تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد شورا نقد شورای داستان افسانه سرزمین‌های دور | سارا عسکریان کاربر انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است.
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,040
3,698
148
51839_45fd456b7e49602592b0fbe2461f9a99.png

با سلام و عرض وقت بخیری
نویسنده عزیز اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.
?منتقد اثر شما: @DoNyA♡Gh

* لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

* این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

* اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ نقدی از شما پذیرفته نخواهد شد.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.
?تاپیک جامع شکایات و پیشنهادات تالار نقد

به امید موفقیت روز افزون شما
مدیریت تالار نقد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,040
3,698
148
بسم تعالی
78593_c9832332362506b83797b123d0d45cb8.png

مجموعه داستان: افسانه سرزمین‌های دور
نویسنده: سارا عسکریان
ژانر: طنز، تاریخی
خلاصه:
سرزمین‌های دور، فراتر از خیال ما، جایی‌ست که هرچه در آن رخ می‌دهد، سراسر پند و اندرز است. از بانوان‌اش رسم شوهرداری بیاموزید و از شاهزادگان‌اش رسم مخ زدن! یاد بگیرید که راحت اعتماد نکنید و گول هر ظاهری را نخورید. این سرزمین مکتبی است برای هر کسی که دنبال درس زندگانی می‌گردد.

برای مطالعه داستان کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,040
3,698
148
بسم‌تعالی
نقد داستان "سرزمین‌های دور"
منتقد "Donya♡Gh"
نوع نقد "نقد شورای داستان کوتاه"
تاریخ تحویل "۲ آبان ۱۴۰۰"

?ارکان‌های اولیه?
۱. عنوان داستان
نام داستان درواقع معرفی کننده آن به مخاطب است که خواننده با دیدن آن جذب شده و شروع به خواندن آن می‌کند.
عنوان رمان در واقع متشکل از معرف کلی‌ست که در واژگان گنجانده شده است.
نام داستان شما از یک جمله کامل تشکیل شده که طولانی بودن آن اندکی از نگاه منتقد تایید شده نیست.
از سوی دیگر نام داستان برگرفته از خود سناریویست که روایتگر داستان شاهان سرزمین دور است.
این مورد به خوبی هدف دار بودن نویسنده از انتخاب عنوان را آشکار ساخته‌.
خواننده با دیدن نام به تاریخی بودن حال و هوای داستان و ژانر آن پی خواهد برد و این طور که پیداست یک پوئن مثبت برای داستان است.
به عنوان خواننده به خوبی با عنوان ارتباط برقرار کرده و متوجه محتوای داستان تا مقداری شدم.
نام داستان استانداردهای لازم برای یک عنوان متناسب دارا بوده و از کلیشه تا حدودی به دور بود.

۲. ژانر داستان
ژانر داستان طنز- تاریخی است.
انتخاب ژانر طبق شروع داستان بیان می‌شود و انتخاب این ژانر برای شروع مناسب نیست.
داستان شروع تاریخی دارد و کم‌کم درونش صحنه‌های طنز نیز بیان شده و و در ادامه پند‌های داستان نشان داده می‌شود و در آخر نویسنده بیان می‌کند که داستان خیالی است. پس اولیت‌بندی صحیح ژانرهای آن به صورت:
تاریخی– طنز– علمی تخیلی است.

۳. خلاصه داستان
خلاصه معرف اصلی دیگریست که در شناسنامه داستان جا گرفته است.
نویسنده به خوبی از پس خلاصه بر آمده است. اون توانسته با استفاده از تکنیک بازی با کلمات یک خلاصه به زبان ادبی و با طنز بیان کند که خواننده به خوبی بتواند به محتوای داستان پی ببرد؛ اما ایرادات زیر بر خلاصه وارد است.
در خلاصه گفته شده است بانوان‌اش و شاهزادگان... . اگر علت بیان ادغام زمان حال و قدیم باشد این مورد صحیح است و بسیار زیبا بیان شده.
خلاصه: چکیده ای از رمان؛ اما پر از ابهام که ذهن خواننده را درگیر خواهد کرد که قلم نویسنده ما چگونه می‌خواهد زمان قدیم و جدید را بیان کند.
نویسنده در همین مقدار از خلاصه به خوبی از پس ابهامات و بیان آن بر آمده بود اما اگر به آن کمی بیشتر می‌پرداخت و کمی آن را باز می‌کرد بهتر بود.
در آخر بیان کنم که این‌گونه داستان‌ها خواننده به خصوص خود را دارا هستند.

۴. جلد داستان
جلد به طور غیر مستقیم در جذب خواننده به نویسنده کمک خواهد کرد. جلد با تصویر به بیان محتواء رمان کمک میکند.
جلد داستان ما تصویری از صفحات کتاب شاهنامه است. شاهنامه خود به تنهایی می‌تواند به خواننده بفهماند که این داستان برگرفته از ژانر تاریخی است.
جلد فقط تاریخی و خیالی بودن داستان را بیان می‌کند اما از دیگر ژانرها را خیر.
یک جلد خوب از کیفیت و ترکیب رنگی خوب برخوردار است که در این جلد همگی به آسانی دیده می‌شود.

۵. مقدمه داستان
داستان فاقد مقدمه بود و این پوئن منفی برای نویسنده به حساب خواهد امد.
نویسنده می توانست متن و یا یک شعر که سروده شده از خودش‌اش بود و زمان حال و قدیم را روایت می‌کرد، ارائه دهد.


?ساختمان کلی داستان?
۱. شروع داستان
شروع هر داستان اساسی ترین نقش در جذب خواننده را دارد و شروع داستان ما کلیشه‌ای از داستان های قدیمی است که با روزی روزگاری آغاز می‌شود اما اگر این قسمت را به پای طنز داستان بگزاریم می‌توان گفت کمی از کلیشه‌ای بودن آن کاسته خواهد شد.
درواقع می‌توان گفت داستان از سه شروع مجزا برخوردار است زیرا این داستان درون خود سه داستان مجزا دارد.
شروع داستان از همان ابتدا با کمی طنز آغار می‌شود که خواننده با توجه به فضای داستان به ژانر و خلاصه خواهد رسید؛ با توجه به همین می‌توان گفت رمان شروعی پر فراز داشت.
در شروع زیاد از کلمه شاه قلندر استفاده شده است که کمی خواننده را خسته خواهد کرد و بهتر است از کلمه شاه به تنهایی استفاده بشود. البته این نکته برای بعد از 2 پاراگراف اول است که معرفی شخصیت ها به اتمام رسید.
در همه داستان ها از شخصیت پردازی صریح استفاده شده بود. نویسنده همان ابتدا به به شخصیت ظاهری و اخلاقی انها پرداخت و آن را شرح داد.
نویسنده د توصیفات مکان کاراکتر کمی کوتاهی کرده و به خوبی مکان و نوع پوشش کاراکتر را بیان نکرده بود.
۲. میانه داستان
میانه نقطه ای از شروع داستان است که نویسنده بتواند به خوبی از پس بیان داستان و مشکلات فراز و نشیب آن برآید.
میانه داستان اول:
داستان هاجر بانو که با ایرادات خود از خواستگارانش ایراد می‌گرفت و پادشاهی که با وجود دانستن آن ایرادات دنبال دامادی لایق بود. در این بخش خواننده به این فکر خواهد افتاد که قرار است تا پایان داستان دختر داستان مجرد بماند اما با سخنان طنز شاه و ورود طلا همه چیز اوج می‌گیرد و با مرگ پرویز و دست زدن به خودکشی خواننده ناامید خواهد شد و در نهایت هاجر با ماریوس ازدواج و داستان به خوبی و با پندی که نویسنده می‌دهد پایان میابد.
داستان دوم:
از حسادت پسران شاه به برادران خود و در ادامه خر*اب کردن اون نزد پدر و ناکامی فاتح قلی در عشق گفته می‌شود.
شاید خواننده انتظار داشت پری‌سیما دختری فقیر و بیچاره شده باشد یا با یکی از برادران فاتح قلی ازدواج کرده باشد اما زمانی که نویسنده با صحنه پدر و شاهدخت وارد می‌شود خواننده با شک عجیبی روبرو می‌شود زیرا انتظار این را نداشت.
از دیدگاهی دیگر خواننده انتظار داشت با فتح سرزمین‌های نزدیک فاتح قلی شاه آنجا شود اما شاه سرزمین های دور شد و این خود یک قسمت از داستان است که در ذهن خواننده گنگ می‌ماند.
داستان سوم:
داستان شاهی که که نزدیک به دویست و هشتاد زن اختیار کرد اما از هیچکدام بچه‌دار نشد.
داستاد به خوبی بیان شد اما ایراداتی داشت؛ در قسمتی از داستان بیان شده بود که شاه از اول هر ماه شروع کرده و به اندرونی هر کدام می‌رود. نویسنده باید در این قسمت از سال حرف می‌زد و زیرا شاه نمی‌توانست در طول یک ماه به کاخ آن‌ها سر بزند.
حسادت زنان شاه قابل درک بود اما زمانی که جانانه زایمان زود هنگام گرفت و باعث شد از دنیا برد کمی غیر قابل درک بود چرا که در آن زمان او شوگلی شاه بود و نمی‌توان گفت بدون خدمه بود و یا کسی در کنار ارابه او نبود و یا خود به کسی اشاره نکرده باشد پس این قسمت مورد بحث است و باید اصلاح شود زیرا به دور از باور است.
چیز دیگر که جای بحث و ابهام دارد و در داستان و در آخر از ابهام خارج نشد باردار شدن جانانه بانو بود. اگر شاه نازا بود پس چطور او باردار شد؟!
هر سه داستان به خوبی از پس فراز و نشیب ها بر آمده بودند و قسمت طنز آنها کلیشه ای بودن داستان را پنهان می‌کرد.
همان طور که در بالا بیان کردم به علت کوتاهی در پوشش و فضاسازی اطراف کاراکتر به همین علت خواننده نمیتوانست عمل جایگزینی خود به جای کاراکتر را به خوبی انجام دهد..
۳. پایان داستان
نویسنده برای پایان داستان خود دست به نوشتن پند های داستان هایش کرده وبا کلمات طنز به خوبی توانسته بود خورد و خیالی بودن داستانش را بفماند.
بهتر بود پارت آخر قسمت پند به دور از طنز باشد. زیرا آخر هر داستان پند با طنز بیان شده بود و بهتر بود پارت اخر جدید نویسنده در پندها را به رخ می‌کشید و بعد از جدید در ادامه قسمت معرفی خود و خیالی بودن داستان را بیان می‌کرد.

?ارکان‌های میانی?
۱. زاویه‌دید
زاویه دید منظره‌ای است که نویسنده از طریق آن به به داستان و حوادث آن می پردازد.
داستان ما از زاویه سوم شخص استفاده شده بود.
شخص بیان کننده سارالملوک عسکرالدین بود که در آخر داستان خود را معرفی کرد و سرگذشت نوادگانش را در انتها بیان نمود.
۲. سیر داستان
هر داستان با فراز و نشیب هایی که داشت نوسینده از یکنواختی و خسته کنندگی آن جلوگیری کرده بود و این یک پوئن مثبت بود. سیر داستان روالی متوسط داشت.
۳. بافت متن
بافت من از لحن ترکیبی استاده شده بود.
از این لحن در داستان های عاشقانه– جنایی و... زیاد استفاده می‌شود اما در داستان تاریخی تازگی دارد و نویسنده به خوبی به بیان آن پرداخته بود.
۴. دیالوگ‌هاو‌مونولوگ‌ها
مونولوگ ها بیشتر پیرو زبان ادبی بودن برعکس دیالوگ ها که به دلیل طنز بودنشون همگی جنبه فان داشتند.
در همه دیالوگ ها به زبان طنز بیان شده بود و این بسیار خوب بود که توانسته بود تعادل را میان ادبی و فان بودن رمان رعایت کند.
اندازه هر دو مورد به خوبی استفاده شده بود و نویسنده از پس آن بر آمده بود.
به علت طنز بودن دیالوگ های داستان کمی این باور که این یک داستانی قدیمی است را پایین می اورد اما با جا افتادن و وارد شدن به داستان های بعدی این مطلب برای خواننده به خوبی جا می افتاد که این یک ایده نوست و بسیار جذاب است.


?ارکان‌های اصلی?
۱. توصیفات
نویسنده توصفات گاهی در توصیفات کوتاهی کرده بود و بهتر است رعایت کند.
در در هر سه داستان نویسنده توصیفات احساسی درستی از کاراکترها نداشت و من به عنوان خواننده به خوبی از احساسات آنها و حال و هوای رمان دور میشدم مثلا در داستان فاتح قلی که عاشق شاهدخت شده بود ، عشق میان آنهارا با توصیفاتی ناچیز بیان کرد.
همچنین در توصیفات زمان و مکان به خوبی آن را توصیف نکرده بود مثلا زمانی که هاجر با ماریوس برخورد میکند و باعث آشنایی آنها میشود فقط گفته شده که هاجر در راه مزرعه در جاده بین روستان و قصر پادشاه ... این توصیف مکانی و زمانی درستی نیست. اما به خوبی توانسته بود از پس توصیفات چهره و حالات کاراکتر را در داستان توصف کند.
۲. فضاسازی
فضاسازی در واقع ایجاد زمینه ای برای تصویر کارکتر ها در آن موقعیت برای خوانندگان می‌باشد.
فضاسازی نویسنده به شدت ضعف داشت و خواننده نمی‌توانست با آن خو بگیرد.
جایی که هاجر بانو از پله ها پایین می‌آمد به خوبی توصیف نشد و به یک باره قطع شد.
در موردی دیگر زمانی که بچه جانانه بانو به دنیا آمد و زنان تجمع کرده بودن و... .
در موارد بالا و مواردی دیگر به حدی فضاسازی کوتاهی شده بود که در پاورپذیری آن نیز اختلال به وجود می آمد و خواننده نمی‌توانست ارتباط برقرار کند و بپذیرد که این یک واقعیت است.
در داستان هر چقدر فضاسازی بیشتر و رویداد ها بهتر باشد خواننده داستان بیشتر است.
۳. شخصیت پردازی
شخصیت‌پردازی یک رکن داستانویسی می‌باشد که برای ارتباط خوانندگان با کارکترها، نویسنده یک‌سری توصیفات و اطلاعات درباره چهره، ویژگی، شخصیت، اخلاق و ... کارکترها در محتوای رمان می‌گنجاند تا بتواند تصور کارکترها در آن مکان و زمان را برای خوانندگان فراهم سازد.
در همه داستان ها نویسنده از شخصیت پردازی مستقیم استفاده کرده بود و در همان ابتدا شخصیت را بیان می‌کرد.
در نگاه کلی داستان از شخصیت پردازی ضعیفی برخوردار بود زیرا از دو شخصیت قالبی و همه جانبه در داستان استفاده کرده بود. شخصیت قالبی قابل پیش بینی است و خواننده می‌تواند حدس بزند چه خصوصیاتی دارد. شخصیت همه جانبه شخصیتی است که خود نویسنده خلق میکند. نویسنده شخصیت هارا خلق کرده اما قابل پیش بینی هستند.


?ارکان‌های پایانی?
۱. ایرادات نگارشی
همانطور که در بالا گفته شد در ابتدایه رمان از تکرار اسم شاه قلندر زیاد استفاده شده و بهتر است کمتر شود.
غلط املایی:
پارت1
پسره❌
پسر✅
جیگره❌
جیگر✅
همه نیم فاصله ها رعایت شده بود.
شکسته نویسی رعایت شده بود.
علائم نگارشی :
پارت:1-2-3 و...
عروسک چینی بابا، ملوسک پشمالوی بابا، الهی مادر خدابیامرزت قربونت بره...
عروسک چینی بابا، ملوسک پشمالوی بابا، الهی مادر خدابیامرزت قربونت بره... .
۲. سخن منتقد
داستان افسانه سرزمین های دور در واقعه داستانی نو و جدید که ادغام دو تاریخ قدیم و جدید است. داستان بسیار جذاب و خواندنی بود و خستگی قدیمی بودن داستان با کلمات طنز و جدید آن گرفته میشد و خواننده به این فکر می‌کرد که اگر در زمان قدیم از چنین کلمات امروزی به کار گرفته می‌شد چقدر جالب بود.
من به عنوان خواننده از این داستان بسیار لذ*ت بردم.
با برطرف کردن ایرادات داستان یه داستان فوق العاده خواهید داست
موفق باشید.
دنیا
***

@Lucifer
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا