1. چه عنوانی می تونه گویای چیزی باشه که هستی؟
سمفونی قلم.
2. ژانرت چیه؟
انگیزشی، معمایی، هیجانی!
3. عنوان فصل های زندگيت چیه؟
۱. ماشه رو نکش
۲. به هدف نگاه کنی
۳. حالا شلیک کن
4. عکس روی جلد و پیش گفتارت چطور؟
شلیک کردن کار آسانی نیست مراقب باش بی دلیل هدف را نشانه نگیری که در آن صورت خودت از بین خواهی رفت!
5. آیا افراد به خوندنت جلب می شن، این جلب شدن چجوريه؟
فکر کنم، چون مردم دنبال چیزهایی میرن که ذهنیات و هوش اون ها رو به چالش میکشه.
6. سه جمله اول و سه جمله آخر كتابت رو بگو؟
سه جمله اول:
۱. با عقل و منطق تصمیم بگیر
۲. زیاده روی در هر چیزی نکن.
۳. ارزش هات رو پیدا کن.
سه جمله آخر:
۱. به خودت افتخار کن.
۲. از زندگی درس بگیر.
۳. خوشحالم از اینکه برام وقت گذاشتی.
7. نوشتن کدوم فصل ها از سایر فصول دشوارتر بود؟
فصل دوم نگاه کردن به هدف.
چون انقدر تمرین و دقت میخواد که بعد از اشتباه های مکرر بلاخره بتونی با شلیک کردن چیزی که میخوای رو به دست بیاری.
8. کدام فصل ها را می خواهيد از کتاب حذف کنید؟
هیچ کدوم
۹. وقتی اشخاصی تو رو از اول تا آخر بخونن، فکر می کنی چه نظري دارن؟
نظر اون ها:
- تموم شد؟واقعا تاثیر گذار بود.
البته فعلا داغن بعد بگذره تازه میفهمن چی خوندن.
اینکه آدم ها گاهی چقدر در دل معماها سختی هایی هم میکشن اما درس های بزرگی هم میگیرن.
10.بنظرت چند نفر تو رو مي پسندن و با چه سليقه اي؟
بیشتر افرادی که شخصیت آروم و مبهمی دارن.
البته که دیگه هیچ چیز غیر قابل پیش بینی نیست.
11.اگر بخواي صفحه اول كتاب چيزي نوشته بشه و اون رو به چه كسي به جز پدر، مادر، خواهر و برادر تقديم مي كني؟ يه نفر خاص؟
به خالم چون همه جوره همراه و حامی منه.
12.اگر بخواي يك بيت در صفحات نخست نوشته بشه كه گوياي حالت باشه، اون چيه؟
ماموریت تو در زندگی تغییر جهان نیست.
تو مأمور تغییر خویشتنی،
و تمام راه حال ها درون توست...
13.دوست داري اولين نفر چه كسي بخوندت؟
شخص خاصی مد نظر نیست، هرکس که به دلش بشینم مسلما خوشحالم میکنه.
14.اگر بخواي كتاب رو به پنج نفر تقديم كني، اونها كي هستن؟
@سایــه
@نیـاز
@Umbra
@تِلـمـآ
و یک نفر دیگه که بدونم واقعا در شرایطی هستش که به این کتاب نیاز داره.
15.شخصيت هاي اصلي اين كتاب؟
خانوادم ولی، فقط میدونم مهکامه قاتل خواهد بود.?
16.تو ، بعنوان يه شخص ثالث، شخص اول داستان رو كه خودت باشي چجور آدمي مي بيني؟
یه فرد مرموز که هر حرکتش آدم و شگفت زده میکنه، در عین حال استوار و ثابت قدم!
17.از كدوم خصوصيت شخص اول بدت مياد؟
اینکه بیش از حد غیر قابل پیش بینی میتونه باشه!
18.دوست داري كدوم يك از اتفاق هاي توي داستان رو حذف كني؟
این کارو نمیکنم چون میخوام خواننده با خوندن اون ها متوجه ی تصمیم افراد برای اتفاق ها و تلفات جبران ناپذیرش بشه.
19.فرد موردعلاقه ات توي داستان چيه؟ بغير از خانواده و فاميل؟
خود اون فرد و دوستانش.
20.يكي از ماجراهايي كه توي داستان دوست داري رو تعريف كن.
تمام ماجراها خاص هستن
طولانی و غیر قابل تعریف.
21.قيمت کتابت چنده؟!
نمیدونم ولی تخفیف میدم مشتری بشن
22.ممكنه بهش مجوز چاپ ندن؟ چرا؟
نه، چون شهر و به آتیش میکشم!
ولی جدی حتما مجوز میدن چون شاید درس عبرت و تجربه های زیادی میتونه داشته باشه.
23.اسم مستعار انتخاب ميكني براي نويسنده يانه؟ اگه اسم مستعار انتخاب كني اون رو چي ميگذاري؟
نه چون به شخصه اعتقاد دارم با هویت خودت معروف بشی و یا شکست بخوری خیلی بهتر از اینه که اسمی داشته باشی که باهاش خو نگرفته باشی.
24.از كتابت راضي هستي؟
عشق اولمه، اصلا مگه میشه.
25.اتاق شخصيت اول داستان رو توصيف كن؟
دیوار کاهگلی، تخت یک نفره که کنارش پنجره باشه، بوی نم بارون اونجا بپیچه، شب ها یه چراغ نفتی روی میز کنار تختش روشن باشه.
پریز برق هم همونجا باشه که چه بهتر!
26.يک جمله خطاب به كتاب و نويسنده اش بگو.
مطمئن باش تو خاص ترین فردی هستی که تونست این کتاب و شخصیت هاش رو بنویسه، شاید راه سختی پیش رو داشته باشی ولی میدونی که بلاخره به ثمر میرسه
27.اگر یک نفر اين كتاب رو بخره، اولين جمله اي كه بعد از تمومش شدنش ميگه ممكنه چي باشه؟
بلاخره میتونم یه نفس راحت بکشم!
28.براي نوشتن اين كتاب از كسي كمك هم مي گيري؟ اون فرد چه کسی هست؟
نه چون میخوام همه ی وجودش متعلق به خودم باشه بدون ذره ای کمک، ولی از فرهنگ لغت یار همیشگی حتما استفاده میکنم.
29.يک اتفاق كه دوست داري واست توي داستان زندگيت بيفته و هنوز رخ نداده رو تعريف كن. با همه جزئيات
اینکه اون فرد روزی به اهدافش برسه! اینکه رمان هاش بتونه حداقل یک نفر و از مسیر تباهی نجات بده.
و بیهوده خونده و کنار گذاشته نشه.