شعر هاینریش بل | آلمانی

[دِلکَـــــش]

هاینریش بل​

وظیفه‌ ی زناشویی​

از این که می‌ شنوم
هنوز چیزی به نام “وظیفه‌ ی زناشویی” وجود دارد
و قانون و کلیسا زن را طبق قرارداد موظف به اطاعت از آن می‌کند
دلواپس می‌شوم و ترس وجودم را فرا می‌گیرد.
محبت و صمیمیت را نمی‌توان با زور در مردم به وجود آورد

 

[دِلکَـــــش]

درد دارد
وقتی ساعت ها می نشینی
به حرفایی که
هیچ وقت قرار نیست بگویی
فکر می کنی

 

[دِلکَـــــش]

دردهایی در این دنیا هست
به آن عظمت
که دیگر در برابر آنها
از اشک کاری ساخته نیست

 

[دِلکَـــــش]

دیگران علیرغم واقع گرا بودنشان،

به ابلهیِ عروسک های خیمه شب بازی می مانند

که هزاران بار دست هایشان را به گردن خود می رسانند ،

اما قادر به کشف سرنخ هایی که به وسیله ی آنها،

آویزان شده اند، نیستند.

 

[دِلکَـــــش]

هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت ،

باید آنها را همانگونه که یک بار اتفاق افتاده اند

فقط تنها به خاطر آورد !