تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

کودکانه

  • شروع کننده موضوع Amir_M
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 122
  • پاسخ ها 0
کاربر انجمن
کاربر انجمن
Dec
9
0
3
به نام خدای که همه چیز به اراده اوست.. یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود توی یه دشت پر از گل های بابونه. گل پونه. گل لاله. زیز گل های سیرک خانوده های هزار پا کرم خاکی کرم ابریشم زندگی می کردند.. کرم ابریشم وقتی می رفت. پیش کرم خاکی وهزار پا تا با هاشون بازی کنه اونا مسخرش می کردن. کرم خاکی می گفت من می تونم زمین سوراخ کنم برم. زیز خاک. کنار ریشه گل ها آخه کار من برای رشد گل ها مفید هزار پا گفت.، من هزار تا پا دارم من تند تر از همه می دوم. ولی تو همش برگ می خوری خیلی هم چاقی هیچکاری هم بلد نیستی. کرم ابریشم که از حرف اونا ناراحت شد. آروم آروم رفت بالا درخت ازیه شاخه آویزون شد بازهم شروع به خو*ردن برگ درخت کرد. دیگه سیر شدبود سر ش پایین آورد دید کرم خاکی. هزار پا هنوزم بازی می کنند.. وشعر آهای تپلو بیکاره.. اون بالا تو نشستی. هنوز خونه بر نگشتی.. می خونن کرم ابریشم خیلی ناراحت شد.آروم یه پیله دور خودش. بست همون جا خوابید صبح شد بازم کرم. خاکی با هزار پا اومدن هر چی کرم ابریشم صدا زدن جواب نشنیدن. هزار پا. از درخت بالا رفت. وقتی پیله را دید. گفت بیا بیرون. خجالت نکش.. تپلو. ترسو، یهو پیله تکان خورد. ا. واز توش یه پروانه زیبا رنگارنگ. بیرون آمد. هزار پا که از تعجب پاهیش سست شده بود یکی از پاهاش به شاخه گیر کرد و از روی درخت افتاد.. اما پروانه که خیلی مهربان بود پرواز کرد ورفت یکی از پاهای هزار پا گرفت اونا نجاتش داد. وپرواز کنان هزار پا را روی گل بابونه گذاشت. هزا ر پا که مهربانی پروانه را دید ازحرف های بدی که به کرم ابریشم. گفته بود خجالت کشید. واز پروانه به خاطر حرف ها یش معذرت خواهی کرد. واز پروانه خواست تا با آنها دوست بشه. پروانه هم گفت به یک دلیل قبول می کنم که دیگه هیچ کسی. را مسخره، وازروی ظاهر ش قضاوت نکنند کرم خاکی. و هزار پا قبول کردند. وآنها به هم قول دادند که برای همیشه دوست های خوبی برای هم باشند... هیچ وقت کسی را مسخره نکنین..... وامااگر این اشتباه کردی. می توانی با کلمه جادویی من معذرت می خواهم اشتباهت را جبران کنی. قبول اشتباه تو را کوچک نمی کند بلکه شجاعت تو را نشان می دهد.. وآنها تا ابد باهم توی دشت کنار گلهای بابونه پونه باهم به خوشی زندگی کردند.. پایان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا