تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مصاحبه [ گفتگو با نرگس نجمی | مدرس و نویسنده ] انجمن کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,470
12,482
219
?هوالمحبوب ?

سلامی گرم خدمت کاربران ادب دوست انجمن کافه نویسندگان‌‌

IMG_20201118_230745_871.png


‌مفتخریم که اینبار درخدمت یکی از نویسندگان توانا و ماهر انجمن کافه نویسندگان هستیم‌
‌و بسیار متشکرم از سرکار خانم نجمی عزیز [ @N.najmi ] که وقتشون رو دراختیار ما گذاشتند تا این مصاحبه صورت بگیرد.
در ادامه گفتگویی که با ایشان انجام شده قرار خواهد گرفت:


۱. یک بیوگرافی مختصر از خودتون می‌دید؟
نرگس طاهری نجمی متولد خرداد ۵۶. کارشناس ارشد ادبیات فارسی. متأهل هستم و یک دختر و یک پسر دارم.

۲. از چه زمانی نویسندگی رو به طور حرفه‌ای شروع کردید؟
من اسمش رو نمیذارم حرفه‌ای، اما نوشتن به طور جدی رو از هجده سالگی شروع کردم.

۳. چی شد که متوجه شدید می‌تونید بنویسید؟
همیشه زیاد خوندن باعث میشه در ذهنمون داستان بسازیم از سیزده سالگی شروع به پردازش سوژه ها کردم و کم‌کم متوجه شدم میتونم بنویسم

۴. محمود دولت‌آبادی، در کتاب «نون نوشتن» ادعا می‌کنه که هرگز برای نوشتنش هیچ استاد و معلمی نداشته، و هیچ آموزگاری رو از پدرش برتر نمی‌دونه؛ و سوال من اینه که، آیا برای رسیدن به هدف حتما باید آموزگاری داشت؟
همیشه گفتم سه شرط اول هر هنری استعداده. یعنی آنقدر که استعداد مهمه، هیچ چیز دیگری مهم نیست، اول استعداد و بعد نوع نگرش که هیچ استادی نمی‌تونه در کوتاه مدت نوع نگرش انسان رو تغییر بده، بنابراین کسی که استعداد داره و نگرشی عمیق نسبت به وقایع و زندگی و به هر طریقی اون رو منتقل کنه می‌تونه خودش رو هنرمند بدونه. و در کنار این بله، آموزش کمک زیادی میکنه، با استاد دولت‌آبادی در باب شخصیت خودشون موافقم، چون ایشون به ذات مستعد و دارای نگرشی ژرف هستند، اما این برای همه صدق نمیکنه. قطعا با آموزش استعداد شکوفاتر خواهد شد.

۵. به چه سبک‌هایی از رمان علاقه دارید؟
اگر رمان خوب باشه ژانرش برام مهم نیست؛ ولی علاقه‌ی خاصم به معمایی و تاریخیه

۶. چه چیزی الهام بخش ایده‌های داستان‌هاتون
هست؟

من فقط فکر می‌کنم، اصولا از چیزی الهام نمی‌گیرم.

۷. نظرتون راجع به آمار چاپ و تیراژ اخیر در انتشارات‌ها چیه؟ می‌بینیم که رقم تیراژها کم، هزینه‌ی خرید بسیار بالا و محتوای اثر صفر. اشکال کجا و چاره‌ی کار کجاست؟
با این میزان تورم قطعا پول کاغذ و نشر خیلی بالا می‌ره و منجر میشه به قیمتهای نجومی کتابها. اما کاش کمی از نشر آثار زرد کم می‌شد. متاسفانه سطح سلیقه در خوانش پایین اومده و همین باعث شده نشرها هم به خاطر اینکه مطمئن بشن کتابی که چاپ میشه فروش می‌ره به سلایق نگاه میکنند و همین باعث نشر آثاری میشه که بیشتر بازاری هستند.
کاش می‌فهمیدیم هر کتاب چه تاثیری در انسان می‌ذاره که توجه کنیم چه اثری رو نشر می‌دیم.

۸. آیا یادگیری در نویسندگی، مختص سنین معینی‌ست؟ منظورم اینه که امکان داره بگن از سنی به بعد دیگه جوابگو به آموزش نیست و فایده ای نداره.
یادگیری هیچ سن معینی نداره، در هر سنی، از خردسالی تا وقتی نفس می‌کشیم می‌تونیم یاد بگیریم. ‌

۹. یک توضیح مختصری از آثارتون به ما می‌دید؟

فردا زنده میشوم: ( عاشقانه، اجتماعی) در مورد دختریه که مورد ظلم پدرش واقع شده و با پسر معلمش ازدواج می‌کنه. خورشید تناسب اندام نداره و به خاطر داشتن فرهنگ شهرستانی مورد تمسخر بهمن همسرش که تحصیلکرده و پولداره واقع میشه
وقتی بچه دار میشه بهمن ظلمش ادامه پیدا می‌کنه و کار به جایی میرسه که بچه رو می‌ذاره و فرار می‌کنه تا خودش رو بسازه
در این راه خودسازی دوستان صمیمی و مبینی همراهیش میکنن که واقعا اون رو به اوج میرسونن و خورشید با یک چهره‌ی جدید و اندام و تحصیلات جدید برمیگرده که بچه‌اش رو از بهمن بگیره و...
خط به خط تا تو: ( معمایی) آرام که برادرش به قتل رسیده و نامزدش کیارش به جرم این قتل در زندانه برای حمایت از کیارش که بهش ایمان داره وکالتش رو قبول می‌کنه. دانیار همسر سابق آرام که دوست صمیمی کیارشه دادستان پرونده‌ست و در این راه خواه ناخواه با هم همراه میشن. در این بین آرام پی به مسائلی می‌بره که واقعا کیارش رو به اون میشناسونه و راز قتل آراد برملا میشه. آخر این رمان واقعا سورپرایزه برای خواننده
آشیان باد : ( معمایی عاشقانه) که در دست چاپه در مورد یک خبرنگار به اسم آشیان و پلیسی به نام سورنا ست که در مورد گم شدن یک پسر بچه‌ی اوتیسم تحقیق میکنن و نهایتا با پیدا شدن جسد این بچه میفهمن که این قتل خونگی بوده و حالا باید از بین اعضای خانواده.ی این بچه قاتل رو پیدا کنن و در این بین به هم علاقمند میشن.
عشقت را دار میزنم (عاشقانه اجتماعی) دختری به نام عسل که در رفاه و آرامش بزرگ میشه و از بچگی عاشق مردی که فقط یک سال از پدرش کوچکتره میشه. در پانزده سالگیش پدر عسل مادرش رو می‌کشه و راز این قتل در سینه‌ی عسل میمونه تا کوروش، مردی که عسل عاشقش بوده از خارج از کشور برگرده و تاوان گناه قتل مادرش رو پس بده. اما عسل از خیلی چیزها خبر نداره و در این راه باز هم عشق قدیمی سر باز می‌کنه و حالا عسل بین دو راهی مونده که آیا واقعا کوروش باعث مرگ مادرش شده؟ آیا لایق عشقی که به اون داره هست؟
من خواب بودم: ( عاشقانه، اجتماعی) نجوا دختری از جنس درد، از سطح پایین اجتماع که پدرش به پیوند کلیه نیاز داره و در یک بانک شروع به کار می‌کنه با مدیر بانک آشنا میشه و طی یک سری اتفاقات ناگوار مجبور به تخلیه‌ی خونه‌ی خودش و رفتن به خانه‌ی آرکا میشه. عشقشون شروع میشه و در این بین رازی در زندگی آرکا هست که نجوا به بدترین وجه اون رو می‌فهمه و از اون خونه می‌ره و آرکا رو ترک میکنه. اما می‌فهمه راز آرکا بی ربط به خودش نیست و برای پرده برداشتن از این راز تمام گذشته‌اش رو نبش می‌کنه و بالاخره همه چیز برملا میشه.

۱۰. در روز چند ساعت مطالعه‌ی مفید دارید و آیا کتاب خوندن کمکی به شما می‌کنه؟
با تمام مشغله سعی می‌کنم حداقل دو ساعت در روز مطالعه داشته باشم و قطعا خوندن کمک شایانی به نوشتن می‌کنه. هر چند وقتی می‌نویسم، نمی‌خونم.

۱۱. به علاقه مندان نویسندگی که قصد ورود به این عرصه رو دارن چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
تا می‌تونن رمان‌های خوب بخونن و با اصول نویسندگی آشنا بشن.

۱۲. آینده‌‌تون رو تو این حرفه چطور می‌بینید؟
نوشتن برای من مثل تغذیه رسوندن به روحمه، بنابراین آینده‌اش خیلی برام مهم نیست. البته هیچ نویسنده ای نیست که از دیدن کتابهای چاپ شده اش لذ*ت نبره، اما خب، حتی اگر مخاطبی هم نداشته باشم باز هم می‌نویسم.

۱۳. آیا دغدغه‌ی مهمی دارید که بخواید از این طریق بهش بپردازید؟
دوست دارم بیشتر راجع به بطن شخصیت‌های خاص بنویسیم. مثل کسانی که سندروم دارن، یا اختلال روانی دارند و یا ظاهرشون به نوعی دلخواه جامعه نیست و باعث سرخوردگیشون میشه و... قطعا این افراد خاص نقش مهمی دارند و باید بهشون پرداخته بشه.

۱۴. از سختی‌های این حرفه برامون بگید؟
اگر عشق به نوشتن باشه سخت نیست. من سختی‌ای نمی‌بینم.

۱۵. موضوعی هست که نگفته باشیم اما دوست داشته باشید در موردش حرف بزنید؟
دوست داشتم بیشتر در مورد خود نویسندگی صحبت بشه تا من نویسنده. چیزی که مهمه هنره، بعد هنرمند. هر چند هنر در وجود هنرمند معنا میشه، اما خود بحث نوشتن خیلی گسترده‌تر از نویسنده ست.

۱۶. و کلام آخر؟
خواهش می‌کنم آثار خوب بخونید، فرهنگ و آموزه ها و ذائقه و سلیقه‌تون رو با خوندن آثار سطح پایین به قهقرا نکشونید. ادبیات ماندگاره، نویسندگان می‌رن، چیزی که باقی میمونه و فرهنگ میسازه طرز تفکر آنهاست. خواهش میکنم چیزهایی نخونید که باعث فرهنگ سازی غلط بشه که قطعا فرزندانتان دچار میشن.‌

?????‌

مجددا متشکرم از اینکه وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید
و امیدوارم تجربیات شما کمک بسیاری به تازه کاران در این حرفه و نویسندگان نوجوان انجمن که تازه دست به قلم شدند بکند.

و سپاس فراوان از نگاه و توجه شما کاربران گرانقدر انجمن کافه نویسندگان.‌

موفق و موید باشید

?یا حق?
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا