با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید. اکنون ثبت نام کنید!

مقـاله افشا شدن دو نامه‌ی محرمانه در کافه نویسندگان | ژورنالیست خانومِ اِل

خانومِ اِل

ژورنالیست
ژورنالیست
نویسنده نوقلـم
تاریخ ثبت‌نام
3/23/25
نوشته‌ها
192
پسندها
1,591
امتیازها
183
محل سکونت
قـلــبــش ؛ )
موضوع مقاله: فاش شدن دو نامه‌ی محرمانه‌ی در کافه نویسندگان

نامه‌ای محرمانه از کافه نویسندگان به اداره‌ی سانسور آثار ادبی(با احترام، اما با بغضی میان ویرگول‌ها!)

به نام خدای حذف‌کننده‌ی بندها و ناظر نهایی طراح جلد

ریاست محترم اداره‌ی معظم سانسور آثار ادبیات نهایت خضوع و کمی حس شوخ‌طبعی (که هنوز سانسور نشده)، مرقوم می‌داریم:
از آن‌جا که اخیراً تعدادی از نویسندگان مقیم کافه ما پس از خواندن بازخوردهای اصلاحیه‌ی شما، در حالی‌که یک دستشان بر قلب و دست دیگرشان بر Ctrl+Z بود، دچار افسردگی مزمن واژگان شدند، لازم دیدیم چند نکته را به سمع و بصر شریف‌تان برسانیم.
اولاً، این‌که جمله‌ی«او به سمت پنجره رفت و آهی کشید...»به نظر شما «مشکوک به براندازی نظام پنجره‌ها» تشخیص داده شده، کمی ما را نگران کرده. باور بفرمایید، قصد نویسنده فقط ایجاد فضای هنری بوده، نه فرار از کشور از طریق قاب پنجره!
ثانیاً، حذف دیالوگ شخصیت مادر که گفته بود:«بچه‌م، بیا یه لقمه بخور»فقط به این دلیل که "لقمه" ممکن است حاوی مفهومی نمادین و خطرناک باشد، باعث شده داستان در همان صفحه‌ی دوم گرسنه بماند و عملاً از ادامه‌ی روایت بی‌غذا بمانیم.
در مورد توصیف باران هم... نویسنده‌ی ما هنوز در شوک است که چرا "چکیدن اشک آسمان" تعبیر غیراخلاقی تلقی شده. ایشان بعد از این اصلاحیه، تصمیم گرفته فقط با واژه‌ی "شر شر خنثی" ادامه بدهد که راستش چندان زیبا نیست. از این رو، ضمن احترام به چارچوب‌های امنیت زبانی، خواهشمندیم به نویسنده‌ها اجازه دهید حداقل با فعل مضارع بنویسند و هرجا که لازم بود یک استعاره‌، مبالغه یا تضاد بی‌خطری بیندازند.
ما قول می‌دهیم که هیچ‌کس را با سطر دوم فصل سه، تحریک به انقلاب واژگانی نکنیم!
ضمناً اگر امکان دارد، لیستی از واژگان "پیشاپیش سانسورشده" برایمان ارسال فرمایید تا لااقل نویسنده بی‌زبان ما بداند با چه کلماتی از همان اول خداحافظی کند؛ چون ایشان فعلاً با "عشق"، "خستگی"، "صداقت"، و "نقشه‌ی داستان" وداع کرده‌اند و دیگر چیز زیادی برای نوشتن ندارند.
در پایان، برای اداره‌ی شما آرزوی لحظاتی بدون ویرایش، پر از خیال و کمی تردید داریم.


با تجدید احترام،مدیریت کافه نویسندگان(و یک لیوان نیمه‌خالی قهوه‌ی سانسورشده)
 
پاسخ نامه

نامه‌ی رسمی از اداره‌ی سانسور
به کافه نویسندگان محترم


تاریخ: امروز که دیگه بسه، یه کم هم به فکر سانسور باشید!

با سلام و احترام،
بدین وسیله به اطلاع می‌رساند که اداره‌ی محترم سانسور در خصوص عملکرد کافه نویسندگان در فضای مجازی، گزارشات مشکوکی دریافت کرده است. به ویژه، با توجه به اینکه کافه نام برده اخیراً میزبان یک سری فعالیت‌های پرتنش و پرحرف‌وحدیث بوده است، تصمیم بر آن گرفتیم که نظر خود را پیرامون این موضوع اعلام نماییم.

۱. محتواهای بی‌پروا
از آنجا که در یکی از تالارها مشاهده گردید که یکی از اعضا با جملات «برای نوشتن باید بیشتر از یک فنجان قهوه بنوشی!» در حقیقت مستقیماً به قهوه‌خانه‌های سایر نویسندگان توهین کرده است، اداره سانسور این جمله را «غیرقابل قبول» دانسته و آن را به فهرست «زیر تیغ» اضافه می‌کند. کافه نویسندگان باید بدانند که هر گونه اظهارنظر در خصوص نوشیدنی‌های دیگر (خصوصاً در محیط‌های ادبی) منجر به ممنوعیت نشر خواهد شد.

۲. ایجاد فضاهای فاقد معنی
در یکی از پست‌های اخیر، نوشته‌ای با عنوان «نویسنده واقعی کیه؟» مشاهده کردیم که تمام اعضای گروه به جای نوشتن، به بحث در مورد «تعریف واقعی بودن» پرداخته‌اند. طبق دستورالعمل‌های جدید، این نوع سؤالات فلسفی و شبه‌فلسفی باید فوراً از تالارها حذف گردد. چرا که هیچ نویسنده‌ای حق ندارد به وجود «حقیقت» یا «واقعیت» شک کند.
این موضوع به ویژه در متن‌هایی که شامل واژه‌هایی مانند «نظریه»، «پست‌مدرن» و «پسا-پسا» هستند، مورد توجه قرار خواهد گرفت. از این پس، تمام نوشته‌ها باید واضح، مستقیم و از قضا کاملاً بدون استعاره باشند!

۳. نقص در استفاده از ویرگول‌ها
در یکی از نوشته‌های «پرفروش‌ترین‌ها» که در کافه به نمایش درآمد، مشاهده شد که نویسنده از ویرگول‌ها به گونه‌ای آزاد و بی‌پروا استفاده کرده که حتی فضاهای خالی بین جملات، به نوعی دچار بحران هویتی شده‌اند. از همین‌رو، برای جلوگیری از هرگونه خلل در فرآیندهای نوشتاری، به شما توصیه می‌کنیم که در آینده ویرگول‌ها را تنها در مواردی که «قطعاً ضروری» هستند، به کار ببرید.

۴. پیشنهادات آینده
شایسته است در هر پست جدید، پیش از هر جمله‌سازی یا خیال‌پردازی، ابتدا یک بیانیه رسمی به اداره‌ی سانسور ارسال کنید تا تاییدیه رسمی دریافت کنید. این بیانیه باید شامل:

نام اثر

نوع بیان نوشته

میزان قهوه مصرفی در حین نوشتن

و البته، تعداد لغات استفاده‌شده به طور دقیق باشد.


در نهایت، به این نتیجه رسیدیم که فعالیت‌های شما به عنوان یک کافه نویسندگان می‌تواند همچنان ادامه پیدا کند، به شرطی که تمام محتوای تولیدی شما از نظر گرامری، معنایی، و اخلاقی کاملاً تایید شود.


با احترام،
اداره‌ی سانسور
(شعبه‌ی ویژه‌ی نویسندگان نیکوکار)
 

نتیجه‌‌ی نهایی این دو نامه:

در نهایت، اداره سانسور کافه نویسندگان، که وظیفه‌اش مراقبت از محدودیت‌ها و تنظیم فضای خلاقانه‌ست، به تصمیمی مهم رسید: «کافه نویسندگان نباید هیچ‌گونه نطق آزادانه‌ای داشته باشه. به‌ویژه اگر این نطق‌ها به اسم طنز ادبی در بیاد!»

پس از صدور این حکم، اعلام شد که تمام داستان‌ها و نوشته‌ها باید طبق استانداردهای جدید بازبینی بشوند. از این به بعد، هر نویسنده موظف است قبل از نوشتن هر جمله، کارت شناسایی خلاقیت ارائه دهد و هر استعاره باید تاییدیه ویژه از اداره گرفته باشد.
به‌طور کلی، در کافه نویسندگان دیگر خبری از نوشتن جمله‌های دل‌بخواهی نیست!

کافه نویسندگان به کافه‌ای تبدیل شد که حتی پرچم‌های شادمانه‌اش هم باید از نظر رنگ‌بندی و نوع پاراگراف‌ها تاییدیه می‌گرفت!

در پایان، همه نویسندگان به این نتیجه رسیدند که بهترین راه برای بقا در چنین فضایی، نوشتن یادداشت‌هایی با موضوعاتی همچون «چطور می‌توانید بدون گفتن حرف‌های بد و بی‌مزه، هنوز خودتون رو در دنیای نوشتن پیدا کنید؟» و البته، حتماً باید در پایان هر داستان، یک استعاره درباره‌ی «کلاس‌های نویسندگی» وارد می‌شد.
پایانِ مقاله.

پ.ن: وی بعنوان یک مقاله نویس خوشحال می‌شود اگر نظری درمورد هر کدام از مقاله‌ها داشتید در نمایه‌ی او @خانومِ اِل بگویید.
 
عقب
بالا