نقد کاربران نقد رمان منتقمی از جنس شیشه | mahsa.b

[silent lady]

به‌نام حضرت یزدان
"با سلام خدمت مخاطبان عزیز رمانم"

نام: منتقمی از جنس شیشه
به قلم: مهسا فرهادی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
آتش خشمش، زبانه کشان پی طعمه‌ می‌گردد. سرنوشت با او کوک ناسازگاری می‌زند.
از اوج خوشی به یک‌باره سقوط می‌کند، مسببش کیست؟
فقط دخترک می‌داند،
سقف خوشی‌هایش چه کوتاه بود.
تمام امیالش در این کلمه خلاصه می‌شود‌: انتقام! آن هم از کسی که داغ خانواده‌ را بر سی*نه‌اش گذاشت‌.
این دخترک، کابوسی بی‌پایان برای آن مرد منحوس خواهد شد... .
نقدتون رو با جان و دل پذیرا هستم؛
امیدوارم رمان من لایق نگاه‌های زیباتون باشه?

در حال تایپ - رمان منتقمی از جنس شیشه | ♡mahsa.B♡ کاربر انجمن کافه نویسندگان

ریحانه چشمانش را از کلافگی می‌بندد، در دل برای فواد خط ‌و نشان می‌کشد و غرولند کنان لباس‌های باقی‌مانده را در چمدان می‌چپاند. زیر ل*ب زمزمه می‌کند: ‌- می‌دونی من به مادرجون نمی‌تونم نه بگم، واسطه‌اش می‌کنی که باهات نیام؟ نشونت میدم آقا فواد صبرکن و ببین. وارد آشپزخانه‌ می‌شود و با بی‌حوصلگی...

forum.cafewriters.xyz

​

 

[شکارچی]

بسم‌تعالی
نویسنده عزیز از شما بابت انتقاد‌پذیری و احترام به نظرات دنبال‌کنندگان رمانتون سپاس‌گذاریم.
خواهش‌مندیم پس از ایجاد تاپیک نقد کاربران نیز مروری بر قوانین ساب نقد کاربران داشته باشید؛
?️قوانین ساب نقد کاربران

همچنین در صورت بروز هرگونه پرسش یا سوالی می‌توانید در تاپیک زیر مطرح کنید؛
?️تاپیک جامع پرسش و پاسخ تالار نقد

نویسنده ارجمند شما نیز می‌توانید انتقادات، پیشنهادات و شکایات خود را در تاپیک زیر با ما به اشتراک بگذارید؛
?️تاپیک جامع انتقادات و پیشنهادات تالار نقد

یاحق
مدیریت تالار نقد
@Doyle ​

 

[مَـهـوا]

به‌نام حضرت یزدان
"با سلام خدمت مخاطبان عزیز رمانم"

نام: منتقمی از جنس شیشه
به قلم: مهسا فرهادی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
آتش خشمش، زبانه کشان پی طعمه‌ می‌گردد. سرنوشت با او کوک ناسازگاری می‌زند.
از اوج خوشی به یک‌باره سقوط می‌کند، مسببش کیست؟
فقط دخترک می‌داند،
سقف خوشی‌هایش چه کوتاه بود.
تمام امیالش در این کلمه خلاصه می‌شود‌: انتقام! آن هم از کسی که داغ خانواده‌ را بر سی*نه‌اش گذاشت‌.
این دخترک، کابوسی بی‌پایان برای آن مرد منحوس خواهد شد... .
نقدتون رو با جان و دل پذیرا هستم؛
امیدوارم رمان من لایق نگاه‌های زیباتون باشه?

در حال تایپ - رمان منتقمی از جنس شیشه | ♡mahsa.B♡ کاربر انجمن کافه نویسندگان

ریحانه چشمانش را از کلافگی می‌بندد، در دل برای فواد خط ‌و نشان می‌کشد و غرولند کنان لباس‌های باقی‌مانده را در چمدان می‌چپاند. زیر ل*ب زمزمه می‌کند: ‌- می‌دونی من به مادرجون نمی‌تونم نه بگم، واسطه‌اش می‌کنی که باهات نیام؟ نشونت میدم آقا فواد صبرکن و ببین. وارد آشپزخانه‌ می‌شود و با بی‌حوصلگی...

forum.cafewriters.xyz

​

با سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی عزیز.
به عنوان یک خواننده میتونم بگم رمان زیبایی بود. و با ژانر اثر هماهنگ بود... از همان اول رمان راوی شروع به بازگو کردن اتفاقاتی که رخ داده است می‌کند و اینکه حانیه شخصیت اصلی داستان چه نقشه ای در سر دارد می‌گوید.
- بنظر من به عنوان یک خواننده که رمان تون رو خوندم، میتونم بگم ابهامات و اثر تون خیلی کم بود و مدام راوی داستان یا همون شخص سوم همه چی رو لو میده و جای هیچ هیجان و کنجکاوی رو نمیذاره...اگر کمی ابهامات رمان بیشتر بود بنظرم قشنگ تر میشد. سطح قلم تون مطلوبه و میتونم بگم لذ*ت بردم از خوندن رمان تون. فقط چند نکته که باید بهتون بگم اینکه.
در پارت ده و یازده اسم شخصیت حانیه رو چندین بار ریحانه خطاب کردین و این باعث سردرگمی خواننده میشه و امیدوارم ویرایشش کنید.
و در آخر موفق باشید و قلمتون مانا♥?

 

[ponyo]

به‌نام حضرت یزدان
"با سلام خدمت مخاطبان عزیز رمانم"

نام: منتقمی از جنس شیشه
به قلم: مهسا فرهادی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
آتش خشمش، زبانه کشان پی طعمه‌ می‌گردد. سرنوشت با او کوک ناسازگاری می‌زند.
از اوج خوشی به یک‌باره سقوط می‌کند، مسببش کیست؟
فقط دخترک می‌داند،
سقف خوشی‌هایش چه کوتاه بود.
تمام امیالش در این کلمه خلاصه می‌شود‌: انتقام! آن هم از کسی که داغ خانواده‌ را بر سی*نه‌اش گذاشت‌.
این دخترک، کابوسی بی‌پایان برای آن مرد منحوس خواهد شد... .
نقدتون رو با جان و دل پذیرا هستم؛
امیدوارم رمان من لایق نگاه‌های زیباتون باشه?

در حال تایپ - رمان منتقمی از جنس شیشه | ♡mahsa.B♡ کاربر انجمن کافه نویسندگان

ریحانه چشمانش را از کلافگی می‌بندد، در دل برای فواد خط ‌و نشان می‌کشد و غرولند کنان لباس‌های باقی‌مانده را در چمدان می‌چپاند. زیر ل*ب زمزمه می‌کند: ‌- می‌دونی من به مادرجون نمی‌تونم نه بگم، واسطه‌اش می‌کنی که باهات نیام؟ نشونت میدم آقا فواد صبرکن و ببین. وارد آشپزخانه‌ می‌شود و با بی‌حوصلگی...

forum.cafewriters.xyz

​

سلام‌به‌نویسنده‌گرامی‌،خوبه‌که‌اول‌رمانتون‌رو‌با
اتفاقات‌‌که‌رخ‌داده‌شروع‌کردین‌‌و‌‌لی‌شما روند
رمان‌روهم‌،یعنی‌‌هرچی‌که‌قراره‌در‌طول‌رمان‌
بفهمیم‌رو‌گفتید‌وجای‌کنجکاوی‌و‌ترغیب‌نذاشتین.
و‌این‌از جذابیت‌رمان‌کم‌کرده‌و‌خواننده‌ترغیب‌به‌‌
خواندن‌نمیشه.
قلمتون‌‌خوبه‌‌و‌اگه‌این‌نکات‌رو‌هم‌رعایت‌میکردین‌
بهتر‌می‌شد.درکل‌از‌خوندن‌رمانتون‌‌لذ*ت‌بردم‌.
امیدوارم‌از‌این‌نقد‌ناراحت‌نشین.در‌نویسندگی‌موفق
باشین.
باآرزوی‌بهترین‌هابه‌امید‌موفقیت‌های‌بیشتر

 

[ژاکلین؛]

سلام مهسای عزیزم
به عنوان خواننده از خوندن رمانت خیلی لذ*ت بردم
میخواستم یه نقد کوتاهی بکنم

اسم رمانت یکم طولانیه ولی بخاطر اینکه از کلماتی جدید و دور از کلیشه ای استفاده کردی جذابیت خاص خودشو داره و بنا بر همین دلیل تو ذهن خواننده میمونه
خلاصت خیلی بود هم گنگ بود هم اطلاعاتی از رمان به خواننده میده .
تو پارت یک یه غلط املایی داشتی : تلاتم / تلاطم صحیحش هست

تلاتم

شروع رمانت با مرور خاطرات اماده کردی خیلی جذاب بود به شخصه ترغیب شدم ادامشو بخونم
بفهمم چیشده
فواد کیه اصلا
موضوع رمانت جدید بود
من معمولا رمان هایی که بفهمم مثلا خانواده این دختره بر اساس جنگ و... مردن ول میکنم اما شما خیلی خوب تونستی به قلم بیاری و من ترغیب برای ادامه خوندن شدم
بافت متنت ادبی بود
دیالوگ ها محاوره ای و مونولوگ ها ادبی
که ترکیب قشنگی داشت
و یه نکته ی دیگه
اینکه شخصیت رمانتون همون اول بیشتر ماجرا رو لو میداد
یعنی ابهامات کمی داشت . بیشتر باشه به نظرم جذاب تره
این پارت نگاه گلم بیشترش دیالوگ محوریه باید استاندارد باشه مثلا این پارت مثال زدم

در حال تایپ - رمان منتقمی از جنس شیشه | ♡mahsa.B♡ کاربر انجمن کافه نویسندگان

بسمه تعالی نام: منتقمی از جنس شیشه به قلم: مهسا فرهادی ژانر:تراژدی، عاشقانه ناظر: @♡Scylla♡ خلاصه: آتش خشمش، زبانه کشان پی طعمه‌ می‌گردد. سرنوشت با او کوک ناسازگاری می‌زند. از اوج خوشی به یک‌باره سقوط می‌کند، مسببش کیست؟ فقط دخترک می‌داند، سقف خوشی‌هایش چه کوتاه بود. تمام امیالش در این کلمه...

forum.cafewriters.xyz

و اندازه پارت هاتم به نظرم بیشتر باید باشه
در کل بگم سطح قلمت خوبه و خیلی از خوندنش لذ*ت بردم انشالله برای چاپ بره

 

[Elena]

سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز
نام رمان از کرامات جدید و بدون کلیشه تشکیل شده است و همچنین موضوع رمان جدید بود
خلاصه نسبتا بلند بود ولی با وجود مبهم بودن اطلاعات لازم رو برای خوندن به خواننده میداد و خواننده رو برای خوندن ادامه رمان ترغیب می‌کرد
ژانرهای نوشته شده با متن خلاصه و رمان هماهنگ بود
بافت متن رمان ادبی بود ولی این موضوع باعث خشکی یا کسل بودن متن نمی شد که این یک امتیاز برای نویسنده است
غلط نگارشی و املایی در بعضی از پارت ها دیده می‌شد که نیازمند ویرایش است
شروع رمان با لو دادن اتفاقات رخ داده و همچنین نقشه و اقداماتی که کارکتر اصلی در سر دارد به همراه بود همچنین سوم شخص یا همان راوی کل زود همه چی رو لو میده و جایی برای هیجان و معنا برای خواننده نمی گذارد که به نظر بنده اگر کمی ابهامات رمان بیشتر بود خیلی جذاب‌تر میشد

خسته نباشید
الینا عضو تیم کتاب‌خوان

 

[Emerald]

سلام خسته نباشید بابت نگاشتن رمان زیباتون.

از اسم رمان میشه فهمید که داستان یک انتقام توسط یک زن هست. شیشه که نشانگر زن یا دختر هست.
نام رمان به خوبی نشانگر رمان بود ولی کاش از اسم های جالبتر و کوتاه تر استفاده می‌کردید.
خلاصه رمان که تمام داستان رو لو میداد دختری که مردی منحوس زندگی‌اش را خر*اب کرده.
توصیه می‌شود که به خلاصه کمی ابهامات اضافه بشود.
ژانر رمان به خوبی در داستان نشون داده شده و مخصوصا تراژدی.
و مطمئنا عاشقانه هم بیشتر می‌شود.
باید بگم که گاهی روند رمان خیلی تند می‌شد و هیچ توضیحات خوبی ندادین.
مثل اونجایی که حانیه در دقیقه اخر از هواپیما پیاده میشه.
و در اخر اینکه می‌شد که شما جوری رمان بنویسد که همه چیز رو تعریف نکنه و کمی معما برای خواننده بذاره.
درسته که باید به سوالهای خواننده پاسخ بدید ولی داستان رو زیاد لو ندید.

و در اخر اینکه کمی کلیشه وجود داره.
دو نفر که زن و آقا هستند به عنوان زن و شوهر وارد اون باند داعشی میشن که تو بیشتر داستان هست.


و کلام اخر رمانتون رو دوست داشتم و خوشم اومد. امیدوارم که موفق باشید و از نقد من خواننده ناراحت نشوید??