تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

آموزشی پیش‌آگاهی

  • شروع کننده موضوع TELMA
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 94
  • پاسخ ها 1
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,694
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
•[?]• برای Foreshadow معادل‌های گوناگونی استفاده می‌شه:
•[?]• مثل پیش‌آگاهی، پیش‌آگاه‌سازی، آینه‌داری، آینده‌نگاری، آماده‌سازی.

پیش‌آگاهی دادن یعنی نویسنده قبل از این‌که اتفاقات مهم داستان رخ بدن، نشانه، اشاره یا سایه‌ای ازشون نمایش بده.

•[?]• بسته به طرز پیش‌آگاهی، خواننده می‌تونه واکنش‌های مختلفی داشته باشه:
• حدس بزنه قراره چه اتفاقی بیفته و هیجان‌زده بشه.
• تئوری‌های گوناگونی از آینده‌ی داستان توی ذهنش بچینه.
• وقتی رویداد مهم رو خوند، یادش بیاد که قبلا سرنخ داده شده بود!
• ممکنه آماده‌سازی طوری ظریف و کمرنگ باشه که خواننده متوجهش نشه، مگر این‌که اثر رو دوباره بخونه.

•[?]• چرا پیش‌آگاهی خوبه؟ چون اگر خوب نوشته بشه:
• خواننده رو آماده‌ی پذیرش و باورکردن تغییرات روابط، اشخاص، طرح و حوادث در آینده می‌کنه.
• می‌تونه تعلیق و تنش ایجاد کنه.
• حس ناآرام بودن بده.
• کنجکاو کنه.
• نشونه‌ای بر این باشه که همه‌چیز طوری نیست که به نظر می‌رسه.
• خواننده رو از لحاظ احساسی آماده‌ی افشاگری‌های ادامه‌ی داستان می‌کنه.
• غافلگیری‌ها رو منطقی‌تر می‌کنه.
• می‌تونه برای خواننده لذ*ت‌بخش باشه که متوجه بشه از قبل برای اتفاقی آماده‌سازی شده و تازه فهمیده.

•[?]• نکته‌های نوشتن پیش‌آگاهی:

?•• اگه پیچش پیرنگ یا افشاگری بزرگی دارید که ناگهان رخ می‌ده، بهتره به قدر کافی براش آماده‌سازی کنید. وگرنه خواننده حس دلخوری، ناامیدی یا گیجی خواهد داشت به‌جای این‌که شگفت‌زده و راضی بشه.

?•• پیش‌آگاهی لزوماً این نیست که به‌طورِ صریح بگید قراره چه اتفاقی بیفته. در واقع اگه ظریفانه پیش‌آگاهی بدید، خواننده از اهمیتش آگاه نخواهد شد تا این‌که به صحنه‌ی مهمی برسه که براش آماده‌سازی شده.

?•• پیش‌آگاهی دادن می‌تونه خیلی واضح یا بسیار ظریف باشه و طیف وسیعی داره. واضح یا ظریف پیش‌آگاهی دادن لزوماً خوب یا بد نیست، به اثر بستگی داره و این‌که شما چطور بنویسید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
مدیر بازنشسته
Jun
9,056
24,694
238
وضعیت پروفایل
مَن؛ نقآشِ بومِ کوچَک 🎨
•[?]• اینجا با پیش‌آگاهی یا Foreshadow آشنا شدیم. در این پست چند مثالش رو می‌خونیم.
•[?]• تمام مثال‌ها، داستانِ اثرِ مذکور رو لو خواهند داد.


•[??]• با دیالوگ: دیالوگ می‌تونه شوخی یا نظرِ به ظاهر بی‌اهمیتی باشه که برای رویدادها یا افشاگری‌های بزرگِ آینده سرنخ می‌ده.
•[??]• می‌تونید چیزِ ساده‌ای بنویسید مثل این: «حس بدی به این اتفاق دارم.» یا مثل رومئو و ژولیت، ظریف‌تر پیش‌آگاهی بدید:
•[??]• «تاریکی شب پوششی است که مرا از چشمان آن‌ها پنهان می‌دارد. و اگر تو مرا دوست نداشته باشی بگذار مرا اینجا بیابند. شایسته‌تر است که زندگی من با تنفر آن ها پایان یابد تا این که بدون عشق تو طولانی شود.»
•[??]• این سطر برای سرنوشت نهایی رومئو پیش‌آگاهی می‌ده؛ خودکشی به‌خاطرِ مرگ ژولیت.


•[??]• با نماد: می‌تونید خون، رنگ، پرنده‌ها، سلاح‌ها و... رو نشون بدید. برای مثال، آغاز رمان «فرشته زمینی» رو در نظر بگیرید:
•[??]• کارل، در حالی که زانو زده بود تا لکه‌های خون را از کف اتاق پاک کند، گفت: «جایی خواندم که چند سال پیش در پاریس شورت ناپلئون را به حراج گذاشته بودند و یک مرد آن را خریداری کرد.»
من خنده‌ام گرفت و گفتم: «شورت؟»
- شوخی نمی‌کنم. آن را به حراج گذاشته بودند. همین آقایان که کت و شلوار شیک و گران به تن دارند، همگی خود را به آب و آتش می‌زدند تا برای آن شورت قیمت بالاتری بدهند. عجیب نیست؟
•[??]• این آغاز علاوه بر نشون دادن را*بطه و شخصیّت زن‌ها، با آوردن اسم خون، پیش‌آگاهی و تعلیق ایجاد می‌کنه.


•[?☂]• آب‌وهوا می‌تونه برای وقایع آینده پیش‌آگاهی بده: ابرهای طوفانی، باد، باران، آسمانِ در حال صاف شدن.
•[?☂]• در کتاب آرزوهای بزرگ، چارلز دیکنز در توصیف‌هاش از بدشگونی ابرهای توفانی و آب‌وهوای نامساعد استفاده می‌کنه که برای تغییر تاریک داستان پیپ پیش‌آگاهی بده.
•[?☂]• تندباد آنقدر شدید بود که نوارهای سربی روی بام ساختمان‌های بلند را کنده بود و در حومه درختان را ریشه‌کن کرده بود و پیام‌هایی از خرابی و مرگ از ساحل رسیده بود.


•[??]• فال و طالع، مثل پیشگویی‌ها و اَشکال خرافی‌ای مثل آینه‌ی شکسته. جی. کی. رولینگ در کتاب هری پاتر ازش استفاده کرد:
•[??]• او ناگهان جیغ بنفشی کشید و گفت: «جناب مدیر، من که جرئتش رو ندارم. اگه منم بشینم تعدادمون سیزده نفر می‌شه. هیچ عددی نحس‌تر از سیزده نیست. یادتون باشه که اگر سیزده نفر با هم شام بخورن اولین کسی که از سر جاش بلند بشه زودتر از بقیه می‌میره.»


•[?❄️]• شخصیت‌پردازی: وقتی خواننده از اخلاق و رفتار شخصیتی آگاهی پیدا کنه، می‌تونه حرکت‌های بعدیش رو پیش‌بینی کنه.
•[?❄️]• مثلاً در کتاب نغمه‌ای از یخ و آتش، تاکیدهای زیادی روی باشرافت بودن ند استارک هست. این پیش‌آگاهی می‌ده که اون وقتی ازدواج کرده با فاح*شه‌ای را*بطه نداشته، بنابراین جان اسنو پسر واقعی اون نیست. این نوع پیش‌آگاهی ظریفه و صریحاً نمی‌گه چه رازی وجود داره.


•[??]• عنوان اثر می‌تونه برای وقایعش پیش‌آگاهی بده. مثل:
•[??]• «زوال خاندان اوشر»
«مرگ فروشنده»
«ارباب حلقه‌ها: بازگشت شاه»
«دفن راجر مالوین»
«قتل راجر آکروید»
«قتل در قطار سریع‌السیر به شرق»
«داستان یک ساعت»
«عشق سال‌های وبا»
«جان که می‌دادم» (گوربه‌گور)


•[⚡️?]• ظاهر شخصیت‌ها مثل لباس و آرایش، و رفتارشون مثل واکنش‌های هراس، کنجکاوی، پنهان‌کاری و... می‌تونن سرنخ بدن که همه‌چی طوری نیست که به نظر می‌رسه. واکنش اگه طبیعی نباشه، نشون می‌ده چیزهایی هستن که خواننده ازشون خبر نداره.
•[⚡️?]• مثلاً در هری پاتر و سنگ جادو، جی. کی. رولینگ به عمامه‌ی پروفسور کوییرل اشاره می‌کنه که هری درباره‌ش کنجکاو شده. در انتهای داستان معلوم می‌شه اون عمامه برای این بود که تسخیر شدن کوییرل توسط ولدمورت رو مخفی کنه.


•[⛄️?]• موقعیت‌های داستان می‌تونن برای وقایع آینده پیش‌آگاهی بدن؛ مثلا وقتی دریاچه‌ای یخ‌زده یا مسیر متروکه یا رودخانه می‌بینید، تقریباً همیشه معلومه که قراره چه اتفاقی بیفته.
•[⛄️?]• چنین موقعیت‌هایی (مثلاً شکستنِ یخِ سطحِ دریاچه) بس که تکرار شده‌ان، تبدیل به تروپ یا کلیشه می‌شن. وقتی باهاشون روبه‌رو می‌شیم، می‌تونیم حدس بزنیم بعدش قراره چی بشه.


•[??]• جمله‌های میان روایت که موقعیت رو نشون می‌دن، شعارها، افکار شخصیت و...
•[??]• مثل عبارت «آن سال برگ‌ها زود ریختند» در کتاب وداع با اسلحه که برای مرگ پیش‌آگاهی می‌ده.


•[?]• و بسیاری از روش‌های دیگه. بستگی به خلاقیت شما داره و این‌که می‌خواید چقدر واضح یا ظریف پیش‌آگاهی بدید.
•[?]• بهترین پیش‌آگاهی که خوندید چی بوده؟ خودتون چطور این کار رو می‌کنید؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا