تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

نقد همراه نقد همراه رمان BiJoU| 5_oh کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • شروع کننده موضوع تاسیـان
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 151
  • پاسخ ها 3
وضعیت
موضوع بسته شده است.
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
2,560
6,444
193
با یاد اوس کریم
65957_36b261020a4d392d31790cf747718fa2.png


با عرض درود و وقت بخیری خدمت نویسنده ارجمند
اثر شما طبق چهارچوب و اصول نقد همراه توسط منتقد: @ناسـور
پارت‌به‌پارت نقد می‌شود و پست‌های نقد توسط شخص منتقد در همین تاپیک ارسال می‌شود.

پیش از شروع نقد خواهش‌مندیم تاپیک قوانین نقد همراه را مطالعه کنید؛
?قوانین نقد همراه

برای پیشگیری از هرگونه اسپم و ... درصورت بروز هرگونه پرسش، سوال خود را در گپ اختصاصی منتقد خود یا تاپیک زیر مطرح کنید؛
?تاپیک پرسش و پاسخ تالار نقد

درصورتی تمایل به پیشنهاد و انتقاد از روند نقد خود و تالار نقد در تاپیک زیر مطرح کنید؛


?تاپیک انتقادات و پیشنهادات تالار نقد
به امید موفقیت روز افزون شما
تیم مدیریت تالار نقد

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
2,560
6,444
193
نام رمان: oh_5
نام نویسنده: نگین قاسم‌پور @BiJoU
ژانر: معمایی، جنایی
خلاصه:
در کوچه پس کوچه‌های تقدیر، مردی از شانه‌ی شرافت پا به صحنه می‌گذارد.
مردی که نجوای خوش را در غرش اسلحه و ظرافت را ماشه‌ی کلت کمری‌اش می‌بیند.
کاراگاهی از دایره‌ی جنایی که خاطراتش را مورد هدف تک تیرانداز معکوسش قرار می‌دهد.
برای مطالعه رمان کلیک کنید!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Mar
2,560
6,444
193
با یاد اوس کریم
نقد همراه رمان 5 oh
10 ده پارت اول

نقد سطحی؛
-ایرادات نگارشی
آب‌دیده✔️
قهوه‌ساز✔️
اثاثیه‌اش✔️
مطلقاً✔️
- همیشه اولین کسی که مظنون هست خانواده مقتوله...
بعد از استفاده از سه نقطه در پایان جمله علائم نگارشی فراموش نشه.
همیشه اولین کسی که مظنون هست خانواده مقتوله... .✔️
یا
همیشه اولین کسی که مظنون هست خانواده مقتوله... !✔️
- یعنی تو فکر می‌کنی که...
یعنی تو فکر می‌کنی که... !✔️
نمی‌تونم✔️
- دنبالم بیا...
دنبالم بیا... .✔️
نمی‌خواید✔️
نفرت‌انگیز...با نگاه خشک
در بدنه متن استفاده از سه نقطه مجاز نیست... فقط در دیالوگ
بجاش می‌تونید از نقطه ویرگول یا ویرگول استفاده کنید.
نفرت‌انگیز؛ با نگاه خشک✔️
می‌تونیم✔️
نه ریشه... .✔️
موقعیت، کالیفرنیا ساعت 03:15 دقیقه‌ی بامداد
ساعت و تاریخ در رمان به صورت رقمی نوته نمی‌شه.
ساعت سه و پانزده دقیقه بامداد✔️


- پیشنهاد جملات و کلمات جایگزین
خب از اونجایی که ژانر‌های انتخابیتون معمایی و جنایی هست فضای نوشتتون هم سنگینی و حالت ملموس معما‌گونه رو به مخاطب القا می‌کنه متنها دو جا با استفاده از کلماتی نظیر "چهره‌ای پوکر" و "چشمی اف اف" به فضای رمانتون آسیب زدید. استفاده از این کلمات و مثال‌های مشابه باعث دور شدن مخاطب از فضای جنایی رمان و تمرکز روی موارد غیر ضروری می‌شه. لذا برای جایگزین می‌تونید برای عبارت اول:
کلافه، لیوان را به میز کوبید و بر روی صندلی ولو شد.
و برای عبارت دوم:
کارت شناسایی‌ام را مقابل چشمی آیفون گرفتم.
اینجا پیشنهادم اینه که از عبارت دیدرس نگاهم استفاده بشه.
شان پشت سرم تقلیدوار راه می‌آمد

زمزمه‌وار گفتا
این دو عبارت در یک پاراگراف از رمانتون اومده و آوای بافت رو بهم زده... پیشنهادم برای این بخش اینه که بجای عبارت پایانی بنویسید:
شان لبش را کنار گوشم آورد و زمزمه کرد:

- دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها
+ نمای کلی
مونولوگ‌ها بار توصیفی داشت و تعادل بین اندازه مونولوگ و دیالوگ به خوبی رعایتشده بود. در را*بطه با توصیفاتش جلوتر صحبت می‌کنیم... باورپذیری دیالوگ خیلی وب بود و دیالوگ‌ها بار علمی داشتن. مشابه بسیاری از رمان‌های هم‌ژانر که مبحث معمای داستان رو به زور در دیالوگ@ها به خرد مخاطب می‌دن نبود و به نحوی شما ذهن خواننده رو برای ابهام سازی و رفع ابهام باز گذاشتید.
بافت دیالوگ محاوره بود و تعادلش به خوبی رعایت شده بود بجز در این دیالوگ.
- کاراگاه مایکل جونز هستم و به خاطر ندارم به شما اجازه داده باشم بنده را مایک خطاب کنید!
اینجا لفظ "را" بافت رو خر*اب کرد و به چشم میومد... می‌تونید با" رو" جایگزینش کنید.

‌+ هم‌خوانی با رمان
بله؛ کل دیالوگ‌ها در محور خواسته نویسنده و ابهام سازی پیش می‌ره و کاملا با رمان هم‌خوانی داره... به طوری که اگه دو، سه تا دیالوگ رو پشت هم بذاریم و بدون دیالوگ قضاوت کنیم میشه گفت رمان جنایی و معمایی هست ولی نقدی که اینجا وارده کاملا توصیفی بودن دیالوگ و مونولوگ‌ها هست. اگه بخوایم مبحث "لحن دیالوگ" رو برسی کنیم می‌بینیم که یه جورایی همه دیالوگ‌ها شبیه هم هستن و طوری نیست که حس بشه اشخاص مختلفی دارن دیالوگ رو بیان می‌کنن... پیشنهادم برای این قسمت استفاده از تیکه کلام و گویش‌های مختلفه... حتی برای شخصیتی میتونید بافت رو بشکونید و ادبی حرف بزنید! و مثال‌های مشابه... .
- ایراداتی که به بافت، زاویه‌دید، زمان روایت و... صدمه زده
در ابتدای رمان(پارت 1 و ده خط اول پارت 2) رمان از زاویه دید سوم شخص محدود بیان می‌شد... بعد یهو وسط جمله تغییر پیدا کرد به اول شخص و از نگاه کاراگاه ادامه پیدا کرد تا پارت 12 بعد از حدودا 14 خط دوباره شیفت داد به سوم شخص محدود! این شکستگی بزرگ بافت آسیب خیلی زیادی به رمانتون زد... اونجایی که مخاطب متوجه این اشتباه بشه با موشکافی می‌گرده دنبال ریشه و مکان دقیق شکستگی رو پیدا می‌کنه و القصه... به شدت دفع مخاطب داره. یا کل رمان رو اول شخص تایپ کنید(پیشنهاد بنده هم همینه) یا کلش رو سوم شخص محدود تایپ کنید.

نقد پی‌نوشت؛
- عناصر اصلی
+ فضا
در این قسمت می‌شه گفت خیلی خوب عمل کردید... در جای جای مختلف رمان اون حس و حال و فضای جنایی و معمایی رمان حس می‌شد و درکش برای خواننده ملموس بود.منتها نکاتی رو باید در قسمت شخصیت پردازی رعایت کنید که جلوتر بهتون می‌گم. ممکنه نظراتی همانند تعدد توصیفات و زیادبودنشون از جانب خواننده به گوشتون بخوره. باید بهتون بگم که کمی صبوری کنید. رمان‌های معمایی و جنایی باید از رملن‌هایی با ژانر‌های دیگه سیر توصیفاتش بیشتر باشه چون خواننده پویایی ذهنش با شنیدن ژانر معمایی فعال می‌شه در به در دنبال اطلاعات هست و شما با سیر توصیفات و یا کمتر کردنشون آسیب‌هایی به فضای غیر روتین می‌زنید که وقتی وارد بخش میانه رمانتون شدید متوجه میشید که برگشت ناپذیر هستن. پس جایی از توصیفات و کنترل فضا دریغ نکنید.
+ کارکتریزیشن
نقدی که در این پارت به رمانتون وارده کمالگرایی در شخصیت پردازی هست. "چشم‌های نافذ مشکی که چشمی توان خیره ماندن در آن را نداشت، قد بلند و هی*کل ورزیده در حرفه‌ای که داشتم تاثیر خوبی داشت" این جمله‌ها در قسمت ابتدایی رمانتون و جمله‌های مشابهش در جای جای رمانتون به چشم می‌خورد. اینکه به اصطلاح یک شخصیت همه چیز تموم باشه اصلا بد نیست ولی باید به خواننده هم فکر بشه. وقتی خواننده با سیر توصیفات و شخصیت پردازی کمالگرایانه روبرو می‌شه چشمش به دنبال ضعف در رفتار شخصیت می‌گرده. همون‌طور که در زندگی واقعی هیچ شخصیتی کامل نیست در رمانم همین رکن باید حفظ بشه. یک کلام... از بیان ضعف کاراکتر نترسید چون نه تنها ایراد نداره بلکه نزدیکی و اخت گرفتن خواننده رو هم به دنبالش داره.
نقد دیگه در این قسمت اینه که نویسنده حول محور کاراکتر اصلی شخصیت پردازی کرده و بقیه شخصیت‌ها هیچ... منظور از شخصیت پردازی فقط توصیف لباس و چهره و اینا نیست منظور خلق و خو و رفتار کاراکتر‌هاست. برای مثال وقتی کاراگاه با خاندان مورفی برخورد در اون صحنه ما میتونیم بگیم شخصیت پردازی ضعیف بود... چرا که نه از چهره یا خود کاراکتر‌ه اطلاعات داشتیم و نه اون فضای اشرافی به خواننده منتقل شد.
- عناصر میانی
+ سیر
به دلیل زیاد بودن توصیفات ما کمی به کند شدن سیر برخوردیم که طبیعی هم هست و هنوز جای برسی داره. توصیه من برای کنترل این قسمت اینه که توصیفات تدریجی به خواننده بشه.مثلا وقتی وارد یه صحنه یا فضای جدید میشیم از اول نیاد توصیفات پشت هم به خورد خواننده داده بشه. بلکه میتونه در بین دیالوگ، مونولوگ یا بدنه رمان داده بشه.

- میزان پرداخت
در این مبحث ما ضعفی که می‌بینیم اینه که در مواجهه با صحنه های جدید توصیفات مکان کاملی رو نداریم. هدف از توصیف مکان صرفا رنگ و جنس صندلی نیست؛ زاویه نگرش بازتر بشه و جوری به صحنه پرداخته بشه که خواننده حس این رو نداشته باشه که در یک فضای خلا داره رمان رو می‌خونه و درکی که از فضا و صحنه پیدا میکنه باعث می‌شه که خودش رو جای کاراکتر‌های مختلف بذاره و حس همزاد پنداری فعال بشه.

موفق باشید
از این به بعد نقد پارت به پارت هست. نویسنده عزیز زین پس پس از پارت‌گذاری در گپ نقد همراه به بنده اطلاع بدین.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,044
3,759
148
18
بسم‌تعالی
نقد همراه اثر شما اتمام یافت‼
علت: عدم پارت‌گذاری نویسنده


۶ خرداد ۱۴۰۱
مدیریت تالار نقد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا