تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

[ نیمکت چوبـی ادبـیات _ الـــهـــام ]

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
Jun
3,719
2,015
193
چه نامی می‌تونه گویای چیزی باشه که هستی؟
مسکوت‌ترین گریان

ژانرت چیه؟ تراژدی، اجتماعی

عنوان فصل‌های زندگیت چیه؟

  1. درد مطلق
  2. سیاهی چشمانش
  3. فراق و انتظار
  4. رنج و سکوت
عکس روی جلد و پیشگفتارت؟
IMG_20211018_035404.jpg

سکوت کن، سکوتت می‌شود فریاد، می‌شود رنج، و امان از روزی که آیندگان بخوانند حکایت سکوتت را... .

آیا افراد به خوندنت جلب میشن، این جلب شدن چه جوریه؟ بله، نمیدونم

سه جمله اول و سه جمله آخر کتابت رو بگو؟ سه جمله اول: هیچ‌وقت دلم نمی‌خواهد یادت را با عشقت عوض کنم!
در انتظار ماندن عیبی ندارد، ولی حداقل بگو تا کبوتر‌ها خبر از یارت بیاورند.
هیچ‌وقت فراموشم نمی‌شود آن تحقیر‌های بی‌پایان را... .
سه جمله آخر: حال خوشحالی؟ حال که دیگر به جز چند قطره اشک چیزی ازم باقی نمانده خوشحالی؟
می‌دانم برایت ارزشی ندارم ولی لااقل مرا از زیر این تازیانه‌ها بیرون بکش!
می‌گفت تا وقتی نانت می‌دهم حق زبان درازی نداری، حال سال‌هاست نانش می‌دهم و هنوز
زیر بار حرف‌هایش کمرم خم می‌شود!

نوشتن کدوم فصل‌ها از سایر فصول دشوارتر خواهد بود؟ فصل آخر، رنج و سکوت

کدام فصل‌ها را می‌خواهید از کتاب حذف کنید؟ فصل دوم، سیاهی چشمانش

وقتی اشخاصی تو رو از اول تا آخر بخونن، فکر میکنی چه نظری دارن؟ نمیدونم شاید ترحم

بنظرت چند نفر تو رو میپسندن و با چه سلیقه‌ای؟ خیلی زیاد، نمیدونم

اگر بخوای صفحه اول کتاب چیزی نوشته بشه و اون رو به چه کسی به جز پدر، مادر، خواهر، برادر، تقدیم می‌کنی؟ یه نفر خاص؟ به همونی که هرشب به یادشم...

اگر بخوای یک بیت در صفحات نخست نوشته بشکه گویای حالت باشه اون چیه؟ گر هزار بار آمدی و نبودم
باز بیا و بنشین تا بیایم


دوست داری اولین نفر کی بخوندت؟ یه آدمی که مثل خودم باشه

اگر بخوای این کتاب رو به پنج نفر تقدیم کنی اون‌ها چه کسانی هستند؟ مادرم، همون، خواهرم پانیسا که ۳ سالشه همین.

شخصیت‌های اصلی کتاب؟ خودم، همون، مامانم، پدرم، خواهرم آویسا.

تو، به عنوان یک شخص ثالث، شخص اول داستان رو که خودت باشی چطور میبینی؟ یک آدم ضعیف و مظلوم.

از کدوم شخصیت اول بدت میاد؟ خودم

دوست داری کدوم یک از اتفاق‌های توی داستان رو حذف کنی؟
جواب این رو میدونم ولی دوست ندارم بگم.

فرد مورد علاقت توی داستان؟ به جز خانواده و فامیل؟ همون...

یکی از ماجراهایی که توی داستان دوست داری رو تعریف کن؟ وقتی برای اولین بار از این زندگی خسته شدم و نماز خوندم، من از ۹ سالگی نماز نخونده بودم و اون حس خیلی برام آرامش‌بخش بود.

قیمت کتابت چنده؟ مجانی

ممکنه بهش مجوز ندن؟ چرا؟ بله صد در صد نمیدن، خب شاید هنوز اون قدر که باید این حرف‌هایی که نوشتم برای همه هضم نشه?

اسم مستعار انتخاب میکنی برای نویسنده یا نه؟ خیر
از کتابت راضی هستی؟ بله

اتاق شخصیت اول داستان رو تعریف کن؟ تم سبز و کرمی داره، توش شمع روشن میکنم، همیشه گرم نگهش میدارم و پر از کتاب میکنم تو اتاق.

یک جمله خطاب به کتاب و نویسنده بگو؟ این زندگی خیلی سخته

اگر یک نفر این کتاب رو بخره، اولین جمله‌ای که بعد از تمومش شدنش میگه ممکنه چی باشه؟ چه سرگذشتی داشت!

برای نوشتن از کسی هم کمک میگیری؟ اون فرد کیه؟ نه

یک اتفاق که دوست داری واست توی داستان زندگیت بیفته و هنوز رخ نداده را تعریف کن با همه جزئیات؟ هست ولی نمیدونم چیه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
685
727
118
آغو*ش خود ⁦;)⁩
وضعیت پروفایل
از آیینه بپرس، نام نجات ‌دهنده ‌ات را...
1. چه عنوانی می تونه گویای چیزی باشه که هستی؟

سمفونی قلم.

2. ژانرت چیه؟

انگیزشی، معمایی، هیجانی!

3. عنوان فصل های زندگيت چیه؟

۱. ماشه رو نکش
۲. به هدف نگاه کنی
۳. حالا شلیک کن



4. عکس روی جلد و پیش گفتارت چطور؟


b42157cdf0de005d18512d2e7bed2b5f.jpg


شلیک کردن کار آسانی نیست مراقب باش بی دلیل هدف را نشانه نگیری که در آن صورت خودت از بین خواهی رفت!


5. آیا افراد به خوندنت جلب می شن، این جلب شدن چجوريه؟

فکر کنم، چون مردم دنبال چیزهایی میرن که ذهنیات و هوش اون ها رو به چالش می‌کشه.

6. سه جمله اول و سه جمله آخر كتابت رو بگو؟
سه جمله اول:
۱. با عقل و منطق تصمیم بگیر
۲. زیاده روی در هر چیزی نکن.
۳. ارزش هات رو پیدا کن.

سه جمله آخر:
۱. به خودت افتخار کن.
۲. از زندگی درس بگیر.
۳. خوشحالم از اینکه برام وقت گذاشتی.



7. نوشتن کدوم فصل ها از سایر فصول دشوارتر بود؟

فصل دوم نگاه کردن به هدف.
چون انقدر تمرین و دقت می‌خواد که بعد از اشتباه های مکرر بلاخره بتونی با شلیک کردن چیزی که می‌خوای رو به دست بیاری.


8. کدام فصل ها را می خواهيد از کتاب حذف کنید؟

هیچ کدوم

۹. وقتی اشخاصی تو رو از اول تا آخر بخونن، فکر می کنی چه نظري دارن؟
نظر اون ها:
- تموم شد؟واقعا تاثیر گذار بود.
البته فعلا داغن بعد بگذره تازه میفهمن چی خوندن.
اینکه آدم ها گاهی چقدر در دل معماها سختی هایی هم میکشن اما درس های بزرگی هم میگیرن.


10.بنظرت چند نفر تو رو مي پسندن و با چه سليقه اي؟

بیشتر افرادی که شخصیت آروم و مبهمی دارن.
البته که دیگه هیچ چیز غیر قابل پیش بینی نیست.


11.اگر بخواي صفحه اول كتاب چيزي نوشته بشه و اون رو به چه كسي به جز پدر، مادر، خواهر و برادر تقديم مي كني؟ يه نفر خاص؟
به خالم چون همه جوره همراه و حامی منه.

12.اگر بخواي يك بيت در صفحات نخست نوشته بشه كه گوياي حالت باشه، اون چيه؟

ماموریت تو در زندگی تغییر جهان نیست.
تو مأمور تغییر خویشتنی،
و تمام راه حال ها درون توست...


13.دوست داري اولين نفر چه كسي بخوندت؟

شخص خاصی مد نظر نیست، هرکس که به دلش بشینم مسلما خوشحالم می‌کنه.

14.اگر بخواي كتاب رو به پنج نفر تقديم كني، اونها كي هستن؟

@سایــه
@نیـاز
@Umbra
@تِلـمـآ
و یک نفر دیگه که بدونم واقعا در شرایطی هستش که به این کتاب نیاز داره.


15.شخصيت هاي اصلي اين كتاب؟

خانوادم ولی، فقط می‌دونم مهکامه قاتل خواهد بود.?


16.تو ، بعنوان يه شخص ثالث، شخص اول داستان رو كه خودت باشي چجور آدمي مي بيني؟

یه فرد مرموز که هر حرکتش آدم و شگفت زده می‌کنه، در عین حال استوار و ثابت قدم!

17.از كدوم خصوصيت شخص اول بدت مياد؟

اینکه بیش از حد غیر قابل پیش بینی می‌تونه باشه!


18.دوست داري كدوم يك از اتفاق هاي توي داستان رو حذف كني؟

این کارو نمیکنم چون می‌خوام خواننده با خوندن اون ها متوجه ی تصمیم افراد برای اتفاق ها و تلفات جبران ناپذیرش بشه.


19.فرد موردعلاقه ات توي داستان چيه؟ بغير از خانواده و فاميل؟

خود اون فرد و دوستانش.

20.يكي از ماجراهايي كه توي داستان دوست داري رو تعريف كن.

تمام ماجراها خاص هستن
طولانی و غیر قابل تعریف.


21.قيمت کتابت چنده؟!

نمی‌دونم ولی تخفیف میدم مشتری بشن

22.ممكنه بهش مجوز چاپ ندن؟ چرا؟

نه، چون شهر و به آتیش میکشم!
ولی جدی حتما مجوز میدن چون شاید درس عبرت و تجربه های زیادی می‌تونه داشته باشه.



23.اسم مستعار انتخاب ميكني براي نويسنده يانه؟ اگه اسم مستعار انتخاب كني اون رو چي ميگذاري؟

نه چون به شخصه اعتقاد دارم با هویت خودت معروف بشی و یا شکست بخوری خیلی بهتر از اینه که اسمی داشته باشی که باهاش خو نگرفته باشی.

24.از كتابت راضي هستي؟

عشق اولمه، اصلا مگه میشه.

25.اتاق شخصيت اول داستان رو توصيف كن؟

دیوار کاهگلی، تخت یک نفره که کنارش پنجره باشه، بوی نم بارون اونجا بپیچه، شب ها یه چراغ نفتی روی میز کنار تختش روشن باشه.
پریز برق هم همونجا باشه که چه بهتر!


26.يک جمله خطاب به كتاب و نويسنده اش بگو.

مطمئن باش تو خاص ترین فردی هستی که تونست این کتاب و شخصیت هاش رو بنویسه، شاید راه سختی پیش رو داشته باشی ولی می‌دونی که بلاخره به ثمر میرسه


27.اگر یک نفر اين كتاب رو بخره، اولين جمله اي كه بعد از تمومش شدنش ميگه ممكنه چي باشه؟

بلاخره می‌تونم یه نفس راحت بکشم!


28.براي نوشتن اين كتاب از كسي كمك هم مي گيري؟ اون فرد چه کسی هست؟

نه چون می‌خوام همه ی وجودش متعلق به خودم باشه بدون ذره ای کمک، ولی از فرهنگ لغت یار همیشگی حتما استفاده می‌کنم.

29.يک اتفاق كه دوست داري واست توي داستان زندگيت بيفته و هنوز رخ نداده رو تعريف كن. با همه جزئيات

اینکه اون فرد روزی به اهدافش برسه! اینکه رمان هاش بتونه حداقل یک نفر و از مسیر تباهی نجات بده.
و بیهوده خونده و کنار گذاشته نشه.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا