تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

همگانی [ ناب ترین دیالوگ ها ]

Jul
12,190
58,171
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
من از مردن نمیترسم
نگرانم که به اندازه ی کافی زندگی نکرده باشم
باید روی همه ی تخته سیاه های کلاس ها نوشته بشه
زندگی یه زمین بازیه
نه چیز دیگه...
Mr. Nobody |2009| Jaco Van Dormael​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,171
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
ﻣﺘﺮﺳﮏ: «ﻣﻦ ﻣﻐﺰ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺗﻮ ﺳﺮﻡ ﭘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﺎﻟﻪ!»
ﺩﻭﺭﻭﺗﯽ: «ﺍﮔﻪ ﻣﻐﺰ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﭘﺲ ﭼطوری ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯽ؟»
ﻣﺘﺮﺳﮏ: «خب... بعضی ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻐﺰ ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻦ! نمیزنن؟!»
The Wizard Of OZ​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,171
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
ده سال پیش من تو یه رستوران بودم تو آلاباما.
دو نفر اومدن سر به سرم گذاشتن ،این اولین اشتباهشون بود.
چاقو کشیدن ،این دومین اشتباهشون بود.
چاقوکشی بلد نبودن؛ این آخرین اشتباهشون بود.
Escape from Alcatraz |1979
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,171
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
مسر : وقتی کمک یه نفر رو قبول کنی ، معنیش این نیست که کم آوردی ،این یعنی توی اون شرایط تنها نیستی !

Life as We Know It (2010) - Greg Berlanti
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
Jul
12,190
58,171
270
سވހیܣ
وضعیت پروفایل
یه متن پاک شده...
مورتون: حالا حتما" لازم بود اونا رو بکشی من فقط گفتم کمی بترسونشون
فرانک:مردم بعد مردن بیشتر میترسن.

روزی روزگاری در غرب
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا