستنــد ديگــر بــاز نمــي ‌گــردد
امــا بــازگشــت
بــي هيــچ پلــي در راه
او مســير مخفــي يــادها را مــي ‌دانســت

سيد علي صالحي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,321
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!
از پشت اين پرده
خيابان
جور ديگري است
درها
پنجره ها
درخت ها
ديوارها
و حتي قمري تنبل شهري
همه مي دانند
من سال‌هاست چشم به راه کسي
سرم به کار کلمات خودم گرم است
تو را به اسم آب
تو را به روح روشن دريا
به ديدنم بيا
مقابلم بنشين
بگذار آفتاب از کنار چشم‌هاي کهن‌سال من
بگذرد
من به يک نفر از فهم اعتماد محتاجم
من از اينهمه نگفتن بي تو خسته‌ام
خرابم
ويرانم
واژه برايم بياور بي انصاف
چه تند مي‌زند اين نبض بي‌قرار
بايد براي عبور از اينهمه بيهودگي
بهانه بياورم
بحث ديگري هم هست
يک شب
يک نفر شبيه تو
از چشمه انار
برايم پياله آبي آورد
گفت
تشنگي‌هاي تو را
آسمان هزار ارديبهشت هم
تحمل نخواهد کرد
او به جاي تو امده بود
اما من از اتفاق آرام آب فهميدم
ماه
سفير کلمات سپيده دم است
دارد صبح مي شود
ديدار آسان کوچه
ديدار آسان آدمي
و درها
پنجره ها
درخت ها
ديوارها
هي تکرار چشم به راه کي
تا کي ؟

سيدعلي صالحي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر بازنشسته + نویسنده ادبی انجمن
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
3,244
9,321
193
اقیانوس بلاهت
وضعیت پروفایل
ما مثل دمینو بهم ضربه میزنیم تو به من من به اون اون به اون!
کم نيستند شادي‌ها
حتي اگر بزرگ نباشند
آنقدر دست نيافتني نيستند
که تو عمري‌ست
کز کرده‌اي گوشه جهان
و بر آسمان چوب خط مي‌كشي به انتظار
حبس ابد هم حتي ، پايان دارد
پاياني بزرگ و طولاني
چه آسان تماشاگر سبقت ثانيه‌هاييم
و به عبورشان مي‌خنديم
چه آسان لحظه‌ها را به کام هم تلخ مي‌کنيم
و چه ارزان مي‌فروشيم لذ*ت با هم بودن را
چه زود دير مي‌شود
و نمي‌دانيم که ؛ فردا مي‌آيد
شايد ما نباشيم

سيد علي صالحي
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا