تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

شعر مجموعه اشعار قفس| شاعر الماس

شاعر انجمن
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
Oct
855
1,548
103
غمی که پایان ندارد...
وضعیت پروفایل
الا بذکر الله تطمئن قلوب
جز تو چیزی را نخواهم
تا که اینجا آمدی در دل نشستی
پس چه آسان دست و پایم را تو بستی
من تو را خواهم به هر شرطی که باشد
شرط من هم اینکه بد عهدی نباشد
من حواسم با تو باشد؛ بی‌هراسم
گرنه باید گفت من یک بی‌حواسم
آدمی عاقل دگر عاقل شناسد
عاشقان دیوانگان را می‌شناسند
آدمان هر چیز در عالم بخواهند
عاشقان جز عشق، چیزی را نخواهند
من که دادم عشق نابم را به ماهم
من ز عالم جز تو، چیزی را نخواهم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاعر انجمن
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
Oct
855
1,548
103
غمی که پایان ندارد...
وضعیت پروفایل
الا بذکر الله تطمئن قلوب
عشق
من دلم پر پر زند از شور عشق
ساده دل، عاشق شود از زور عشق
حرف من از عشق و معشوقم بشد
من زنم حرفش به دل، در گور عشق
دل به دل بسپار، من با جان و دل
این دلت تابان کنم با نور عشق
یاورم، یاری‌رسان بر یار خود
کاش باشد یار من، منصور عشق
من ستم کردم به خود گر عاشقم
پس زمین گیرم بکرد این جور عشق
روز و شب گر من شکایت‌ها کنم
باز هم باشم همان مسرور عشق
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاعر انجمن
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
Oct
855
1,548
103
غمی که پایان ندارد...
وضعیت پروفایل
الا بذکر الله تطمئن قلوب

ما گشنه گدایان محبت نباشم

ما گشنه گدایان محبت، نباشیم
ساکت شده چون، عقده‌ی صحبت نباشیم
گر ما خبر از قصّه‌ی فردا نداریم
ما در دلمان، کوته حکایت نباشیم
ما گشنه گداییم و دلی سیر داریم
ما غم زده‌ها، در غم محنت نباشیم
گر دیده خیا*نت دلمان از غمِ ای کاش
بازم همه در فکر خیا*نت نباشیم
آشوب و خرابیم و دلی سنگ داریم
گوییم که در خانه‌ی حسرت نباشیم
 
آخرین ویرایش:
شاعر انجمن
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
Oct
855
1,548
103
غمی که پایان ندارد...
وضعیت پروفایل
الا بذکر الله تطمئن قلوب
ما ز جهان رفته‌ایم
ما ز جهان رفته‌ایم، ما به جهان بَرده‌ایم
از همه دنیا ضرر، ما همه بد کرده‌ایم
آدم انسان‌نما، گرگ کتک خورده‌ایم
بودنمان بد غریب، جز خودمان بُرده‌ایم
حرف به حرفی زدیم، بی‌خود و حد گفته‌ایم
گرچه که ما زنده‌ایم، در دلمان مرده‌ایم
ما به جهان آمده، روز و شبی بوده‌ایم
رفتنِ ما آخرت، حیف که دل بسته‌ایم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاعر انجمن
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
Oct
855
1,548
103
غمی که پایان ندارد...
وضعیت پروفایل
الا بذکر الله تطمئن قلوب
بوی عشق
از من اگر دوری کند، بر من اگر دوری رسد
بازم همان عاشق شوم، او همچنان عشقم بُوَد

دستی ز پا کردم خطا، چون من شدم از او جدا
یارم نباشد پیش من، غم بر سرم پتکی زند

غم خانه باشد قلب من، گر او نماند در دلم
با او که بودم از ازل، پایش بمانم تا ابد

من بی تو ماتم می‌زنم، با من نباشی جای تو
غم می‌نشیند در بَرَم؛ تا جان من با خود بَرَد

با من بمان، با من بمان! با این غزل گویت بمان!
چون این غزل تا بعد تو، خود بوی عشقم می‌دهد.

حالی بمان هرگز نرو، درد و دلی با من بکن!
حتی که این پژمرده خاک، با دیدنت روشن شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاعر انجمن
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
Oct
855
1,548
103
غمی که پایان ندارد...
وضعیت پروفایل
الا بذکر الله تطمئن قلوب
انتظار
انتظارت می‌کشم روزی بیایی
با ظهورت گل به گلزارم بباری
من ز دلتنگی بگویم یا که دوری؟
من دلم تنگ است ای مهدی کجایی؟
شب به روزی رفته‌ام، روزی به شب‌ها
منتظر مانم که در آن جمعه آیی
چشم می‌دوزم به هر صد راه عالم
تا تو را بینم ز یک راهی بیایی
بی تو این نرگس ببارد اشک ماتم
نرگسم بر نرگسان، گویا بهاری

اللهم عجل الولیک الفرج
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
شاعر انجمن
شاعر انجمن
مدیر بازنشسته
Oct
855
1,548
103
غمی که پایان ندارد...
وضعیت پروفایل
الا بذکر الله تطمئن قلوب
جفای دنیا
من در این دنیا، جفا دیدم ولی گویا ندیدم
بال و پر از من ربود این زندگی، بازم پریدم

در قفس نازک ‌دلی دارم که باشد پاره پاره
این دلم از درد جانش هم ندارد حرف چاره

سوختم از غصه بازم حال من بهتر نمی‌کرد
آتشی سوزان اگر بودش که خاکستر نمی‌کرد

گریه‌ها کردم ولی اشکی مرا مرهم نباشد
غصه با دردی به هر باری مرا همدم نباشد

غرق این دنیا شدم گر من بخواهم یا نخواهم
با دلی نازک در این‌جا جز خدا یاور ندارم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا