تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

مصاحبه [گفتگو با فاطمه یوسفی| نویسنده] کافه نویسندگان

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیریـت کل سایـت
عضو کادر مدیریت
مدیریت کل سایت
Aug
6,463
12,520
219
هوالمحبوب

Negar_۲۰۲۱۰۷۱۶_۰۱۴۵۴۴.png


با سلام
بعد از مدت ها برگشتیم با یک مصاحبه ی بی نظیر با همراهی نویسنده ی گرامی @TELMA

و اما سوالات :


_در ابتدا مختصری از خودتان بگویید ؟
سلام، وقتتون بخیر
فاطمه یوسفی هستم و ۱۸ ساله از شیراز، محصل رشته تجربی و نویسنده رمان لبخندی برای خنده.

_روحیاتتون رو چطور توصیف میکنید؟

احساساتی و دل‌نازک هستم، مثبت‌نگرم، اما زیاد نقد پذیر نیستم، فقط روی فرمون علایق خودم جلو میرم، چون انتقادات شدید بقیه من رو ضعیف می‌کنه و روحیه نویسندگیم فرو می‌ریزه اما وقتی به نقد‌های کوبنده منفی اهمیت نمیدم‌ همه چی عالی پیش میره.

_برای چی تلما؟ دلیل انتخاب نام مستعار برای این حرفه چی بوده؟

تلما یعنی امید و آرزو،
خب این تنها اسمی بود که خیلی به دلم نشست، دلیل خاصی ندارم.

_چه طور نویسنده شدید؟

ایده اولین رمانم رو خواب دیدم، یعنی یه داستان ابتدایی رو خواب دیدم و صبحش برای یکی از اقوام تعریف کردم که بهم پیشنهاد نوشتن داد، اون داستان اولین داستانی بود که در ذهنم پرورشش دادم و چون ایده و پیرنگ ضعیفی داشت از نوشتنش دست کشیدم.
اما با ایده‌پردازی قوی تر رما‌ن دیگه رو به صورت جدی شروع کردم.

_تا کنون از شما کتاب هم چاپ شده ؟

نه ولی تصمیم جدی دارم اگر خدا بخواد رمان دومم رو چاپ و به صورت کتاب منتشر کنم.

_برای چه می نویسید؟

نوشتن و چیدن واژه‌ها کاریه که بهم آرامش میده، وقتی دست از نوشتن بردارم ذهنم ازاد نیست، حس می‌کنم یه چیزی رو گم کردم.
حدودا از سه سال پیش نوشتن جزئی از وجودم شده و خوشحالم که نوشته‌هام منبع آرامشم هستن.

_شیوه کارتان به چه شکل است؟ هر روز می نویسید یا منتظر الهام می مانید؟

هر روز می‌نویسم؛ چون دنیای امروزی پر از ایده‌ها و مشغله‌های دست‌نخورده‌ای هست که فقط نیاز دارن یکی بهشون توجه کنه و اون‌ها رو روی کاغذ حک کنه. به هر روز نوشتن عادت دارم و سعی میکنم به کاغذ یا صفحه تایپ سفید نگاه نکنم و فقط بنویسم.


_آیا آثار خود را نقد می کنید؟شخصیت های داستان نتان را چطور؟

آره، خیلی زیاد، من نقد آنچنان بلد نیستم ولی برای خودم و نوشته‌هام زیاد نظر میدم، همیشه نوشته‌هام رو با صدای بلند میخونم تا بتونم ایراداتم رو بفهمم.
شخصیت‌هام رو دوست دارم، تمامش رو! چون من باهاشون‌ زدنگی می‌کنم، در لحظه به لحظه زندگیشون حضور دارم؛ یه جورایی یکی از بعدهای خودم هستن... .


_نام داستان یا رمان را چه زمانی و چگونه انتخاب می کنید؟

اول از همه نام رو انتخاب می‌کنم، موسیقی رو به شدت دوست دارم و بعضی مواقع با شنیدن واژه‌های اهنگ، ایده م‌یگیرم یا این‌که کلمات یک‌باره به ذهنم میان.

_آیا در داستان موقعیتی را تشریح کرده اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟

قبل نوشتن تحقیق میکنم، ولی اره گه‌گاهی این اتفاق برام پیش اومده، ولی بعدش ویرایش کردم و با نظم جلو رفتم.

_آیا نویسنده به الهام هم نیازمند است؟

برای ایده اره ولی بیشتر به فکر و تلاش خود نویسنده بستگی داره و نویسنده‌ای که بهش الهام بشه ولی تلاش نکنه، میزان موفقیتش پایین میاد.

_شیوه شما برای تبدیل یک شخصیت واقعی به یک شخصیت داستانی چگونه است؟

شیوه... امم معمولا کلمه‌ها به ذهنم میان و قبل نوشتن، کل شخصیت رو روی کاغذ میارم، از علاقه‌هاش تا خانواده و... بعد هر کدوم رو که‌ مناسب بود؛ سوا می‌کنم.

_در اشخاص داستان های شما، کدام شخصیت برگرفته ای شخصیت خودتان است؟

رمان اول و دومم که دوتا شخصیت اصلی‌ش مشکل روانی داشتن، ولی اخلاقیاتشون شبیه به خودم هست و همچنین رمان سومم.

_از کدام نویسنده ایرانی یا غیر ایرانی متاثر بوده اید؟

الیف شافاک، من از رمان‌هایی با پایان غمگین فراری‌ام ولی رمان ملت عشق از این نویسنده‌ی عزیز خیلی من رو تحت تاثیر قرار داد و هنوز از خوندش دوباره و دوباره‌اش لذ*ت میبرم

_در حال حاضر چه می نویسید؟

دلبر دل‌مرده و دریای خمود و توکیو

_حرفی برای نویسندگان تازه کار ندارید؟

من خودم نویسنده تازه کارم ولی همیشه حرفی که میزنم اینه که سعی کنید نوشته‌هاتون رو بلند بخونید، اعتماد به نفس مهم ترین‌برگ‌برنده‌ای هست که شاید هر نویسنده‌ای نتونه بدستش بیاره اما تو تلاشت رو بکن.
وقتی مدرسه می‌رفتیم برای انشا همیشه معلم می‌گفت بریم جلوی کلاس و با صدای بلند انشامون رو بخونیم و همیشه وسط خوندن به ایراد‌هامون پی می‌بردیم و یواشکی عوضش می‌کردیم، رمان نوشتن هم همینه باید بلند بخونیم تا ایراداتمون رو بفهمیم و هیج‌وقت به صفحه سفید خیره نشیم؛ چون دستمون دیگه برای نوشتن نمیره...

_در صورتی که پیشنهاد یا انتقادی در جهت پیشرفت انجمن کافه نویسندگان دارید، به دیده ی منت میپذیریم.

کافه نویسندگان یکی از بهترین انجمنی هست که واقعا جو و شوقی که برای نوشتن لازم هست رو در ادم‌ایجاد می‌کنه و من واقعا از اینجا بودن راضی‌ام.

_و سخن پایانی:

نویسنده درواقع یک جهان کامل هستش که خودش رو در یه بدن قرار داده، مجموعه‌ای از احساسات قشنگه که باید پرورش پیدا کنه، شخصیت‌های که خلق می‌کنه بعدهای دیگه‌ی خودش هستن و درواقع باهاشون زندگی میکنه! سعی کنید نویسندگی رو اگه واقعا بهش علاقه دارین، جز اولویت‌های مهم زندگیتون قرار بدین تا موفق بشین.

???

با تشکر از همراهی شما عزیزان


۲۵ تیر ۱۴۰۰
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا