همگانی نقاشی دختری با گوشواره مروارید

نوشته‌ها
نوشته‌ها
3,723
پسندها
پسندها
2,912
امتیازها
امتیازها
323
سکه
0
◇◈◆به نام خدا◆◈◇



دختری با گوشواره مروارید (به هلندی: Meisje met de parel) از آثار برجستهٔ نقاش هلندی یوهانس فرمیر است که به تنهایی یکی از پایه‌های ثابت «دوران طلایی هنر» در هلندِ قرن هفدهم میلادی است.
 
اکثر آثار ورمر پرتره‌هایی بود از طبقه معمولی و بورژوا در حین انجام کار یا زندگی روزمره که در میان بیش از ۴۰ اثر این نقاش هلندی، «دختری با گوشواره مروارید» تنها اثری است که با دیدی کلی شکل گرفته‌است و هیچ گونه توجهی به حرفه، مکان و زمان در سیماشناسی مدل نشده‌است. نکته دیگری که برای تقریباً ۳۰۰ سال هنوز هم در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، خودِ دختر جوانی است که از پس شانه‌اش به روبه‌رو نگاه می‌کند. در پس زمینه‌ای تیره، مبهم و با پوششی نامتعارف، این دختر جوان در هیچ محیطِ از پیش تعیین شده‌ای جای نمی‌گیرد.
 
حدس‌ها برای شناسایی این دختر بسیار گسترده بوده و همه آنها به علت عدم وجود مشخصه‌ای ویژه در صورت، لباس یا حتی محیط، در حد حدس و گمان باقی‌مانده‌است. از این میان می‌توان به ماریا ورمر مدل گمنامی که در خانه ورمر به عنوان پیشخدمت کار می‌کرد، اشاره کرد. جدای از همهٔ این تفاسیر، این اثر از معدود آثاری است که الهام بخش بسیاری از نویسندگان، نقاشان و فیلمسازان در قرن‌ها بعد از شکل گیری‌اش بوده‌است.

این اثر از سال ۱۹۰۲ در موزه مائریتشویس در شهر لاهه نگهداری می‌شود و ترمیم‌های متعددی بر روی آن صورت گرفته‌است. در سال ۲۰۰۶، مردم هلند آن را به عنوان زیباترین نقاشی هلند برگزیدند.
 
این نقاشی دختری اروپایی را نشان می‌دهد که لباسی عجیب و دستاری خاوری پوشیده‌است و گوشواره‌ای از مرواریدِ بسیار بزرگی را در گوشش دارد.در سال ۲۰۱۴، اخترفیزیک‌دان هلندی، وینسنت ایک، در مورد جنس گوشواره شک و تردید ایجاد کرد و اظهار داشت که با توجه به بازتاب آینه‌ای، گلابی-شکل بودن و اندازه بزرگ آن، بیش‌تر به نظر می‌رسد جنسش قلع جلاداده‌شده باشد.

تکنیک این نقاشی، رنگ روغن است و ارتفاع آن ۴۴.۵ سانتی‌متر و عرض آن ۳۹ سانتی‌متر می‌باشد. نقاشی با نام «IVMeer» امضا شده‌است ولی تاریخی ندارد؛ تخمین زده می‌شود که نقاشی در حدود سال ۱۶۶۵ کشیده شده‌باشد.

پس از آخرین ترمیم نقاشی در سال ۱۹۹۴، لطافت رنگ‌بندی و صمیمیت نگاه دخترِ در تصویر به بیننده بسیار افزایش یافته است.
 
پرتره‌ی دختری با گوشواره مروارید نه تنها ظاهر مرموز و اسرارآمیزی دارد بلکه سرگذشت پرفرازونشیبی را هم طی کرده است. یوهانس فرمیر این نقاشی را بین‌ سال‌های ۱۶۶۵ الی ۱۶۶۶ کشید و بعد از مرگش، نسخه‌ی اصلی برای بیش از ۲۰۰ سال ناپدید شد! دو قرن بعد، فردی این نقاشی را پیدا کرد و آن را به قیمت ناچیزی به مزایده گذاشت. از سال ۱۹۰۲، این تابلو در موزه‌ی «مائریتشویس»، نگارخانه‌ی شهر لاهه‌ی هلند نگهداری می‌شود. جالب است بدانید که این نقاشی حتی پس از کشفِ دوباره هم چندان موردتوجه قرار نگرفت. بازدیدکنندگان مائریتشویس، برای تماشای آثار «پاولوس پوتر» خصوصا نقاشی مشهور «گاو» (۱۶۴۷) به این موزه قدم می‌گذاشتند و دختری با گوشواره مروارید در گوشه‌ای آویزان بود و کسی به آن اهمیتی نمی‌داد.
 
فرمیر برای این پرتره، از تکنیک‌های درخشانی استفاده کرده تا تصویری واقع‌گرایانه خلق کند. گوشواره، دهان و چشمان دخترک برق می‌زند و با دستار آبی و زرد دور سرش، هارمونی جذابی ایجاد کرده است. اگر نگاه دقیق‌تری به این نقاشی داشته باشید، می‌بینید که گوشواره‌ی مشهور حاصل بازی با بازتاب نور بوده و نقاش آن را با دو ضربه‌ی قلم‌مو خلق کرده است. نگاه خیره‌ی دخترک هم تأثیرگذاری ویژه‌ای دارد و به او احساس نزدیکی می‌کنید. البته دخترک ویژگی خاصی ندارد که او را از دیگران متمایز کند و احتمالا به همین دلیل است که هیچ‌کس از هویت وی مطلع نیست. این حس کنجکاوی همچنان وجود دارد و یکی از دلایلی است که رمان تریسی شوالیه بیش از ۵ میلیون نسخه فروخت (او قصه‌ای خیالی از دخترک را روایت کرده است).
 
با اینکه تئوری‌های متفاوتی پیرامون هویت دخترک وجود دارد (آیا دختر واقعی نقاش بود یا شاید همسر او؟) اما شاید هرگز به جواب قطعی نرسیم، البته اگر جوابی هم وجود داشته باشد زیرا این احتمال وجود دارد که او ساخته‌ی ذهن فرمیر باشد. خود این نقاش هم فرد خلوت‌نشین و مبهمی بود که در آن دوران، او را «مرد مرموز شهرِ دلفت» خطاب می‌کردند؛ شهری در جنوب هلند که هرگز از آن خارج نشد. فرمیر در مجموع ۶۰ نقاشی کشید که از آن‌ها ۳۶ تابلو باقی مانده است.
 
این نقاشی سال ۱۸۸۱ در لاهه به مزایده گذاشته شد. امیلی گوردن‌کِر در این رابطه می‌گوید: «بسیار کثیف بود و تنها دو نفر متوجه ارزش آن شدند، یک منتقد هنر و یک مجموعه‌دار». از آنجایی که این دو مرد دوستان نزدیکی به حساب می‌آمدند، با یکدیگر قرار گذاشته‌ بودند که علیه هم پیشنهاد قیمت ندهند. به همین دلیل، مرد مجموعه‌دار، «آرنولدس دس تومبه» این نقاشی را به قیمت ناچیزی خریداری کرد. تابلو در کلکسیون شخصی‌ دس تومبه حفظ شد تا سال ۱۹۰۳ که آن را در وصیت‌نامه‌اش به موزه‌ی مائریتشویس اهدا کرد. تعجب‌برانگیز است که اکثر افراد باتجربه‌ی حوزه‌ی هنر، کیفیت و ارزش این نقاشی را در آن دوران تشخیص ندادند اما در تاریخ هنر، نمونه‌های مشابه متعددی را پیدا می‌کنید؛ نقاشانی که آثارشان هرگز دیده نمی‌شد و به فروش نمی‌رفت اما حالا همان تابلو‌ها شاهکار در نظر گرفته می‌شود.
 
مونالیزای شمال
همانند مونالیزا، اثر جاودانه‌ی «لئوناردو داوینچی»، این پرتره هم مسحورکننده است. در هر دو نقاشی، مدل‌ها به نماد زیبایی تبدیل شده‌اند و چهره‌ای کلاسیک دارند که در دوران حیات آن‌ها، زیبا در نظر گرفته نمی‌شد. همچنین، نشانه‌ای از ثروت در این نقاشی‌ها پیدا نمی‌کنید، سرمایه‌ی آن‌ها چهره‌ای است که به نمایش گذاشته‌اند.

گفته می‌شود که این نقاشی یوهانس فرمیر یک «ترونی» (Tronie) است؛ گونه‌ای از نقاشی پرتره که در عصر طلایی نقاشی هلند رایج بود و نقاشان به‌واسطه‌ی آن، حالات چهره‌ی اغراق‌آمیز آدم‌های معمولی را به نمایش می‌گذاشتند. هدف نقاش اما در حقیقت خلق یک پرتره نبود، آن‌ها می‌خواستند حالات چهره‌ی انسان را بررسی کنند و از این نقاشی‌ها برای چهره‌شناسی استفاده می‌کردند.
 
اینکه آیا دختری با گوشواره مروارید هم یک ترونی است را نمی‌توان با قاطعیت تأیید کرد اما فرمیر استعدادش در به‌ تصویر کشیدن زیبایی را نشان می‌دهد، آن‌ هم بدون حربه‌های هنرمندانه. محققان متعددی همچنان در حال بررسی و مطالعه‌ی این نقاشی هستند تا رازهای آن را کشف کنند، زیرا همانند مونالیزا، جادویی مرموز در آن وجود دارد که قابل توصیف نیست و به همین دلیل است که این دخترک با نام «مونالیزای شمال» نیز شناخته می‌شود.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین