اینطور که وقتی پدر نیمور در حال سفر به قطب جنوب بود، کشتی اش در میان تکه یخی گیر کرد که آتلانتیس در زیر آن قرار داشت، برای همین او از مواد منفجره استفاده کرد و اینکارش باعث آسیب به آتلانتیس شد. برای همین پادشاه آتلانتیس دخترش رو فرستاد که ببینه چی شده و وقتی شاهزاده فن، به سطح آب رفت، توسط خدمه کشتی دستگیر شد. اینطور بود که پدر و مادر نیمور برای اولین بار همو دیدن و عاشق هم شدند. بعد از چند هفته پدر شاهزاده فن افرادی رو برای پیدا کردن دخترش فرستاد، و آنها تمامی خدمه ی کشتی و ناخدا رو کشتند و بعد از اینکه شاهزاده به آتلانتیس برگشت. بعد از چند وقت نیمور که یه دو رگه ی انسان و اتلانتیسی بود به دنیا اومد.
آخرین ویرایش توسط مدیر: