تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد همراه نقد همراه رمان هکر هکتور دل ها | تینا اسعدی کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع Alien
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 587
  • پاسخ ها 11
وضعیت
موضوع بسته شده است.
"نقد پارت چهاردهم"
- نمی‌شه نمی‌شه به جان ما نمی‌شه.
دیوانه‌ای واسه خودش.(چیشد دقیقا؟ وقتی قراره از پار قبل شروع بشه نیاز هست درست توصیف کنین اینکه بیان با دوتا دیالوگ از این کشمکش رد بشین و نصفه ولش کنین اصلا کار درستی نیست کیفیت داستان میاد پایین!)
- چی‌شده اسکل می‌زنی؟
با دهن کجی نگاهم می‌کرد.(توصیفات بیشتری بیارین الان دقیقا کی همچین حرفی زد و این گفتگو مطعلق به چه کساییه؟)

  • چی؟ مثلاً باید می‌گفتی شنگول می‌زنم.(جمله اشتباهه اولش گفته چی سوال پرسیده و دوباره گفته باید میگفتی شنگول میزنم؟ حس میکنم جواب هر کدوم به سوالا ربط ندارن پس بهتره در جواب سوالا پاسخ بهتری بدن)
  • اون‌که کار هرروز تو هست ولی ازت انتظاری نمیره نگران نباش.
با چشمای که فقط یه معنی داشت بهم نگاه کرد.
-می‌کشمت.
اینم معنیش فقط با چاشنی جیغ.(خیلی کوتاه بود همینطور گنگ و مبهم اصلا معلوم نیست چه کسایی با هم صحبت کردن توصیفات و بیشتر کنین)
***

  • الو سلام.
  • بگو کارتو؟
  • هیچی افتادم یهو یاد تو.
  • خب بقیش؟
  • خوبی؟
  • ای ‌بد نیستم.
  • می‌شه ببینمت؟
  • من دنبال شر نیستم.
  • ببین شوخی نکن.
  • خیلیم جدی گفتم.
  • ببین گوش کن نه.
  • اینا همش حرف مفته.
  • دوست دا...
  • مگه خودت گوش کردی.
  • صبر کن.
  • مگه خودت صبر کردی یادته تو چجوری گوشی رو(،) روم قطع کردی؟
  • یهو... (.)
  • اَه بس کن این هندی بازیا چیه هان؟
-‌‌ اَه دلم رو شکستی من دیگه زنت نمی‌شم.
  • عرضم به حضورتون من دخترم.
  • آهان! پس نمی‌گیرمت و تو تا آخر عمر بیوه می‌مونی.
  • اولاً تو هنوز من رو نگرفتی پس بمیری هم واسم مهم نیست؛ دوماً نابغه تو با این هوشت باید می‌رفتی ناسا کار می‌کردی‌.
  • وقتش رو نداشتم.
  • نه این‌که(اینکه) داری گونی برنج از بالای کوه میاری پایین.
  • دلوی... .
قبل این‌که مورد عنایت فحش‌هاش قرار بگیرم تماس رو قطع کردم؛ داشتم می‌رفتم یه سری به شرکت بزنم بعدش برگردم خودم رو صدالبته چمدونم رو برای سفر برای جزایر هاوایی آماده کنم،(داشتم می‌رفتم یه سری به شرکت بزنم، این قسمت میتونه توصیفات بهتری داشته باشه اینکه دلوین کجا بود؟ و چطور اماده شد و سوار ماشین نشست؟ خیلی تند گذشته یه آدم توی دنیای واقعی انقدر سریع نمیتونه تلفن و قطع کنه از خونه بزنه بیرون و یهو به شرکت برسه خیلی غیر طبیعیه، پس سعی کنین توصیفات بهتری به کار ببرین و مکان‌ها رو بیان کنین) شما زیاد
حرفام رو جدی نگیرین من تا همین جاده چالوس هم نمی‌تونم برم والا صدای موزیکی که علاقه وافری بهش داشتم رو پلی کردم و همراه باهاش زیر لبی خوندم.(نباید کارکتر مستقیم با خواننده‌ها صحبت کنه خیلی کلیشه‌ای هست و دیگه چنین کاری کاربرد نداره)بهتره خود خواننده منظور دلوین رو متوجه بشه پس این قسمت رو یا حذف کتین یا تغییرش بدین که نشون نده کارکتر با خواننده‌ها مستقیم حرف میزنه)
دقیقاً معلوم نیست این پارت ادامه‌ی پارت قبل باشه چون هم بخاطر شروع با دیالوگ و همینطور توصیفات کم و اشاره نکردن به اطراف باعث گیجی مخاطب میشه، اینکه همچین پرشی رو انجام دادین واقعا به بدنه‌ی رمان آسیب میزنه.
اگر این دیالوگ‌ها ادامه‌ی وقتی که یاماچ وارد اتاق جلسه و حرف زدن با دلوین میشه باید بهتر توصیف بشه. از نظر باورپذیری باید بگم چطور ممکنه توی جلسه اینطور باهم صحبت کنن اگر افراد خیلی متشخصی هستن چه دلیلی داره توی چنین جمعی اینطوری صحبت کنن این نوع حرف زدن از دو آدم بالغ واقعا بعیده، مخاطب توقع نداره چنین ادم‌هایی مثل جوون‌های هیجده یا نوزده ساله رفتار کنن. در پارت‌های قبلی هم ذکر کردم که باید یک لحن گفتاری دقیق برای هر شخصیت استفاده بشه. چیزی که خیلی بد جلوه کرد اینکه اصلا به افراد داخل جلسه هیچ اهمیتی داده نشده! توقع چنین چیزی رو نداشتم یعنی دو تا آدم مهم فقط با خودشون درگیر هستن و کلکل می‌کنن بدون اینکه به دور و اطرافشون نگاه بندازن.
خیلی سریع از این اتفاق و کشمکش رد شدین و یک روز دیگه رو شروع کردین با رفتن مجدد دلوین به شرکت، توصیفات خیلی کمه نباید فقط بگین رفت به شرکت یا رفت بیرون! توصیف کنین بگین دلوین چه مسیری رو طی کرد از چه مکان‌هایی گذر کرده، هیچ تصویری در ذهن خواننده‌ها نیست هم از فضای شرکت هم خانه‌ی دلوین حداقل باید اشاره‌ای به جایی که زندگی می‌کنه بشه. برای نوشتن توصیفات می‌دونیم که اطلاعات ورودی از طریق چشمه، اما همیشه نیاز نیست همه‌ی توصیفات و از نگاه بیان کنیم میتوتیم از طریق بقیه‌ی حواس پنجگانه برای درک بیشتر خواننده‌ها استفاده کنیم.
بحث دیگه‌ای که هست راجع به دیالوک‌ها و مونولوگ‌هاست
این پارت تعداد دیالوگ‌هایش بیشتر از مونولوگ‌ها بود، اما باید مونولوگ‌ها بخش بیشتری از دیالوگ‌ها رو داشته باشند از اونجا که مونولوگ‌ها شامل توصیفات پنجگانه هم میشن سعی کنین به توصیفات بپردازین.
صحبت تلفنی معلوم نیست با چه شخصی بوده دلوین با کی حرف میزده یا در را*بطه با چه موضوعی بوده باید این حرف زدن روشن‌تر بیان بشه تا مخاطب احساس گیجی نکنه
رعایت نکردن نکته‌ها و ارکان باعث میشه خواننده‌ها ترغیب به خوندن نشه برای همین سعی کنین این بحث تلفنی رو جذاب و با جزئیات بیشتری بنویسین برای مثال در حین صحبت دلوین کجا بوده در حال چکاری و چه حسی داشته عصبی بوده یا ناراحت؟ خونسرد بوده یا بی تفاوت؟ همه‌ی اینها باید توی این قسمت اضافه بشن.
نیم فاصله‌ها:
نمی‌شه❌
نمیشه✔️
چی‌شده ❌
چیشده✔️

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
"نقد پارت پانزدهم"
" آهنگ استرسی از سارا سی اچ"

تو رو بخشیدمت هر بار ولی اینبار رو نمیشه
داره نم نم میاد اشک‌هام مثله بارون رو شیشه
می‌شه به‌راحتی بهت بگم برو
یا عین یه لباس عوض کنم تورو
ولی ته دلم یک خورده احساسه
که بوی عطره تو هنوزم میشناسه
به لطف تو شدم یه آدم استرسی
از این به بد فقط تو باید به دادم برسی
نشد یک شب راحت سرم رو بالش بزارم
توو زندگیم منه دیونه کیو جز تو دارم کنارم

می‌بخشمت فقط می خوام باشی تو زندگیم کناره تو دربره خستگیم
این آخرین فرصت قدر بدون حسرت من به دلت نمونه
مهم ترین تصمیم تو زندگیت بگیر بازم من دیونه رو ببین
که بی شک و شبهه ای حتی گلایه‌ای قلب من باهات می مونه
به لطف تو شدم یه آدم استرسی
از این به بعد فقط تو باید به دادم برسی
نشد یه شب راحت سرم رو بالش بزارم
تو زندگیم من دیوونه کیو جز تو دارم کنارم"


رسیدم شرکت ماشین رو تو پارکینگ پارک کردم و پیداه(پیاده) شدم قفلش کردم بعدم که طرف آسانسور پارکینگ راه افتادم دکمه طبقه چهار رو زدم و منتظر موندم که با صدای تیک آسانسور بیرون اومدم که کاش نمی‌اومدم وا یعنی دهنم باز مونده بود رسماً یه صحنه‌ای بود که بیاین و ببینین.
همه کسایی که کارهاشون خوب بود داشتن به طبقه سه که اونم مال ما بود می‌رفتن بقیه هم تو همین‌جا باقی مونده بودن وا منشی‌ایم چیدار هم داره می‌ره.
- آهای چیدار یه لحظه بیا ببینم.
به طرفم قدم برداشت.

  • بله خانم.
  • این‌جا(اینجا✓) چه خبره؟
  • والاه(والا) خانم از اون‌جایی( اون جایی✓) که آقای Binici یکی از سهام‌داران هستن دستور دادند که کسایی که کار بلدن برن طبقه سه و بقیه تو چهار باقی می‌مونند.(بقیع تو چهار باقی بمونند!✓)
چی؟ یعنی منم هویج!(بیشتر درباره احساسات دلوین توصیف بشه)
- درسته ایشون سهام دار هستن ولی سهم ایشون فقط بیست و پنج درصد هست!
نصف بیشتر پارت فقط آهنگ بود و بقیش راجع به رفتن دلوین به شرکت هست وقتی دلوین به شرکت میره و بعد از سوار شدن اسانسور و دیدن اینکه کارکنان درحال جابه‌جایی هستن وقتی که دلوین از ماشین پیاده میشه و سوار اسانسور باید یه چند دقیقه طول بکشه چون داره به طبقهٔ چهارم میره پس نباید سر یک ثانیه برسه؟! باورپذیری کمی داره پس وقتی توی اسانسور هست میتونه کمی ذهنش درگیر باشه یا درحال فکر کردن نمیشه بدون هیچ توصیفی سریع وارد یک جریان دیگه بشین پس سعی کنین توصیفات اضافه کنین میتونین راگع به نوع ایستادن دلوین هم اشاره کنین. وقتی که دلوین به طبقهٔ چهارم میرسه شما فقط نگین تعجب کردم باید بیانش کنین اونم با استفاده از حالت چهره یا حالت دست و پا همه‌ی این جزئیات برای ارتباط بهتر خواننده با کارکتر هست. کارگتر باید بفهمه که دلوین هم عصبانی هست هم متعجب از وضعی که بدون هماهنگی با اون ایجاد شده چون شخصیت خشنی قراره داشته باشه از اون جایی که یک خلافکار هست خواننده توقع داره به صورت جدی‌تر پی انفاقات و جریانات رو بگیره پس یک محور مشخص برای دلوین پیدا کنین.
جز این قسمت نیاز هست که به توصیفات بیشتری راجع به داخل شرکت بپردازین اینکه چه دیزاین و حالتی داره وقتی رئیس دلوین هست، در این موارد باید دقت بشه.

دیالوگ و مونولوگ‌ها:
اندازه دیالوگ‌ها بیشتر بود در صورتی که باید اندازهٔ مونلوگ بیشتر باشه، پس باید مونولوگ‌ها بیشتر بشند علت کوتاه شدنشون کم توضیح دادن و ننوشتن توصیفات هست.
وقتی دیالوگ مینویسین برای اینکه از حالت رباتی دربیاد باید توصیفات حالت بدن و دست و همینطور چهره رو بینشون جا بدین به جز چهره، احساسات کارکترها به همون اندازه مهمه پس باید همه‌ی موارد رو رعایت کنین.

علائم نگارشی و غلط املایی:
پیداه ❌
پیاده ✔️

نیم فاصله:
اون‌جایی ❌
اون جایی✔️
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا