- Aug
- 6,408
- 12,140
- 219
هوالمحبوب
با سلام و احترام خدمت شما گرامیان
مصاحبه ی این هفته با خانم سمیه رضایی عزیز انجام شد.
امیدوارم که تجربیات ایشان، چراغی را برای ادامه ی راه نویسندگی برای شما روشن کند.
در ادامه به سوالات میپردازیم:
_در ابتدا مختصری از خودتان بگویید ؟
سمیه رضایی هستم با نام هنری گندم. متولد سال ۱۳۷۴، متاهلم و یک فرزند دارم.
_تا کنون از شما کتاب هم چاپ شده؟
سنگلاخ به چاپ رسیده و کروکودیل و یکه سوار هر دو در دست چاپ هستن.
_چه طور نویسنده شدید؟
همیشه علاقهی خاصی به شعر و ادبیات داشتم. متنهای پستهای فضای مجازیم رو خودم مینوشتم و گاها با اقبال دوستان و آشنایان مواجه میشدم، این موضوع ادامه داشت تا اینکه دوستی به من پیشنهاد دادن که یک رمان رو شروع کنم و همون یک جمله تلنگری شد تا به این سمت و سو سوق داده بشم.
_برای چه می نویسید؟
من برای ارضا روحم مینویسم. بهم آرامش میده و حالم رو خوب میکنه.
_شیوه کارتان به چه شکل است؟ هر روز می نویسید یا منتظر الهام می مانید؟
نه لزوما اما معمولا سعیم بر اینه که در هفته چند روز بنویسم.
_آیا آثار خود را نقد می کنید؟شخصیت های داستان نتان را چطور؟
اگر منظورتون اینه که بنده خودم رو مورد نقد قرار میدم، باید بگم که بله بسیار. من هر روز و هر لحظه خودم رو نقد میکنم و این برام حائز اهمیته که امروز بهتر از روز قبلم بنویسم و روزی که چنین احساسی نداشته باشم حالم خوب نیست.
_نام داستان یا رمان را چه زمانی و چگونه انتخاب می کنید؟
وقتی که ایده شکل میگیره اولین کاری که میکنم انتخاب اسمه. سعی میکنم عنوان مرتبطترین اسم به سوژه باشه و به قولی روی داستان بشینه.
_آیا در داستان موقعیتی را تشریح کرده اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟
طبیعتا بله، صحنههای دادگاه، صحنههای قتل و به طور کل رمان یکه سوار که تمام قصه در برههی زمانی خاصی روایت میشه اما همیشه تمام تلاشم رو به کار گرفتم تا با تحقیقات این ضعف رو بپوشونم و همه چیز درست و حقیقی به نظر برسه.
_آیا نویسنده به الهام هم نیازمند است؟
نمیشه به طور قطع گفت. میتونه کمک کننده باشه اما الزامی نیست.
_شیوه شما برای تبدیل یک شخصیت واقعی به یک شخصیت داستانی چگونه است؟
قبل از شروع، ابتدا ویژگیهای ظاهری و اخلاقی شخصیتم رو بارها مرور میکنم و اونقدر بهش فکر میکنم تا برام قابل لم*س و تصور بشه. مخاطبان بنده مطلعن که شخصیتهای من شباهت نسبتا زیادی به آدمهای واقعی دارن. سفید یا سیاه مطلق نیستن. شبیه تمام آدمهایی که هر روزه میبینیم خاکسترین و تنها درصد سیاهی و سفیدیشون در هر کدوم متفاوته. و اینکه همیشه سعی میکنم خودم رو جای شخصیتهام بذارم و به ماجرا از دید اونها نگاه کنم.
_در اشخاص داستان های شما، کدام شخصیت برگرفته ای شخصیت خودتان است؟
هیچ کدوم از شخصیتهای من برگرفته از خود من نیستن اما طبیعیه که گاهی از ویژگیها و معایب اخلاقی خودم در شخصیتم بگنجونم. در بین شخصیتهام بیشتر از همه به هیرمان یکه سوار شبیهم.
_از کدام نویسنده ایرانی یا غیر ایرانی متاثر بوده اید؟
من حس میکنم که خودمم و از شخص خاصی تاثیر نگرفتم.
_در حال حاضر چه می نویسید؟
در حال حاضر یکه سوار رو مینویسم، همچنین همراه یکی از دوستان در حال نوشتن یک مجموعهی داستان کوتاه با موضوع کلی بیعدالتی هستیم. به غیر از اینها رمان بعدیم آل رو هم استارت زدم.
_ حرفی برای نویسندگان تازه کار ندارید؟
ابتدا اینکه با تمام عشق وارد این عرصه بشن و بعد تا میتونن مطالعه کنن و آموزش ببینن.
_در صورتی که پیشنهاد یا انتقادی در جهت پیشرفت انجمن کافه نویسندگان دارید، به دیده ی منت میپذیریم.
خیر، نقدی نیست. بنده به شخصه شاهد این هستم که تیم کافه نویسندگان تمام تلاشش رو برای هر چه بهتر شدن به کار میگیره و این جای تقدیر و تحسین داره. به نوبهی خودم به تک تکشون خدا قوت میگم.
و سخن پایانی:
خوشحالم که راهم رو پیدا کردم. میدونم که تازه ابتدای این جادهی پر فراز و نشیب ایستادم، میدونم که مسیرم هموار نخواهد بود اما من به خودم قول دادم که پای علاقهم بمونم. گاهی با خودم میگم چقدر دیر متوجه شدم که میتونم با واژهها جهانی تازه خلق کنم اما به عقب که برمیگردم، سه سال قبل رو میبینم. روزی که دست به قلم شدم هرگز فکر نمیکردم که سه سال بعد اینجا باشم. خدا رو شاکرم و تمام این پیشرفت رو مدیون استاد بزرگوارم خانم نرگس نجمی عزیز هستم.
???
@گندم رضایی
خانم رضایی عزیز بسیار متشکرم که با حوصله به سوالات پاسخ دادید، برایتان آرزوی موفقیت و پیشرفت روز افزون دارم.
و سپاس از شما کاربران گرامی که حضورتان انگیزه ایست برای ادامه ی راه.
?
با سلام و احترام خدمت شما گرامیان
مصاحبه ی این هفته با خانم سمیه رضایی عزیز انجام شد.
امیدوارم که تجربیات ایشان، چراغی را برای ادامه ی راه نویسندگی برای شما روشن کند.
در ادامه به سوالات میپردازیم:
_در ابتدا مختصری از خودتان بگویید ؟
سمیه رضایی هستم با نام هنری گندم. متولد سال ۱۳۷۴، متاهلم و یک فرزند دارم.
_تا کنون از شما کتاب هم چاپ شده؟
سنگلاخ به چاپ رسیده و کروکودیل و یکه سوار هر دو در دست چاپ هستن.
_چه طور نویسنده شدید؟
همیشه علاقهی خاصی به شعر و ادبیات داشتم. متنهای پستهای فضای مجازیم رو خودم مینوشتم و گاها با اقبال دوستان و آشنایان مواجه میشدم، این موضوع ادامه داشت تا اینکه دوستی به من پیشنهاد دادن که یک رمان رو شروع کنم و همون یک جمله تلنگری شد تا به این سمت و سو سوق داده بشم.
_برای چه می نویسید؟
من برای ارضا روحم مینویسم. بهم آرامش میده و حالم رو خوب میکنه.
_شیوه کارتان به چه شکل است؟ هر روز می نویسید یا منتظر الهام می مانید؟
نه لزوما اما معمولا سعیم بر اینه که در هفته چند روز بنویسم.
_آیا آثار خود را نقد می کنید؟شخصیت های داستان نتان را چطور؟
اگر منظورتون اینه که بنده خودم رو مورد نقد قرار میدم، باید بگم که بله بسیار. من هر روز و هر لحظه خودم رو نقد میکنم و این برام حائز اهمیته که امروز بهتر از روز قبلم بنویسم و روزی که چنین احساسی نداشته باشم حالم خوب نیست.
_نام داستان یا رمان را چه زمانی و چگونه انتخاب می کنید؟
وقتی که ایده شکل میگیره اولین کاری که میکنم انتخاب اسمه. سعی میکنم عنوان مرتبطترین اسم به سوژه باشه و به قولی روی داستان بشینه.
_آیا در داستان موقعیتی را تشریح کرده اید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟
طبیعتا بله، صحنههای دادگاه، صحنههای قتل و به طور کل رمان یکه سوار که تمام قصه در برههی زمانی خاصی روایت میشه اما همیشه تمام تلاشم رو به کار گرفتم تا با تحقیقات این ضعف رو بپوشونم و همه چیز درست و حقیقی به نظر برسه.
_آیا نویسنده به الهام هم نیازمند است؟
نمیشه به طور قطع گفت. میتونه کمک کننده باشه اما الزامی نیست.
_شیوه شما برای تبدیل یک شخصیت واقعی به یک شخصیت داستانی چگونه است؟
قبل از شروع، ابتدا ویژگیهای ظاهری و اخلاقی شخصیتم رو بارها مرور میکنم و اونقدر بهش فکر میکنم تا برام قابل لم*س و تصور بشه. مخاطبان بنده مطلعن که شخصیتهای من شباهت نسبتا زیادی به آدمهای واقعی دارن. سفید یا سیاه مطلق نیستن. شبیه تمام آدمهایی که هر روزه میبینیم خاکسترین و تنها درصد سیاهی و سفیدیشون در هر کدوم متفاوته. و اینکه همیشه سعی میکنم خودم رو جای شخصیتهام بذارم و به ماجرا از دید اونها نگاه کنم.
_در اشخاص داستان های شما، کدام شخصیت برگرفته ای شخصیت خودتان است؟
هیچ کدوم از شخصیتهای من برگرفته از خود من نیستن اما طبیعیه که گاهی از ویژگیها و معایب اخلاقی خودم در شخصیتم بگنجونم. در بین شخصیتهام بیشتر از همه به هیرمان یکه سوار شبیهم.
_از کدام نویسنده ایرانی یا غیر ایرانی متاثر بوده اید؟
من حس میکنم که خودمم و از شخص خاصی تاثیر نگرفتم.
_در حال حاضر چه می نویسید؟
در حال حاضر یکه سوار رو مینویسم، همچنین همراه یکی از دوستان در حال نوشتن یک مجموعهی داستان کوتاه با موضوع کلی بیعدالتی هستیم. به غیر از اینها رمان بعدیم آل رو هم استارت زدم.
_ حرفی برای نویسندگان تازه کار ندارید؟
ابتدا اینکه با تمام عشق وارد این عرصه بشن و بعد تا میتونن مطالعه کنن و آموزش ببینن.
_در صورتی که پیشنهاد یا انتقادی در جهت پیشرفت انجمن کافه نویسندگان دارید، به دیده ی منت میپذیریم.
خیر، نقدی نیست. بنده به شخصه شاهد این هستم که تیم کافه نویسندگان تمام تلاشش رو برای هر چه بهتر شدن به کار میگیره و این جای تقدیر و تحسین داره. به نوبهی خودم به تک تکشون خدا قوت میگم.
و سخن پایانی:
خوشحالم که راهم رو پیدا کردم. میدونم که تازه ابتدای این جادهی پر فراز و نشیب ایستادم، میدونم که مسیرم هموار نخواهد بود اما من به خودم قول دادم که پای علاقهم بمونم. گاهی با خودم میگم چقدر دیر متوجه شدم که میتونم با واژهها جهانی تازه خلق کنم اما به عقب که برمیگردم، سه سال قبل رو میبینم. روزی که دست به قلم شدم هرگز فکر نمیکردم که سه سال بعد اینجا باشم. خدا رو شاکرم و تمام این پیشرفت رو مدیون استاد بزرگوارم خانم نرگس نجمی عزیز هستم.
???
@گندم رضایی
خانم رضایی عزیز بسیار متشکرم که با حوصله به سوالات پاسخ دادید، برایتان آرزوی موفقیت و پیشرفت روز افزون دارم.
و سپاس از شما کاربران گرامی که حضورتان انگیزه ایست برای ادامه ی راه.
?
آخرین ویرایش: