تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

متون و دلنوشته ◇احمد شاملو◇

  • شروع کننده موضوع HILDA
  • تاریخ شروع
  • بازدیدها 447
  • پاسخ ها 35
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
{تو کجائي ؟
در گستره ي بي مرز اين جهان
تو کجائي ؟
من در دوردست ترين جاي جهان ايستاده ام :
کنار تو
تو کجائي ؟
در گستره ي ناپاک اين جهان
تو کجائي ؟
من در پاک ترين مقام جهان ايستاده ام
بر سبز شور ، اين رود بزرگ که مي سرايد براي تو}
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
{براي شما که عشق ِتان زندگي‌ست

شما که عشقِ تان زندگي‌ست
شما که خشمِ تان مرگ است

شما که تابانده‌ايد در يأسِ آسمان‌ها
اميد ستارگان را

شما که به وجود آورده‌ايد ساليان را
قرون را

و مرداني زاده‌ايد که نوشته‌اند بر چوبه‌ي دارها
يادگارها
و تاريخِ بزرگِ آينده را با اميد
در بطنِ کوچکِ خود پرورده‌ايد}
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
Jul
3,528
676
158
{من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟
قلب من و چشم تو می گوید به من : آری}
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,581
3,013
167
19
مشـهد
• مرگم باد ؛
اگر دمی کوتاه آیم..
از تکرار این پیشِ‌ پا افتاده‌ترین سخن که: دوستت دارم! •
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,581
3,013
167
19
مشـهد
دستت را به من بده؛
دستهای تو با من آشناست..
ای دیریافته، با تو سخن میگویم
بسان ابر که با توفان
بسان علف که با صحرا
بسان باران که با دریا
بسان پرنده که با بهار
بسان درخت که با جنگل سخن می‌گوید..
زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام؛
زیرا که صدای من با صدای تو آشناست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
نویسنده رسمی
نویسنده رسمی
مدیر بازنشسته
Jun
2,581
3,013
167
19
مشـهد
نخست ،
دیر زمانی در او نگریستم..
چندان که چون نظر از وی باز گرفتم؛
در پیرامون من، همه چیزی
به هیات او در آمده بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا