
پیش از اختراع کبریت ، تا قرنها، آتشزنهها و چخماقها تنها ابزارهای قابل حمل برای روشن کردن آتش بودند. اما انقلاب صنعتی و پیشرفتهای شیمی، زمینهساز اختراعی شد که زندگی بشر را برای همیشه دگرگون کرد.
در اوایل قرن نوزدهم، شیمیدانان اروپایی به دنبال راهی سادهتر و ایمنتر برای روشن کردن آتش بودند. نخستین کبریتهای شیمیایی در سال ۱۸۲۶ توسط جان واکر، داروساز انگلیسی، اختراع شد. او چوب کوچکی را به ترکیبی از سولفید آنتیموان، کلرات پتاسیم و نشاسته آغشته کرد. هرچند این کبریتها ابتدایی بودند و بوی نامطبوعی داشتند، اما به سرعت محبوب شدند و راه را برای تولید انبوه باز کردند.
پس از واکر، مخترعان دیگری نیز به بهبود فرمول کبریت پرداختند. در سال ۱۸۳۱، شیمیدان فرانسوی شارل سوریه، کبریتهای سفید فسفر را معرفی کرد که آتشگیری آسانتری داشتند، اما به شدت سمی بودند. این مشکل تا اواخر قرن نوزدهم ادامه داشت تا اینکه کبریتهای بیخطر با فسفر قرمز (که سمی نبود) توسط شیمیدان سوئدی، گوستاو اریک پاسک، ابداع شد.
کبریت؛ جرقهای برای مدرنیزاسیون و زندگی شهری
ورود کبریت به ایران با موج مدرنیزاسیون و گسترش کالاهای وارداتی همزمان بود. نخستین کبریتها در نیمه دوم دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی وارد بازار ایران شدند.
این کالای کوچک، نماد زندگی مدرن و شهری شد و همراه با خود نشانههایی از تغییرات فرهنگی و اجتماعی را نیز آورد. بسیاری از ضربالمثلها و اصطلاحات جدید، با الهام از کبریت شکل گرفتند؛ از جمله «کبریت بیخطر» برای اشاره به فرد بیآزار یا برای کسی که به راحتی شعلهور نمیشود!
کبریت در ایران؛ از واردات تا تولید ملی
در ابتدا، کبریتهای خارجی بازار ایران را قبضه کرده بودند. برندهای معروفی چون «سوان ویستا» از سوئد، «برادران بریتانیا»، «کبریت روسی» و «کبریت هندی» در مغازهها و دکانهای ایران به فروش میرسیدند. بستهبندیهای رنگارنگ و طراحیهای جذاب این کبریتها، توجه هر بینندهای را جلب میکرد. تصاویر حیوانات، مناظر طبیعی، شخصیتهای تاریخی و حتی تبلیغات تجاری بر روی جعبههای کبریت نقش میبست.
اما به تدریج، تولید کبریت در ایران آغاز شد. نخستین کارخانههای کبریتسازی ایران در دهه ۱۳۰۰ خورشیدی تأسیس شدند. از جمله معروفترین آنها میتوان به کبریتسازی توکلی (تبریز)، کبریتسازی ممتاز (تهران)، کبریتسازی صدقیانی و کبریتسازی مشهد اشاره کرد. این کارخانهها با تولید انبوه، نیاز بازار داخلی را تأمین کردند و به مرور، برندهای ایرانی جایگزین نمونههای خارجی شدند.

یکی از جذابترین جنبههای تاریخ کبریت، بستهبندی و طراحی گرافیکی جعبههای آن است. جعبه کبریت، با سطح کوچک و مستطیلی خود، بستری برای نمایش هنر، تبلیغات، پیامهای اجتماعی و حتی آموزههای اخلاقی شد. در ایران، جعبههای کبریت از همان ابتدا حامل تصاویر و نمادهای متنوعی بودند: از مناظر طبیعی و آثار تاریخی گرفته تا حیوانات، گلها، پرچم ایران، و حتی پیامهای آموزشی درباره ایمنی و بهداشت.
در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، جعبه کبریت به یکی از ابزارهای مهم تبلیغات تجاری بدل شد. بسیاری از شرکتها و برندها، سفارش طراحی جعبه کبریت با لوگو و پیام تبلیغاتی خود را میدادند. حتی برخی از فیلمهای سینمایی و رویدادهای فرهنگی، از جعبه کبریت به عنوان رسانه تبلیغاتی استفاده میکردند. این روند تا دهههای پس از انقلاب نیز ادامه یافت و جعبه کبریت، همچنان جایگاه خود را به عنوان رسانهای مردمی و فراگیر حفظ کرد.

امروز، اگرچه کبریت جایگاه سابق خود را در زندگی روزمره از دست داده، اما همچنان در خاطرات، زبان، هنر و فرهنگ ما حضور دارد. هر بار که جعبه کبریتی را در دست میگیریم، شاید بیاختیار به یاد روزهای گذشته، قصههای کودکی، یا حتی شعلهای از امید و آغاز بیفتیم. کبریت، جرقهای است که شاید خاموش شود، اما داستانش هرگز به پایان نمیرسد.