تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته گم شدگان برای همیشه

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
هيچ‌كس ‏بى‌دليل شروع به نِوشتن نمى‌كند. ‏كسی مى‌نويسد كه دَردى دارد. كسی مى‌نويسد ‏كه روزها ديگر برايَش عادى نيست. ‏كسی مى‌نويسد ‏كه دارد از يک شكست، برمی‌گردد.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
انسان در غم‌هایش و مزاجِ بَدْ‌‌اَش، تمایل به گریه کردنش، احساس افسردگی‌اش، ترسش، نگرانی‌اش، تمایلش در محو شدن، و سکوتش، و کلامش، و قلبش، قلبش، قلبش .. چکار میکند؟​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
در را پشت سرم بستم، در حالی که بغضم از گلو رسیده بود به پشت چشم‌هایم. یک نفس عمیق کشیدم، و همان جا نقطه‌ی اولِ دل‌تنگی بود.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
حس می‌کردم که نه زنده‌ی زنده هستم و نه مرده‌ی مرده. فقط یک مرده‌ی متحرک بودم که نه را*بطه با دنیای زنده‌ها داشتم و نه از فراموشی و آسایش مرگ استفاده می‌کردم.​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,688
193
رَهـایـی
فاصله‌ها هرگز
مانعی برای دوست داشتن
برای عشق نیستند.
درست؛ اما
اگر من اینجا گریه کنم
آیا در دوردست‌ها
گونه‌های تو خیس خواهند شد؟!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا