با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با کافه نویسندگان باشید. اکنون ثبت نام کنید!
همان کسی که سکوت مرا نشانه گرفت
همین‌که حرف دلم شد فقط بهانه گرفت

چه حکمتی‌ست که غم رو به هر طرف انداخت
بدون هیچ درنگی مرا نشانه گرفت؟
 
تو گفتی برآویخت با شید ماه
ز باریدن تیر و گرد سیاه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: PerS!aN
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری
در دل نیافت راه که آنجا مکان توست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: PerS!aN
تو در دلی و دل من جراحت‌ست تمام
چگونه سوز نگیرد که سر به‌سر نمکی
 
یک نفس بنّای این دیوار باش
در خرابی‌های ما معمار باش
 
دل و جان هر دو بمردند ز رنجوری و ما
داروی درد نهفتیم ز بیماری چند
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
 
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
من تو را مشغول می‌کردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت


پ.ن: آهنگ در دل و جان خانه کردی"شجریان" =)
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
من تو را مشغول می‌کردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت


پ.ن: آهنگ در دل و جان خانه کردی"شجریان" =)
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن
که ندارد دل من طاقت هجران دیدن
 
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن
که ندارد دل من طاقت هجران دیدن
نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو ل*ب شیرینت صد شور برانگیزم
 
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو ل*ب شیرینت صد شور برانگیزم
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مس*ت گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مس*ت گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
تو مپندار کز این در به ملامت بروم
که گرم تیغ زنی، بنده بازوی توام
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
می‌روم بی‌دل و بی یار و یقین می‌دانم
که من بی‌دل بی یار نه مرد سفرم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه‌نمایی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Farzane
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راه‌نمایی
یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش

خدمتت را هر که فرمایی کمر بندد به طوع
لیکن آن بهتر که فرمایی به خدمتگار خویش
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: یمنا
یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش

خدمتت را هر که فرمایی کمر بندد به طوع
لیکن آن بهتر که فرمایی به خدمتگار خویش
شور عشقی کو، که رسوای جهان سازد مرا؟ بی نیاز از نام و فارغ از نشان سازد مرا
 
عقب
بالا