سیگار رو از گوشه لبش برداشت و درحالی که شیشهی ماشین رو به سختی پایین میکشید، گفت:
-اونطرف خیابون رو ببین، طرف راست درخت شمشاد یه در بزرگ سفیده... .
نگاهی به جایی که اشاره کرد انداختم و طبق عادت همیشگی دستم رو روی مینا حرکت دادم؛ با سستی در ماشین رو باز کردم که صدای خندهاش بلند شد:
-با این لباسها... .
سریع در رو بستم و منتظر ادامه حرفش نشدم، از حرفش دلخور نشدم تازه اولش بود!
خیابون شلوغی بود و ماشینهای فوقالعادهای توی جاده دیده میشدن؛ با حیرت گوشه لباسم رو بالا گرفتم و بدون نگاه کردن به اطراف، سریع از خیابون رد شدم و به طرف درب نقرهای رنگ رفتم، فکر میکردم کور رنگی مردها فقط برای رنگهایی در حیطه قرمز بود ولی انگار نه!
به سمت دیوار نما شده کج شدم و با استرس قلنج دستم رو شکوندم و آیفون رو زدم، بلافاصله صدای نازکی توی گوشم پیچید.
-بفرمایید.
پوست خشکشدهی لبم رو کندم و صدام ررو بلند کردم:
-با آقا هاکان کار داشتم.
لحظهای سکوت کرد و با گفتن جملهی "بیا داخل" در رو باز کرد.
جلیقهام رو به خودم فشردم و از حیاط خالی از گل و درخت گذشتم، حیاطی که فقط سنگریزه داشت!
نزدیک در که شدم صدای گریهای گوشم رو پر کرد و دلم فرو ریخت؛ با وحشت در رو هل دادم و آنیه رو روی زمین دیدم.
-انا حبیبتی... .
به طرفش دویدم و سریع بغلش کردم. با فاصله از مبل سلطنتی همون مدلهایی که خونه حاجی دیده میشد نشستم و به سردی سرامیکهای نقرهای رنگ توجهی نشون ندادم؛ لبخندی بیرمق روی لبهای خشکیدهام نشوندم و با ذوق آنیه رو روی دستم جابهجا کردم، از دلتنگی زیاد چارهای نداشتم در خودم حلش کنم و درمقابل گریههاش که در جواب بوسههای من بود لبخند که نه! قهقه بزنم.
رد اشک روی صورتش خودنمایی میکرد و قلبم رو میفشرد، دستی به لباسهای جدیدش کشیدم و از جا بلند شدم. نگاه کنجکاوش توی صورتم میچرخید و به دستم چنگ مینداخت.
با بغض گهواره وار تکونش دادم و ل*ب زدم:
-آنیهی مادر نبود، مادرش گمشده بود تو بیابون، تا چشم مینداخت هیچی نبود، همه جهتها یکی بود و از هر طرفی میرفت دیگه براش فرقی نداشت... .
-اشتباه میکنی مورچه! فرق که زیاد داشت!
پینوشت: فضاسازی و کشمکشهای این پارت خیلی خوب بود. برا مثال وقتی راننده میخواست شیشه رو بالا ببره یا کشمکش آلا با خودش سر لباساش طبیعی بودن. فضاسازی و القای فضای غمانگیز به خوبی به خواننده القا شد. وقتی الا وارد یک محیط جدید شد توصیفات زیرپوستی اون خونه رو به خوبی انجام دادین.
ماشینهای فوقالعادهای توی جاده دیده میشدن
پیشنهاد میشه اینجا بجای لفظ فوقالعاده از "مدل بالا" استفاده کنین.
پارت ایراد نگارشی نداشت و پاراگراف بندی هم مرتب بود.
موفق باشید
ماشینهای فوقالعادهای توی جاده دیده میشدن
پیشنهاد میشه اینجا بجای لفظ فوقالعاده از "مدل بالا" استفاده کنین.
پارت ایراد نگارشی نداشت و پاراگراف بندی هم مرتب بود.
موفق باشید
آخرین ویرایش توسط مدیر: