تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته گم شدگان برای همیشه

وضعیت
موضوع بسته شده است.
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,682
193
رَهـایـی
‏باید می‌دانست: ما آدم‌ها، گاهی ساعت‌ها و روزها، برای روی دادن یک اتفاق می‌دویم... و بعد، آن اتفاق درست در لحظه‌ای روی می‌دهد که اهمیت رخ دادن و رخ ندادنش، درست به یک اندازه است!
[ماکسیم‌گورکی]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,682
193
رَهـایـی
چقدر بد، همه در دنیاهای متفاوتی اسیر شدیم.
هیچ غریبی دنیا خودش را رها نمیکند و به دنیای ما پا نمی‌گذارد همه گمشدان شهر دور افتاده خود هستیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,682
193
رَهـایـی
آیا کلمات واقعا به‌درد می‌خورند؟ اصلا می‌شود با کلمات توضیح داد درد (یا بگیر احساسات) چه بر سر ما می‌آورد؟ کلمات فقط وقتی سر می‌رسند که همه‌چیز تمام شده است -وقتی دیگر آب‌ها از آسیاب افتاده. دروغی و بی‌جان، کلمات فقط از خاطرات می‌گویند.

[در وادی درد - آلفونس دوده]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,682
193
رَهـایـی
من اگر گم شدم..
لا‌به‌لای خطوط کتاب‌های نویسندگان گمنامِ سر‌به‌دار..
لابه‌لای نمِ بارانِ پس از غروبِ سُرخ، لابه لای عطر یاس و خاک..
لا‌به‌لای کلمات شعرِ شاعری غریب و دلشکسته..
لابه‌لای نت‌های خسته‌ی موسیقیِ ناشناخته‌ای..
میانِ پیچ و تاب موهایش،
مرا پیدا کنید...

[رویا صفری]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,682
193
رَهـایـی
مى‌گويند كه درد
‏آدم‌ها را به هم نزديک مى‌كند؛
‏به من بگو
‏كدام‌مان شاد هستيم
‏كه اين همه از هم دور مانده‌ايم؟

[اوغوز آتای]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مدیر ارشد بازنشسته + نویسنده ادبی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
May
3,702
9,682
193
رَهـایـی
که ما همچنان می‌نویسیم
‏که ما همچنان در اینجا مانده‌ایم
‏مثل درخت
‏که مانده است
‏مثل گرسنگی
‏که اینجا مانده است
‏مثل سنگ‌ها که مانده‌اند
‏مثل درد که مانده است
‏مثل زخم
‏مثل شعر
‏مثل دوست داشتن
‏مثل پرنده
‏مثل فکر
‏مثل آرزوی آزادی و
‏مثل هر چیز که از ما نشانه‌ای دارد

‏⁧ - محمّد مختاری؛
پیش از غروب روز پنج‌شنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۷ از خانه خارج شد و دیگر هیچ‌گاه بازنگشت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا