تازه چه خبر

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان

با خواندن و نوشتن رشد کنید,به آینده متفاوتی فکر کنید که بیشتر از حالا با خواندن و نوشتن می‌گذرد.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید

بسمه تعالی

مصاحبه‌ی اختصاصی انجمن کافه نویسندگان با مهین عبدی
نویسنده‌ی آثار: شهر پائیزی ، جاده‌ی مه‌گرفته ، رویایی در شب


1. به رسم دیرین یک بیوگرافی مختصر از خودتون بگید.
اول از همه سلام خدمت مخاطبین عزیز و مهربان امیدوارم که در سال جدید و قرن جدید هر آن‌چه که به صلاحتونه براتون رقم بخوره و با آرزوی بهترین‌ها برای شما مهربانان.?❤️
مهین عبدی هستم متولد هجدهم مردادماه هزاروسیصدوهفتاد. در یکی از روستاهای آذربایجان شرقی (سراب) دختری از دیار سبلان.
فرزند چهارم خانواده. دارای مدرک تحصیلی دیپلم رشته ادبیات و علوم انسانی. و دارای دو فرزند. یک پسر و یک دختر.

2. چه شد که مسیر شما به نویسندگی و نوشتن افتاد؟
خب من گهگاهی دلنوشته و دکلمه می‌نوشتم. به پیشنهاد عزیزی تست قلم دادم و این شد که به دنیای شیرین و پر رمز و راز نویسندگی رو آوردم.

3. جدی نشیم زیاد اولش ? سال 1399 چطور بود؟
هم خوب و هم تلخ و سخت از لحاظ این‌که مردم کشورم رو می‌دیدم و برام فوق‌العاده سخت بود شرایط معیشت‌شون. ولی در کل خداروشکر هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاریم اتفاقات خوبی رخ داد.

4. آیا برای این حرفه، شما الگو یا استادی داشتید؟
عضو انجمن‌رمان‌های عاشقانه بودم و خب اول جا داره از آقای علی غلامی مدیر محترم این انجمن تشکر کنم که فضای رایگان و بسیار عالی‌ای رو برای نوشتن ایجاد کردن تا مشتاقان نویسندگی بتونن استعدادهای خودشون رو شکوفا کنن و همچنین مدیرهای انجمن که با دلسوزی فراوان کمک‌یار بودند. و من هم مدتی رو در این انجمن برای یادگیری نوشتن گذروندم.

5. نقطه‌ی اوج هر نویسنده‌ای بنا به نگرش خودش تفاوت داره؛ شما این نقطه‌ی اوج رو کجا می‌بینید؟
معمولا هر اثری که نوشته می‌شه نسبت به اثر دیگری پخته‌تر و جاافتاده‌تر می‌شه و روز به روز به اوج نزدیک‌تر میشه. من خودم بشخصه از رمان دومم این نقطه‌ی اوج رو احساس کردم. و همین‌طور تلاش و پشتکار فراوان.

6. آیا با این شرایط، فکر می‌کنید نوشتن نون و آب میشه؟ یعنی میشه که به صورت یه شغل بهش نگاه کرد؟
نویسندگی هم مثل تمام شغل‌های دیگه‌ست. ولی به این عنوان که بشه به عنوان یه شغل پردرامد بهش نگاه کرد نه این‌طور نیست. اثری که چاپ می‌شه بیشتر می‌تونه جنبه‌ی معنوی داشته باشه تا مالی برای نویسنده! درآمدش اون‌قدری نیست که بشه زیاد روش حساب باز کرد!
ولی این شغل با تمام سختی‌هاش شغلی هست که با عشق و علاقه فراوان انجام می‌شه. وقتی که تراوش ذهن و افکارت رو با دیگران به اشتراک می‌ذاری و با عشق خالص شروع به نوشتن می‌کنی بنظر من بهترین درآمد هستش.

7. با توجه به اینکه خودتون نویسنده هستید، می‌خواستم بپرسم که دیدگاه جامعه به نویسنده‌ها چطوره؟ کلا شغل‌های تو همین صنف مثل شاعری و روزنامه‌نگاری و ...
یادم می‌یاد زمانی خیلی به کتاب بها داده می‌شد. تشویق‌های فراوانی که مردم رو سوق بدن به کتاب‌خوانی. اما متاسفانه رفته رفته این شوق بنظر من کم‌رنگ‌تر شد. من خودم زمان دبیرستان عضو کتابخانه بودم و با کارت عضویت مدام کتاب می‌گرفتم و طی چند روز می‌خوندم و به پایان می‌رسوندم و با علاقه اون رو برمیگردوندم و کتاب دیگه‌ای می‌گرفتم ولی الان متاسفانه وقتی اسم کتاب خریدن می‌آد افرادی می‌گن حیف نیست چنین مبلغی رو صرف کتاب خریدن کنیم؟ و بعد می‌رن سراغ چیزهایی که به نظر خودشون خیلی ارجح‌تر از کتاب هست! و اینکه متاسفانه وقتی اثری انلاین نوشته می‌شه با وجود دزدی‌های فراوان مجازی اون اثر رو فایل می‌کنن و خیلی راحت می‌فروشن بدون این‌که صاحب اثر متوجه بشه! قانون کپی رایتی که متاسفانه تو کشور ما اصلا به خوبی اجرا نمی‌شه و تمام زحمات نویسنده‌ها به هدر می‌ره.

8. از کودکیتون بگید؛ چطور گذشت؟
از کودکیم اگر بخوام بگم دختر فوق‌العاده آرومی بودم و به نوعی سرم تو کار خودم بود. خودم رو با درس خوندن و نقاشی کشیدن تو خونه و یا پشت‌بومِ خونمون سپری می‌کردم. و تشویق‌های فراوانی که اعضای خانواده‌م داشتن. در کل بهترین و شیرین‌ترین دوران بود.

9. در رمان‌هاتون، شما قصه یا شخصیت‌ها رو خلق می‌کنید یا از چیزی یا کسی الهام می‌گیرید؟
من براساس رئال می‌نویسم. بیشتر اون‌چه که در جامعه هست. خودم رو جای شخصیت‌هام قرار می‌دم و می‌نویسم.

10. تا حالا سابقه داشته که نقد تندی به آثارتون وارد بشه؟ اگر بله، خوشحال می‌شیم که تعریفش کنید.
نه حقیقتا. به لطف مخاطبین دوست داشتنیم تا بوده همیشه نقد مثبت بوده الحمدلله.

11. اثری در دست نگارش دارید؟
بله کاریزما و رق*ص‌نگاهت.

12. رمان‌نویسی رو در فضای مجازی (تلگرام، اینستاگرام، سایت‌های رمان‌نویسی و ...) چطور می‌بینید؟
اگر قانون کپی‌رایت رعایت بشه و دزدان فضای مجازی اجازه بدن و فایل رمان‌ها رو قرار ندن خوبه خداروشکر. تعامل با مخاطبین واقعا زیباست.

13. منتشر شدن «شهر پائیزی» انگار بیشتر از سایر کتاب‌هاتون مورد توجه قرار گرفت؛ شهر پائیزی چه تفاوتی با سایر آثار شما داشت؟
کتاب شهر پاییزی اولین اثر من هستش و کتاب‌های بعدیم در دست چاپن و هنوز منتشر نشدن. امیدوارم با منتشر شدن اثار بعدیم مخاطبین همیشه همراهم با کتابشون لذ*ت ببرن.

14. آیا به جز نویسندگی، مشغول حرفهء دیگری هم هستید؟
خیر.

15. این روزها چشم بچرخونیم کلی تبلیغ و جذب آموزش نویسندگی می‌بینیم؛ در اینکه نمی‌شه به همه‌ی اون‌ها اعتماد کرد که شکی نیست اما علت این اتفاق چیه؟
خب نوشتن قاعده و اصول خودش رو می‌خواد. این‌که هر کسی برای خودش فضایی رو ایجاد ‌کنه در حالی که سررشته‌ای نداره و صرفا کسب درآمد بنظر من فقط بی‌انصافی هست. بهتره که علاقمندان به این حیطه با تحقیق جلو برن.

16. فکر می‌کنید رنج سنی مخاطبان آثار شما حدودا چه‌قدر باشه؟
فکر می‌کنم ۱۶ سال تا ۵۰ به بالا.

17. به دنبال بحث رنج سنی؛ در باب اهمیت داشتن -یا نداشتن- این مسئله بگید و اینکه چه اندازه در ایران رعایت میشه؟
متاسفانه یا خوشبختانه با توجه به پیشرفته شدن تکنولوژی‌ها دیگه اکثرا گوشی هوشمند دارن. و خب با عضویت در کانال‌های رمان‌ها با توجه به تبلیِغ رمان‌ها دیگه کسی اهمیتی به موضوع رمان نمی‌ده و وقتی گفته میشه این رمان متناسب با رنج سنی زیر ۱۸ نیست اون افراد بیشتر کنجکاو میشن تا بخونن. مگر این‌که بزرگ‌ترها حواسشون باشه به فرزندانشون تا اجازه ندن فرزندانشون هر رمانی رو بخونن! صرفا هر رمانی قابل خوندن نیست و متاسفانه هستن کسانی که از این قضیه سوءاستفاده می‌کنن و داستان‌هایی رو می‌نویسن که اصلا قابل خوندن و وقت صرف کردن نیست و صرفا برای جذب مخاطب هست و بس! چرک‌نویس‌هایی که فضای مجازی رو غیرقابل اعتماد کردن!

18. بنا به سلیقه و علاقه‌تون، کتاب، فیلم، آلبوم موسیقی یا سریالی رو پیشنهاد کنید برای این روزها.
خودم به شخصه رمان‌های زیادی از عزیزان فرهیخته در دنیای نویسندگی خوندم ‌که یکی از یکی زیباتر ولی خب چون سلیقه‌ای هست نمی‌شه معرفی کرد.
و در مورد فیلم هم متاسفانه با وجود مشغله‌ی نوشتنی که دارم چندان وقت فیلم تماشا کردن ندارم و سعی می‌کنم بیشتر اوقاتم رو صرف خوندن کتاب کنم.

19. چه توصیه‌ای به نویسندگان نوکار دارید؟
پشتکار و تلاش داشته باشید. از هیچ چیز نترسید. توصیه ویژه‌م مطالعه‌ی فراوان کتاب هست.

20. حرف آخر ...
حرف آخر این‌که عاشق مردم وطنم هستم. امیدوارم برسه روزی که بدون هیچ مشکلی لبخند واقعی و از ته دلشون رو ببینم...
امیدوارم برسه روزی که مردم کشورم به کتاب خوندن بهای بیشتری بدن و نگن که حیف پولم نیست بدم کتاب بخرم.
ان‌شاءالله که روز و روزگار بر وفق مرادتون باشه.
همیشه و هر لحظه خوشی باشه.
غم و غصه پایدار نبوده و نیست...
پس بی‌خیال فکرهایی که روحتون رو آزار می‌دن.
می‌رسه روزی که همه خوشحالِ واقعی باشیم...
مراقب خودتون و مهربانی‌هاتون باشید. خدایی داریم که مهربان‌تر از حد تصور هست.
در پناه حق
خدانگهدار


مصاحبه با مهین عبدی
فروردین 1400 - پرنده سار
| کافه نویسندگان |
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Who has read this thread (Total: 0) View details

بالا