- Jun
- 2,044
- 3,759
- 148
اما علی صلحجو، در کتاب خود بیان میکند که شکسته خوانی بر شکستهنویسی مقدم است و ما ابتدا باید به خواننده یاد بدهیم که چگونه متن نوشتاری را با زبان گفتاری بخواند. مثال:
این ادعا اصلاً منطقی به نظر نمیرسد و مغز انسان دقیقاً جمله و واژهای را میخواند که آن را میبیند.
- اگر تا دو ساعت دیگر نیاید، راه میافتم میروم خانهاش.
- آگه تا دو ساعت دیگه نیاد، راه میافتم میرم خونش.
این ادعا اصلاً منطقی به نظر نمیرسد و مغز انسان دقیقاً جمله و واژهای را میخواند که آن را میبیند.
«فقط واژههایی را میتوان در گفتوگوهای داستانی شکسته نوشت که صورت گفتاریشان در مقایسه با صورت نوشتاری، هجای کمتری داشته باشد؛ مثلاً واژههای «ران»، «لانه»، «میدان»، چه در نوشتار و چه در گفتار، تعداد بخشهایشان تغییر نمیکند.
بنابراین «ران / رو*ن»، «لانه / لونه»، «میدان / میدون» ازنظر تعداد بخش، باهم فرقی ندارند؛ اما واژهٔ «هندوانه» با واژههای بالا فرق دارد. صورت نوشتاری آن دارای چهار بخش است و صورت گفتاری آن دارای سه بخش: «هندونه»».
آخرین ویرایش توسط مدیر: