تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

cqle_quote_1588700489555.png


بسمه تعالی

ادبیات جنایی همواره طرفداران خاص خود را داشته است. عده‌ای بر این باورند که مطالعه‌ی داستان‌های جنایی ملزم بهره‌ی هوشی بالایی‌ست و اگر مطالعه‌ی این نوع داستان‌ها چنین طلب کند، پس تصور کنید که نگارششان به چه دقت و تمرکزی احتیاج دارد! یکی از نویسندگان نوکار و سخت‌کوش این عرصه جناب آقای مهرداد مراد می‌باشند که منت نهاده و درخواست مصاحبه‌ی ما را پذیرفته‌اند.
از آثار ایشان می‌توان به «مرا به فردا برسان» و «الفبای مرگ» اشاره کرد.



1. به رسم دیرین به طور مختصر خود را معرفی بفرمایید.
من مهرداد مراد، نویسنده، مترجم و پژوهشگر موضوعات فرهنگی هستم و نزدیک به ده سال است که به صورت تخصصی در حوزه رمان‌های جنایی و پلیسی قلم می‌زنم و درباره‌ی این ژانر داستانی و همین‌طور زیرمجموعه‌های آن، در مطبوعات و رسانه‌های ملی، مقاله و یادداشت می‌نویسم و ضمن اینکه علاقه‌ی زیادی هم به نوشتن داستان‌های کوتاه دارم. رمان‌های منتشر شده: «مرا به فردا برسان: نشر نگیما، قلب‌های بی‌تپش: نشر آفرینه، الفبای مرگ: نشر داستان، رازهای شبانه من: نشر ماهین»

2. دقیقا از چه زمانی به باور نویسنده بودن و نویسنده شدن رسیدید؟ از ابتدا جنایی‌نویس بودید؟
من سال‌های زیادی قبل از چاپ اولین رمانم به ترجمه و تالیف مقاله‌های علمی-فرهنگی مشغول بودم و طبعا با قلم و نوشتن هم آشنا بودم اما انگیزه‌ی اصلی نوشتن رمان و کتاب داستانی از علاقه به فیلمنامه‌نویسی شروع شد. قرار بود اولین رمانم را به صورت یک سریال نود قسمتی بنویسم اما با نوشتن اولین قسمت پشیمان شدم. وقتی دیدم داستانم قرار است زیر دست ممیز ارشاد و تلویزیون و کارگردان و تهیه‌کننده قلع و قمع شود، تصمیم گرفتم اثری خلق کنم که از اول تا انتهایش خودم تصمیم‌گیرنده باشم. پس نگارش سناریو برای سیما و سینما را بو*سیدم و کنار گذاشتم و راه جدیدی را انتخاب کردم.

3. استقبال مخاطب‌ها از رمان‌ها و داستان‌هایتان چه طور بوده؟
استقبال همانی بوده که انتظار می‌رفته است. به قول یکی از نویسندگان، من در انتخاب ناشر مناسب کوتاهی کردم و همین باعث شد تا با سرعت لازم نتوانم به اهدافم برسم اما در نهایت این تلاش و کوشش خود من است که می‌تواند مرا به مقصود برساند یا خیر؛ چرا که اصلا در این اوضاع بازار نمی‌توانم به تقلای ناشر چشم بدوزم. پس باید تلاش‌های خودم را چند برابر کنم.

4. چرا ژانر جنایی را به عنوان بیس اصلی نگارش انتخاب کردید؟
به هر حال هر نویسنده‌ای از همان اوان نوجوانی تا بزرگسالی با مطالعه‌ی کتاب‌های مورد نظرش به نتیجه‌ای می‌رسد که کدام سبک و گونه داستانی را بیشتر می‌پسندد. بسیار دیده‌ام که خوانندگان حرفه‌ای ادبیات داستانی بعد از مدتی ذوق و سلیقه‌شان فرق می‌کند و از شاخه‌ای به شاخه دیگر می‌روند؛ اما من از همان نوجوانی عاشق خواندن رمان‌های پلیسی و جنایی بودم ولی هرگز تا همین ده سال پیش فکر نمی‌کردم روزی نویسندگی این ژانر جذاب و محبوب جهانی را بر عهده بگیرم. نهایتا همیشه فکر می‌کردم که بتوانم یک مترجم مطرحی در این عرصه بشوم. اما تقدیر چیز دیگری برای رقم زد.

5. یک نویسنده‌ی جنایی چگونه می‌تواند به الگوی یک جامعه تبدیل شود؟
ما قرار نیست الگوی جامعه شویم. در نهایت می‌توانیم مشکلات و آسیب‌هایی را مطرح کنیم که دیگران از آن پند بگیرند.

6. نظرتان را در حد توصیف کوتاهی درباره‌ی افراد زیر جویا می‌شوم؛
احمد محققی؟

رمان‌نویس نبود و فقط تجربیاتش را می‌نوشت.
مژگان زارع؟
خانم زارع نویسنده‌ای بسیار حاذق و ماهر است و پیشنهاد می‌کنم حتما رمان‌هایشان را مطالعه کنید.
مهران مدیری؟
شومن جذابی است.
آندری کورکف؟
هیچ‌کدام از آثارش را نخوانده‌ام.

7. شاید بسیاری دچار ایراد بشوند؛ تفاوت ژانرهای «پلیسی» و «جنایی» و «معمایی» در چیست؟
سوالی پرسیدید که اندازه‌ی یک کتاب جواب لازم دارد. خیلی مختصر و خلاصه می‌گویم.
ژانر پلیسی داستانی است که شخص پلیس یا کارآگاه به عنوان قهرمان یا ضدقهرمان نقش محوری را بر عهده دارد. یعنی قتلی اتفاق می‌افتد و یا افتاده است و پلیس طی تحقیقات به نتیجه می‌رسد. قاتل در بیشتر مواقع تا پایان ماجرا پنهان است.
ژانر جنایی به داستانی تعلق دارد که طی ماجراهایی انگیزه‌های لازم برای جنایت در فرد ایجاد می‌شود و پس از ارتکاب آن قهرمان یا ضدقهرمان برای تحقق عدالت به تلاش می‌پردازد. البته گاهی اوقات هم خود قهرمان یا ضدقهرمان جنایت را مرتکب می‌شود. معمولا در این گونه‌ی داستانی که به نوآر معروف است پلیس نقش کم‌رنگی دارد و یا در حاشیه است.
ژانر معمایی به داستان‌های پرتعلیق گفته می‌شود. تعلیق در واقع همان سوالی است که نویسنده برای خواننده مطرح می‌کند و بسته به روش داستان‌نگاری در صفحه بعد، فصل بعد و یا آخر داستان به آن پاسخ می‌دهد. حالا هر چه این تعلیق بیشتر باشد، داستان معمایی‌تر می‌شود. داستان‌های معمایی قاعده و طبقه‌بندی خاصی ندارند و معمولا به بیشتر زیرمجموعه‌های ژانر جنایی، معمایی هم می‌گویند.


8. اگر به عقب بر می‌گشتید مسیر را تغییر می‌دادید یا باز هم یک نویسنده‌ی جنایی می‌شدید؟
فکر کنم با این توضیحاتی که دادم نیازی به پاسخ نباشد. همیشه فکر می‌کنم من یک جنایی‌نویس به دنیا آمدم.

9. از دیدگاه شما حق قلم چیست؟ چه طور می‌توان حق قلم را ادا کرد؟
قطعا به بازی نگرفتن شعور مخاطب و تلاش و تحقیق هر چه بیشتر برای عرضه‌ی رمان با کیفیت، همان حق قلم است. اینکه هر چیزی به ذهن می‌رسد، ننویسیم و قبل از دست به قلم شدن، در مورد موضوع مورد علاقه‌مان بسیار بخوانیم و پژوهش کنیم. هر نویسنده‌ای باید سبک و سیاق و ژانر داستانی خود را بشناسد و بر آن سوار باشد. در یک کلام چرند و پرند تحویل جامعه نشر و کتاب‌خوان ندهیم.

10. نقطه‌ی اوج هر نویسنده‌ای بنا بر نگرش خودش تفاوت دارد؛ شما این نقطه‌ی اوج را کجا می‌بینید؟
بستگی به نوع نگاه نویسنده دارد. بعضی‌ها همین که تعدادی فالوور جمع کنند راضی هستند. بعضی همین قدر که کتابشان خوب بفروشد. بعضی همین که یک ناشر تحویلشان بگیرد. بعضی دنبال چاپ اثر خود در یک نشر معتبر و مشهور هستند و حس می‌کنند به اوج رسیده‌اند. بعضی به دنبال شهرت هستند و می‌خواهند جوایز داخلی، ملی، منطقه‌ای و یا جهانی را کسب کنند. من هم فکر کنم همین که بتوانم یک ناشر خارجی معتبر پیدا کنم، برایم کافی است.

11. غالبا چه نوع کتاب‌هایی مطالعه می‌کنید؟ پیرو چه سبکی از فیلم هستید؟
رمان‌های جنایی به زبان اصلی، رمان‌های ادبی معاصر و ادبیات کهن. فیلم هم بیشتر سریال‌های جنایی، پلیسی و معمایی خارجی را دوست دارم.

12. جایگاه ادبیات و کتاب را در آینده‌ی این کشور، با اوضاع پیش رو کجا و چه طور می‌بینید؟
واقعیت این است که ادبیات داستانی و رمان‌نویسی ما، گذشته‌ی چندان درخشانی نداشته و آینده چندان درخشانی هم با این بلبشوی صنعت نشر بر آن متصور نیست؛ اما همین‌قدر که نویسندگان ناامید نمی‌شوند و روز به روز بیشتر هم می‌شوند باز جای امیدواری دارد.

13. از نظر شما توانایی در نویسندگی -به ویژه در این ژانر- یک موهبت الهی‌ست یا با تمرین و ممارست به دست می‌آید؟
قطعا هر هنری به استعداد نهانی فرد بستگی دارد و صد البته به تمرین و ممارست. برای رمان‌نویسی هیچ چیز بالاتر از مطالعه نیست. هر چه قدر که می‌توانید بخوانید و ندیده می‌گویم که باز هم کم است.

14. چند سال قبل، نویسنده‌ای -فکر می‌کنم اهل آمریکا- لیستی از ایده‌های مختلف را تهیه و منتشر کرد تا ثابت کند دیگر هیچ ایده‌ی جدیدی باقی نمانده که به آن پرداخته نشده باشه؛ شما چه برداشتی از این قضیه دارید؟ ممکن است که ایده‌ی دست‌نخورده و بکری همچنان باقی مانده باشه؟
به شدت مخالفم. هر کس که چنین ادعایی کرد، حاضرم با او مناظره کنم. ما در ریاضی فقط ده عدد داریم و تا بی‌نهایت با این ده عدد، آمار و اعداد مختلف می‌سازیم. چه طور می‌شود با داشتن صدها سوژه و ادغام آن‌ها در یکدیگر، نتوانیم تا عرش سناریوهای جدید و تازه بنویسیم. این عقاید مخصوص نویسندگانی است که به زور خودشان را در این صنف جا کرده‌اند و ایده‌ای هم برای جلب مخاطب ندارند.

15. ترجیح می‌دهید تماشا کنید یا مطالعه؟
بیشتر مطالعه. نسبت دیدن فیلم به مطالعه در من یک به ده است.

16. اینکه در معماهای داستانی بتوان پاسخ معما را پیدا کرد، واقعا بنا به گفته‌های عده‌ای به بهره‌ی هوشی بالایی نیاز دارد؟
با توجه به تجربیات من خیر. من از زمان شروع قرنطینه در پیج اینستاگرامم شروع به طرح معماهای تصویری و داستانی کردم. و عده‌ی خیلی کمی بودند که توانستند دقیقا به همه معماها پاسخ صحیح بدهند. بعضی وقت‌ها جواب معما سخت بود و کسی که بیشتر مواقع غلط جواب می‌داد، این بار پاسخ درست را می‌نوشت. با این حال قطعا افرادی که هوش خیلی بالایی داشته باشند، معماها را هم درست حدس می‌زنند اما این یک قانون کلی نیست.

17. کمی هم از خود بگوئید و اینکه دوران کودکی -عزیزترین و شیرین‌ترین سرمایه‌ی هر آدمی- چه طور گذشت؟
این هم نیاز به یک کتاب پاسخ دارد. خاطراتم خیلی زیاد است. شاید در اینستاگرام یک هشتگ به آن اختصاص بدهم و از خاطراتم بنویسم.

18. کتابی، فیلمی یا سریالی پیشنهاد دهید برای این روزهای «در خانه بمانیم».
رمان‌های ادبی از نویسندگان ایرانی: «تاریکی معلق روز: خانم زهرا عبدی»، «تهران شهر بی‌آسمان: امیرحسن چهلتن»، «خون خورده : مهدی یزدانی‌خرم»، «بند محکومین: کیهان خانجانی».
رمان‌های جنایی ایرانی: «شهریور شعله‌ور: محمدحسن شهسواری»، «بی‌تابوت: لاله زارع» و «امارت شر: مجتبی هوشیار»
سریال آمریکایی: «کارآگاه واقعی»، «لیست سیاه» و «روانکاو»

19. توصیه‌ی شما به نوکاران عرصه‌ی نویسندگی؟
مطالعه، مطالعه و مطالعه. تنها رمز موفقیت فقط مطالعه است. برای نویسندگی و چاپ کتاب عجله نکنید. کسی منتظر چاپ کتاب شما نیست. پس تا می‌توانید بر غنای داستان خود بیفزایید.

20. سخن آخر...
همه عزیزان را در این ماه مبارک به خدا می‌سپارم و برایشان آرزوی توفیق دارم.


با تشکری به خصوص از جناب آقای مهرداد مراد که با وجود مشکلاتشان، دست رد به سی*نه‌ی ما نزدند و درخواست مصاحبه را پذیرفتند. ??


مصاحبه‌کننده: پرنده‌سار
ثبت به مورخ 27 اردیبهشت‌ماه 1399
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا